یه روز میخواستم برم خونه برادرم البته دعوت داشتم
اینم از قبل بگم که زن دادشم همش میگفت وقتی میرم بیرون همه عاشق بجه هام میشن و هی ازشون تعریف میکنن
خوب زنگ زدم ماشین اومد خواستم سوار شم (آقا شوفره به قول ستاره)
گفت ماشا الله ( متلک برادران اهل ایمان)
خوب ما هم نشنیده گرفتیم و سوار شدیم...بعد از چند ثانیه دوباره تکرار کرد..فک کرد من نشنیدم ..
منم که خر دوباره نشنیدم و دوباره من همبعد پیش خودم گفتم شاید داره ذکر میگه
وقتی رسیدم سر گوچه داداشیم پسر برادرم با اون چشای تیله ای قشنگش و موهای بولوندو
پوست مث هلو ..تیپ هم زده بود اومد ه بود جلوی راه ....به راننده گفتم یه لجطه نگهداره
راننده گفت این با شما ست ؟ گفتم بلهدوباره گفت ماشا اللههههه....
پسر دادشیم اومد جلو یه سلام سفت و سخت و بووووووووووووووس
الهی قربونش برم...از بس با محبته....استقبال عمه
بعد رفیم در خونه اویکی پسر داداشیم با اون چشای سیاه و درشتش موهای مشکی مشکی وصورت سفید لبهای صورتی صورت گرد با اون لپهای خوشمزه یه جذابیت خاصی داره
در خونه ایستاده بود......الهی عمه به قربونش بره
(خو ایراد نگیرید عمه ام دیگه)اومد جلو اقا شوفره باز گفت اینم با شماست ....
دوباره گفت ماشا الهههههههههههههههه....
همیشه یادتون باشه تو هر حال از ذکر خدا غافل نباشید
رفتم تو خونه به زن داداشم گفتم بیخود نیست هی از این ها تعریف میکنی الانم راننده چقدر
بعریف کردووووووووووو و کلی خندیدم ...
خوب بیییییییید دو تومن میشه .....اینم عوض کن گوشه نداره
چیه اینطور نیگام میکنید دوست داشتم از بچه های دادشم تعریف کنم تا شماهم بدونید و آگاه
باشید چقدر خومشل و با مزه هستن ووووووووووووی..الهی قرفونشون بلم