نابغه ی عمه اش


سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سفت


این تعطیلات خیلی دلم برای همه ی شما تنگ شده بود والابوخودا


ممنون که فراموشم نکردید و بهم سر زدید خیلی مرسی شدم



دو شب پیش رفته بودم خونه ی مامانم زن برادریم تب و لرز کرده بود خیلی حالش بد بود


گفت پتو روی من بندازید ما هم به شوخی هر کی یه پتو روش انداختیم


خیلی خوب بود بهش نگید هااااااااااااا


بعد دخترش اومده دنبال مامانش میگرده بعد یکی یکی گوشه های پتو ها را بلند میکنه


میگه مامان صفحه ی چند باید دنبالت بگردم اونجا فهمیدم که استعداش کاملا به


عمه جانش رفته والابوخودااینم آیکون لوس شدن هنگامه


عاخه خیلی این دو روزه کیف کردم عاخه به تفریجی که خیلی مفرح بخشه



و تمام خانومها میدوسن منم مشفول بودم اگه گفتین چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

شعر


من دلم می خواهد،


شاخه ای ازگل مریم،


سبدی ازگل یاس،


بوته ای از گل سرخ بغلی اززنبق یا که برگی ازتاک،


همه درپای توریزم جانا !


          من دلم می خواهد،


نغمه ای از بلبل یا که آوی هزار یا سرود هدهد


                  یا  نوای قمری همه در گوش تو خوانم جانا !


من دلم می خواهد،


هر سحر آب زلال که به رودی جاریست تا به دریا ریزد ،


این همه پاکی و آرامش را ، به سر کوی تو آرم جانا !


من دلم می خواهد،


شامگاهان تا صبح که بخوابد خورشید وبتابد مهتاب


همه شب خواب توبینم جانا !




بقول یونس ممنان  و کلی آیکون


محمدحسین از شعر زیبایت