داغ دل

ااااااااای دلم ،داغ دلم و تازه کردی مریمی امروز تو وب مریمی مطلبی خوندم که دل درد گرفتم،آخه منم از بچگی دلم میخواست یه آبجی داشته باشم تاهر وقت دعوامون میشه  موهاشو بگیریم تو مشتمان ودور حیاط بچرخانیم ،یه روز تو خونه ی یکی از آشنا ها دوستم این کارو کرد معلوم بود خیلی کیف کرده منم از اون روز تا حالا دل درد گرفتم ،اااااااااااای مریمی خدا بگم چه بت نکنه دددددددلم

نظرات 35 + ارسال نظر
نسیم جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 07:38 ب.ظ

من همیشه دلم میخواست یه داداش بزرکتر از خودم داشتم
ولی اکه یه خواهر داشتم هیج وقت موهاشو نمی کشیدم

می کشیدی، الان نداری اینو میگی ببین مریمی چه جوری زده پشت سردادشش تازه بعدش میخواسته بره ،تازه یادش افتاده دلش براش تنگ میشه،وقتی انسان چیزی رو که داره قدر نداره مث سلامتی

نسیم جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 07:47 ب.ظ

الانه که اشکمان جاری شود بانو

چرا گلم به جای ما هم گریه کن ما وقت نداریمااااااااای دلم

عسل جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 08:48 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

عی بابا. منم یادم افتاد و داغ دلم تازه شد. این چه دنیاییه. نه یه خواهر دارم نه یه شوور که اذیتشون کنم.

من شوهریو اذیت بسیار می نماییم و خیلی هم حال میکنیم [اما جای خواهری و نمی گیره چون کچله مونداره بکشم

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:02 ق.ظ

هروقت بحث خواهرو این جیزا میشه ناخوداکاه بغضم میکیره...

گریه کن گریه قشنگه در حد قمیشی

نازی شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام...من دو تا خواهر دارم تا حالا هم مو نکشیدم....ما موقع دعوا فقط کتک کاری میکردیم من چون بچه تر از همه هستم فاطی دهنمو میگرفت تا صدام رو مامان نشنوه...همش هولم میداد
یه بار توپ رو زد تو صورتم دماغم خون اومد در دشوی رو روم بست تا به مامان نگممن شیش سالم بود!
نسیم جون برادر بزرگترم دارم اون دیگه نعمته جیگره جونه عشقه حاضری خودت بمیری یه خار به پای داداشیت نره....
خواهرم نعمت بزرگیه!خواهر بزرگیم دوستمه همش باهاش دردل میکنم....
آخ چه دل پر دردی داشتم من!!!امروز زیاد حرف نزده بودم غمباد کرده بود

خو ب چون کوچیکه بودی کتک میخوردی اما من بزرگه هستم .الهی بگردم چقده اذیتت کردن .آخ که من یه کم حرف نزنم گلودرد میگیرم یه دفعه دکتر گفت ده روز حرف نزن یه روزه یه دفتر صد برگ تموم کردم و مچ دستم رو بستن خواهرو برادرها همه عشقن

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:06 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

خواهر ندارم نمیدونم چیکار کنم. اتفاقا چنوقت پیش یه پست در مورد بی خواهری نوشتم.

هر چه بنویسی کمه میدونی چه نعمتی رو نداریم

نازی شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:11 ق.ظ

راستی رضا جا برا جایزه گرفتن من نذاشت میدونستم نمیتونه در مقابل شما مقاومت کنه ولی فرق بین زن و مادرو لطف کنید و بگید..از طرف من گوش رضا رو هم بپیچونین!

اینکه نقطه انحرافی بوداما گوشش رو حتماًمیگیرم چشششششششششششم اما کار دیگه ای نیست مث بووووس

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:12 ق.ظ

عه هینکامه من که بیدارم ننه

دخملم رفته بودم وب گردی فک کردم خوابین

سرباز شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:38 ق.ظ http://mylifedays.blogsky.com/

منم اگه آبجی داشتم کوچیکتر از خودم موهاشو میگرفتم میچرخوندم. آی کیف میده. آی کیف میده...

پس تو هم از سریال خودم هستی مرررررررررررسی

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:43 ق.ظ

نه بانو ما بیداریم شوما بحث بیدا کن

فعلاًدل درد گرفتم دیدم نازی خاهر داره

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:47 ق.ظ

حالا نازی قلب مارا اتیش نزن

نازی بحث وپیداکندناززززززززززی جون

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 01:55 ق.ظ

خب حالا خدا بهمون نداده
باور میکنی بجکیام وقتی میخواستم برم مدرسه درو به این امید باز میکردم که شاید یه بجه کذاشتن دم درمون و رفتن

چی میگی یعنی اینقده دلت داداشی یا ااااااااااجی میخواسته پدرومادرت به حقت ظلم کردن

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:02 ق.ظ

اصلا نمیتونی تصور کنی
اونام مقصر نیستن خدا نخواست...

بچه جون دست خودشونه دیگه این فک رارو نکنی .خداکار به این کارا نداره

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:08 ق.ظ

خود من بعد 6سال بدنیا اومدم یعنی خدا بهشون لطف کرد منو بهشون داد بعد تا 7سالکیم نذری میدادن

چه نعمت بزرگی خدا بهشون داده بهترین وزیباترین

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:14 ق.ظ

ممنون ولی شما منو نمیشناسی لجبازم شدید عصبانی بشم دیکه کار تموم
ولی نهایت سعیمو میکنم درمقابل مامانم خوش اخلاق باشم

میدونی شما عزیزا لجبازی تونم قشنگه اما اگه بخندی خوشملتری

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:22 ق.ظ

میخندم فقط این روزا خنده هام یه کوجولو تلخه ولی شیرینش میکنم

مررررررررررررررررحبادخمل اینطوری خیلی خیلی خمشلی (در حد لوس کردن)

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:28 ق.ظ

اونم لوس کردن مامانی

بله عزیزکم گلکم بووووووووووس

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:31 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

به به چخبره اینجا

مهربونی محبت صفا دوستی صمیمیت(کلاه قرمزی)

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:34 ق.ظ

بووووس هنکامه جونم

خانمی خوش به حال پدرو مادرت

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:38 ق.ظ

به به عسل بانو
خوش بحال ستاره جون که شمارو داره

مرسی اما اون ادم فروشه به یه هزاری منو که هیچ تمام خانواده رو میفروشه.....نمی دونم عسلکم کجا رفت فقط دالی کرد

meysAM شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:39 ق.ظ http://hot-ice.iran.sc

چه خشن!!!

نگو آرزو هست بی احساس خودت با داداشیت چقده دعوا میکنید کیف میکنید

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:41 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

بازاز بوس گرمه یکی منم ببوسه بابا

بیاجلو تر بوووووووووووووووووووس

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:45 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

نسیم خوبی عزیزم؟ مرسی از احوالپرسیت. با اجازتون داشتم پست مینوشتم.

ومث همیشه زیبانسیم کجایی

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:48 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

مرسی بابت بوووس. ببخشید من امشب نبودم دیر اومدم. کلی با دوستم حرفیدم

شب خوبی رو پشت سر گذاشته باشی جیگر طلا..اما جات خالی بود چون خیلی شیرینی

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:49 ق.ظ

اینجام عسلی میام الان بیشت
اقا میثم سلام

بیا که به دخمله شیطون دیگه (عسل )اومده بدو بدو بازار داغ شد

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:55 ق.ظ

من لالا دارم

جیش بوووووووووووس لالا

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 02:55 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

بله خوب بود. مرسی
نسیم کجا رفت؟ بازم شما منو میخواین بخورین

مگه کسی از عسل میگذره خودش به تنهایی خوشمزست

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 03:00 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

با اجازه منم برم. شبتون قشنگ

شب بخیر گلم شما هم بادت نره

نسیم شنبه 1 مهر 1391 ساعت 03:01 ق.ظ

عسلی لالا دارم
هنکامه جون عسلمو نخوریا باشه؟؟؟
شب همکی بخیر

شب بخیر

meysAM شنبه 1 مهر 1391 ساعت 03:03 ق.ظ http://hot-ice.iran.sc

درود (عذر میخوام نسیم خانم!)
این چت رومه؟؟؟؟؟

MINA شنبه 1 مهر 1391 ساعت 12:11 ب.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/


khily bahal omadi

مرسی عزیزکم

عسل شنبه 1 مهر 1391 ساعت 12:35 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

سلام. حال شما؟

سلام عسل بانو احوال شما؟

نیلوفر شنبه 1 مهر 1391 ساعت 05:45 ب.ظ http://nilo0ofar.mihanblog.com

عجب!!!!

خوش اومدی

افسانه شنبه 1 مهر 1391 ساعت 08:12 ب.ظ http://gtale.blogsky.com

سلام

بـــاران کجـــــاســـــــت
تــــا صــــدایـــش آرامـــــش جــــانــــم شــــود
نــــم نــــم بــــــــاران
بــهـتــریــن بهـــانه دلـــم شــــود
گـــویــی در ایــــن خـــــانـــه تنهـــــایـــی
ســـــــکـــوتی از شـــب صــــدایــــم می کنـــــد
دســـتــــــی از تنــهــــایـــی
همـــــراه بـــغـــض خـــــــامــوش دلـــــــــم می شــــود...

شعر زیباییه ،لطفتون پایدار

مهندس هویج دوشنبه 3 مهر 1391 ساعت 03:08 ق.ظ

وووووویییییی چقدر خشن هستین شما. نکنین بابا.
خدارو شکر که آبجی نداشتم و هیچوقتم نخواستم که داشته باشم. خودم تنهایی کلی ناز میکنم بابا

ناز کردن سر جاش مو کندن خیلی حال میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد