هدیه محمدحسین


با یک هدیه اومدم بذارین مناسب این روز هاست...

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی


حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما


دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش


دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه

یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی

حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه 
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

نظرات 39 + ارسال نظر
سوگند یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام هنگامه جونم خوبی؟خوشی؟سلومتی؟روبه رشدی؟
ببخشید عزیزم من مسافرت بودم چندروز اصلن نیومدم نت شرمنده

سلام سوگند عزیزکم مرسی شدید

عیب نداره هر وقت دلت خواست بیا دشمنت شرمنده

یونس یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:40 ق.ظ http://guardian.blogsky.com

غنچه با دل گرفته گفت
زندگی لب ز خنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به

خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفت و گوی غنچه و گل از درون

باغچه
باز هم به گوش می رسد
تو فکر می کنی کدام یک درست گفته اند؟
من که فکر می

کنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هرچه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه

پاره کرده است..

یونس خاله این کامنتت خیلی حرفها داشتا

ممنون بابت کامنت بسیار زیبات

خانم سر به هوا یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:58 ق.ظ http://1026.blogfa.com

سلام .منم هنگامه ام
راستی این شعرم خاطرات جالبی برام زنده کرد

عه عه همین ی هنگامه برای ی دنیا بستس

ببینم تو هم خیلی شیطونی یا اندکی:

باران یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 11:12 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام باران شیطونم

باران یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 11:15 ق.ظ












چ آهنگی زدی هاااااا

باران یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 11:16 ق.ظ

فردا باید بریم مدرسه








اینجا آب راه افتاد برات سسنی میخرم گ گه نکنه

یعنی گریه نکن

باران یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 11:20 ق.ظ

برام دعا کن

حتما عزیزم

باران یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 11:31 ق.ظ

بووووووووووووس

nc یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.hayatkhalvat3.blogsky.com/

من خیلی این شعرو دوس دارم

منم تو را دوست دارم

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:34 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام آجی هنگامه جونم نفسم الهی دورت بگردم همه کس ناهید خوبی ؟
آجی جووووووووووونم شعر قشنگی بود نفسم من این شعرو خیلی دوست دارم مرسی آجی حرفها داره این شعر

سلام آجی ناهیدم فدات مدات بشم من آجی جووووون دست محمدحسینم درد نکنه ک این و ربود و ب من داد بووووووووووووووووووس

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:35 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

خسته ام مثل درخت سروی که سالها دربرابر طوفان ایستاد و روزی که به نسیم دل سپرد شکست

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:37 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

مو هایش سفید شد . . .

کودکی که دزدکی دفتر خاطراتم را خواند . . . ! ! !

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:38 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

اینـقد با همـه بهـار بودی
من زمـــستان شدمـ
دیگــر از سـَـردی ام نپـرس

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:39 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

هیچ وقت نفهمیدم چه رازیست بین دلم و دستم از دستم رفت به هر چه دل بستم

ناهید یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 02:41 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

گاهی آرامشت رابهم میزنم،فقط برای اینکه ب یادبیاوری"تنها"نیستی،دوستی داری ک دوستت داردهمین...

مرسی آجی جوووون بابت کامنت های زیبایت بووووووووووووس

نگار یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 05:09 ب.ظ http://respina94.blogfa.com/

عالی بود...
من عاشق این شعرم...

مرررررررررررررسی عزیزم

الــــــی ... یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 07:58 ب.ظ http://goodlady.blogsky.com/

اول مهرتون مبارک حاج خانووووم

مرسی الی جان

همچنین برای شما روزگار سرشار از مهر باشه

عسل یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:19 ب.ظ

خانوم خوبین؟ :)
پاییزتونم مبارک :*

ووووای عسل دختریم مرسی عزیزم مهر شما هم سرشار از مهر باشه

حبیبه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:51 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

سلام اجییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
از دست بلاگ اسکای خیلی عصبانیم

منم عصبانیم الان میزنمش تو گریه نکن

حبیبه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:52 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

چندبار اومدم نتونستم نظر بدم جییییییییییییییییییییییغ

الهی این بلاک اسکای بمیره ک تورا اذیت کرده

حبیبه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:53 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

تاامروز فهمیدم باید از طریق موزیلا بیام جییییییییییغ
خوشحال هنگامه ای خخخخخخخخخخخخخخخخ
جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
خوشحال حبیبه ای خخخخخخخخخخخخخخخخخ

جیگر حبیبه را برم با این خوشحالیش نبودی وب ساکت بود هااااااا

حبیبه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:54 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

عباس اقا زودمیری برای هنگامه کیف کفش مانتو
روسری مداد کفش خودکار میخری

نمیخره میگه 50 تا کیف و کفش داری خیلی بده مگه نه

حبیبه یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 10:56 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

هنگامه 1پا وایستا جلو کلاس جریمت کنم دیگه
سرکلاس غذا نخوری خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

نو از کجا فهمیدی یواشکی خوردمخیلی تیزی دمت جیزززززززززز

u دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 06:00 ق.ظ http://rahmat14.blogfa.com

زیبا بود ممنونم

تشکرات هنگامه ای شدید

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:33 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام خواهر جون
اومدم عزیز دلم
رفته بودم پابوس برادر حاج خانومِ شما عزیزکم

سلام شادی خواهری عزیزمی فدات شم خوش ب سعادتت ایشالا ک سفر پر باری داشتی سلام منم ب حاج آقا میرسوندی

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:34 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

وااااااااای که چقده دلم تنگیده بود واست خواهری
دیگه از پیشت تکون نمیخورم

فدات بشم منم همینطور بخدا چند دفعه میخواستم پیامک بزنم اما گفتم شاید گرفتار باشی مزاحم بشم

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ما را به ھم گره زدید
و بعد
از ما خواستید که از سوراخ این سوزن رد شویم
نمیدانستید که باز کردن این گره کور...
از رد شدن از سوراخ این سوزن آسانتر است؟

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

باور کن

غلو یا بلوف نیست !

کم نیاوردم

کوتاه آمدم

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:36 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

آنقدر برای تو بوده ام
که دیگر من
برایم غریبه است

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:06 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تــــــــــابستـــــــــــــــان !
حــــــــــــــا? کــــــــــه دارى تمــــــــــــــــام میـــــــــــشوى
بــــــــــــــگذار بــــــــــــــگویـــــــم!
کـــــــــه روزهــــــــــــــــــــــاى گــــــــــــــــــــــرمــــــــــت،
ســـــــــــــــــــــــــــرد گذشت!!!!

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:16 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

امشب از آن شبهاست
که دلهره ای در وجودم
تاب می خورد
و مثل کودکی گستاخ
با شیطنتش
مرا به وجد می آرد

امشب آن شبیست
که می دانستم می اید
که تو باز به پشت میله ها
بر می گردی
نمی دانستم تا این مرز
شکسته خواهم شد

از امشب باید هر شب
تو را با نگاه کردن به آسمان
حس بکنم
گرچه صدایت در ذهنم
حک شده است
و ز یاد آوری خنده هایت
جانی دوباره میگیرم

امشب اشکهایم سیلاب می شوند
چشمانم تار می شوند
قلمم با کاغذ هم آغوشی میکند
تا صبح
و فردا صبح شعری از عشقشان
به وجود می اید

...
و من
همینجا
پشت کوهها
پشت مرزهای ضد عبور
پلکهای ضد خواب
اشکهای خشک شده در حسرت
انتظار میکشم
آری، پشت نگاهی پر التماس
و آرزوی خستگی ناپذیر عشق
به همراه صدای سکوت تو
منتظر می مانم
منتظر می مانم
منتظر می مانم

شادی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:19 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

دلم برای تو تنگ است و جان من بر لب
و از زمانه ها چه ها می کشم، تو می دانی!

مرسی شدم بابت کامنت های زیبات خواهری

پاییز آمده ست که خود را ببارمت!
پاییز: نام ِ دیگر ِ «من دوست دارمت»
بر باد می دهم همه ی بود ِ خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت!
باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو...
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل ِ کاغذی ِ من
حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنی که مرا زودتر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت!
پاییز من، عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز!
یک روز می رسم... و تو را می بهارمت!!!



سید مهدی موسوی

ممنون عزیزکم مهرت سرشار از مهر باشه

محمد حسین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 06:41 ب.ظ http://mhmk.ir

حالا خوشت میاد منم گیر بدم که گفتی محمد حسینم (تو کامنت ناهید).

کجا حتما اشتب شده والابوخودا محمدحسینش هستی نه محمدحسینم جای هستی خالی

محمد حسین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 07:06 ب.ظ http://mhmk.ir

اینجا گفتی :

"سلام آجی ناهیدم فدات مدات بشم من آجی جووووون دست محمدحسینم درد نکنه ک این و ربود و ب من داد بووووووووووووووووووس"


خخخخخخخ

محمدحسین هم اینطوری درسته غلط ملت نوشتم درستش میکنم

محمد حسین دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 07:15 ب.ظ http://mhmk.ir

دقیقا جریان من تکرار شد
یادته که

بععععععععععععععععله حالا فهمیدم چی میگی مدیونی اگه فک کنی من .......... هستم هااااا

افسانه دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 10:47 ب.ظ http://gtale.blogsky.com

بـی تو
تنهـاییـم را پک می زنم
تـا ریـه هایـم زنـدگـی را کـم بیـاورد
و شـرعـی ترین خودکـشـی را تجـربـه کنـم

مرسی خواهری خوش اومدی یعنی رسیدن بخیر

هستی دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 11:41 ب.ظ http://bavafaa38.blogfa.com

قلبم یک خط در میان می زند….زود نیست؟
دست هر پیر زنی را گرفتم …گفته…”پیر شی مادر”…
خدایا نکند در جوانی پیر شدم …..

نه عزیزم پیر نشدی فقط مشکلات داره از پا در میارتموناینم گواهش گریه ی شدید شدید

شهاب سه‌شنبه 2 مهر 1392 ساعت 05:26 ب.ظ

همشاگردی سلام
سلام به هر چی بچه بی حواسه...
زنگ کلاس تو کوچه ها پلاسه
شماهم بچه مدرسه ای داشتین خیلی سخته صبح ساعت 7 پا شن برن مدرسه خدایی!
ما هم پسر خالم امسال کلاس اولی بود
بمیرم براش

سلام بچه مدرسه ای قدیمی

راست میگم دیگه خو تو هم الان دانشجو هستی

الهی بمیرم چی میکشه من ک ظاقت ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد