نقاشی


شرمنده وب های بچه های بلاگفا برام باز نمیشه ک برم بهشون سر بزنم


ایشالا ک درست شد حتما میام خدمتتون


دوست جدیدم برای اولین بار اومد خونمون همون مامان گنده لات محلمون


واااااااااااااااااااااااای عاشق سجادم بخدا با اون قد نیمتریش حالا


نقاشی های من و ک دید خیلی خوشش اومد و بهم گفت گه برم منم یاد میگیرم


منم کلی تعریف ک بله تو میتونی یاد بگیری و استعداد داری ووو............ از این حرفها


حالا رفته خونشون ب شوشوی مبارک گفته اینطوری...


سعید-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و سعیدخان


سعید____________________________


سعید__________________________


سعیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد___________جانم


من میخوام برم نقاشی روی بوم


سعید ..خوب برو  روی بوم فقط مداد رنگی زهرا را خراب نکنی ک حوصله خرید و الان ندارم


ای بابا وقتی گفت خیلی دلم براش سوخت و خیلی هم خندیدیم


ک این مردها چقدر بی ذوق هستن و ب حرف زن بیچاره توجه ندارن


عاخه مرد حسابی واسه ی چی بره روی پشت بوم نقاشی روی بوم


حالا هی بگید مردها خیلی توجه ب حرف زنهاشون دارن ما ک ندیدیم والابوخودا

نظرات 67 + ارسال نظر
حبیبه جمعه 15 آذر 1392 ساعت 12:15 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

somayeh جمعه 15 آذر 1392 ساعت 04:50 ب.ظ http://somayeh16.blogfa.com


دلتون واسم تنگ نشد؟

دل منم تنگ شده نمیدونم چرا اینطوری شده وبم

paradiso جمعه 15 آذر 1392 ساعت 08:28 ب.ظ http://p4radiso.blogsky.com

جدی؟؟؟؟؟



همه همین جورین؟؟؟؟؟؟؟؟

عاره

میدونم عزیزم

paradiso جمعه 15 آذر 1392 ساعت 09:35 ب.ظ http://p4radiso.blogsky.com

سلام هنگامه جونی

کجایی ناپیدایی؟

سر نمیزنی بهم.........

سلام عزیزکم بخدا وب هیچ کس برام باز نمیشه دیگه درام کلافه میشم حسابی دو تا موی عباس کچل تش مونده میکنم تموم بشه

hamed جمعه 15 آذر 1392 ساعت 10:13 ب.ظ http://pdfberoz.blogsky.com

مردا یا توجه دارن یا زناشون به توجه میارنشون
خواهش می کنم خوبه که تو هم زود به زود آپ می کنی

فک کنم میارنشون

وا کجا زود زود آپ میکنم والابوخودا

سرباز جمعه 15 آذر 1392 ساعت 10:47 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

بابا حالا همه مردا هم اینجوری نیستن که
ای بابا!!!

من ک هر چی دیدم همینطوری بودند

خودم شنبه 16 آذر 1392 ساعت 01:41 ق.ظ

سلام.
دیگه خیلی خستم شد از بی نتی.
اس ام اس میدونه تازه بار کردیم هنوز نتم راه نیفتاده الان با گوشی دارم مینویسم.
ولی بی تعلق باز خواهد گشد. والا به سید عباس

سلام

ب سید عباس قسم دیگه داشت یادم میرفت تو هم هستی

ایشالا ک زود برگردی

رضا شنبه 16 آذر 1392 ساعت 05:00 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

قالب جدید = لایک

l مرسی رضا

رضا شنبه 16 آذر 1392 ساعت 05:01 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

در این زمانه

آدمها …!

حتی حوصله ندارند

به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …

چه برسد به اینکه بخواهند

سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …

در واژه نـامـه ی مجـازی

نرگس-سهیل شنبه 16 آذر 1392 ساعت 10:38 ب.ظ http://mano-soheil88-2.blogfa.com

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود

در یخچال را باز می کند

عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند

پسرک این را می داند

دست می برد بطری آب را بر می دارد

... کمی آب در لیوان می ریزد

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...

مهسا شنبه 16 آذر 1392 ساعت 11:50 ب.ظ

منم از این شوشوهای بیخیال و بامزه میخوام

میشه یکی بدی؟؟

خیلی شوشوش خوشمزه ست والابوخودا اصفهانی هم هست ک بیشتر خوشمزه اش میکنه

میخرم برات

مهسا شنبه 16 آذر 1392 ساعت 11:51 ب.ظ

کاری به اومدن و رفتن یا موندن ندارم...
من دلی رو بخاطرش به دریا زدم که از آب واهمه داشت...
عاشقشم...دیوونشم...
خدا با منه مطمئنم...

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:15 ق.ظ

نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید این ها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند می گویی ک از من شکوه ها داری ب دل؟
لب ک بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق٬ طبیب من! ز علت ها جداست
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهن رباست
خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست
عشق اگر گوید ب می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم، آری شهریاری عشق راست
عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست...
"حسین منزوی"

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:16 ق.ظ

هرگز…!!!

هرگــــز منتظـــــر فـــردای خیــــالی نبـــــاش.

سهمت را از شادی هـــای زندگـــی همیـــن امروز بگیــــر,


ضـــرر نمیکنــــی…!

اگر از هم اکــــنون لبـــخند زدن را تجربـــه کنـــی,

ﻣﻄﻤﺌــﻦ ﺑﺎﺵ ﻫﻤﯿﺸـــﻪﯾ کسی هست که ﻋﺎﺷـــــﻖ ﻟﺒﺨــــﻨﺪ تو ﺑﺎﺷــــــﻪ.

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:19 ق.ظ

وقتی رفت گفت :تو را هم با خود میبرم ..
با خوشحالی گفتم کجا ؟!؟!
گفت از یادم...

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:22 ق.ظ

بگذار چشمهایم را راحت ببندم و بخوابم و هراسی از تو نداشته باشم....

.کاش برای یکبارم که شده به جای کابوسهایت مرا به قعررویا ببری....

دلم خوشه ها دنیا چی ازت میخوام ...

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:25 ق.ظ

پاییز که از راه می رسد هوایی می شود دلم!
پاییز برای من عاشقانه ترین فصل سال است
زیباترین وبی نظیرترین روزها یم در پاییز رقم خورده است
من فکر می کنم آخر تمام کوچه های جهان به پاییز ختم می شود
پاییز را من اینگونه یا فته ام داستان بی تکرار عاشقی
اما انگار پاییز امسال حرف تازه ای برای گفتن ندارد!
مردابی خاموش را می ماند!

این گوشه از زمین که منم نسیمی نمی‌ رقصد..

برکه ای هماغوش مهتاب نمی شود ..

شهابی نمی گذرد بر سیاهی دل آسمان...

و مردم چنان بی‌اعتنا از کنار هم می‌گذرند انگار که هیچ!

سردم می‌شود از بیگانگی این جماعت بی مهر...

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:28 ق.ظ

درد می کشم ، درد !
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست !
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود ، اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که ماندنی نیست ، همین . . .

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:34 ق.ظ

خسته شده ام
خسته از تکرار شنیدن “مواظب خودت باش”
تو اگر نگران من بودی که نمیرفتی

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:36 ق.ظ

آزاد شو از بند خویش ، زنجیر را باور نکن

اکنون زمان زندگی ست ، تاخیر را باور نکن

حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن

از دشمنی پرهیز کن ، شمشیر را باور نکن

خود را ضعیف و کم ندان ، تنها در این عالم ندان

تو شاهکار خالقی ، تحقیر را باور نکن

بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش

زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن

تصویر اگر زیبا نبود ، نقاش خوبی نیستی

از نو دوباره رسم کن ، تصویر را باور نکن

خالق تو را شاد آفرید ، آزاد آزاد آفرید

پرواز کن تا آرزو ، زنجیر را باور نکن

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

الان گنده لاتتون چقد شده قدش ؟


مای بی بیش و هنوز خراب میکنه

هنوز همون نیم متره

نمیشه ی چیز دیگه بپرسی

آرمین یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

SUNTAN

آرمین میام حتما ولی الان وبت بلاگفاست برام باز نمیشه

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:41 ق.ظ

با تو که حرف میزنم صدامو صاف میکنم
دارم به زیبایی تو باز اعتراف میکنم

با تو که حرف میزنم آینده ی من روشنه
دنیام دستای توه که تو دستای منه

ثانیه ها کنار تو به مردن عادت میکنه
حتی برا رفتن ما همه حسادت میکنن

وقتی بهم زل میزنی دیگه نفس نمیکشم
اینقدر آرومم پیش تو میترسم از آرامشم

ثانیه ها کنار تو به مردن عادت میکنه
حتی برا رفتن ما همه حسادت میکنن...

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:41 ق.ظ

از انسانها غمی به دل نگیر زیرا خود نیز غمگینند با آنکه تنهایند ولی از خود می گریزند زیرا به خود و عشق خود و حقیقت خود شک دارند پس دوستشان دار حتی اگر دوستت نداشته باشند

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:42 ق.ظ

نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن

هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟

نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی.

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:44 ق.ظ

معشوقه ام فردا امتحان ادبیات دارد؛
من از رندی حافظ
می ترسم...!!

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:56 ق.ظ

الان قیمت فابر کاستر خیلی گرون شده دیگه اون قیمتا ک تو خریدی نیست
خوشبحالت ک قیمت ارزون خریدی برد کردی الان ک بیشتر چینیه تا اصلش

هاااااااااااااا ارزون خریدم بهتم نمیدم

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:57 ق.ظ

ببینم تو رنگهاتم وینزور خریدی مگه نه ؟؟

اگه بگی عاره منم عرررررررررررر میزنم چرا من نخریدم

عاره من وینزور خریدم حالا تا دلت میخواد عررررررر بزن

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:58 ق.ظ

تابلو ک داشتی میکشیدی تموم کردی یا نچ

خو بده دوست دختر پسرت تموم کنه

نه بابا هنوز هست مدیونی اگه فک بد بکنی ها

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:59 ق.ظ

عباس کچل خوابه یا بیدار؟؟؟

بیداره ولی خودش و زده ب خواب

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 02:32 ق.ظ

بای باید برم وبگردی بسه پس کی ب درسهام برسم

شب خوش منم باید برم ب فیلمهام برسم

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:38 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

گله نکن ...!

وقتی " تو " جا خالی دادی ....

" اون " بغلم کرد تا زمین نخورم ...

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:39 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﻧﻤــﯽ ﺩﻭﻧـﻢ ﭼﺮﺍ؟!

ﺍﺯ ﻭﻗﺘــﯽ ﮐﻪ ﯾـــﺎﺩﻡ ﻣﯿـــﺎﺩ ..

ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿـﮕـــﻢ ” ﺩﺭﺳــﺖ ﻣﯿﺸــــــﻪ ” …

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:39 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

این روزها در من حالت فوق العاده اعلام شده است …
بیش از حد مجاز دلتنگ شده ام !!!

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:40 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

یک دانه سیگار دارم و این همه معمای لاینحل....!!!!!!!!!

حسین پناهی

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:41 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

خوبان را باید روی چشم ها گذاشت …

کجایی ؟! چشم هایم بهانه ات را گرفته اند !

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:42 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

روی دیوار روی سایه ای که به جا مانده از تو چشم می کشم و دهانی که بخندد به این همه تنهایی و انتظار !
این خانه بعد از تو فقط دیوار است و تکه ذغالی که خط می کشد نیامدنت را …

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:46 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

از تمام جاهای خوب جهان

من فقط ب امید اغوشت

زنده ام...

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:46 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

می تــرسم از اینـکه...!اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:47 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تــو دَر شُمالـــی و مــَـن در جــنــوب
کــــــــاش…
دَسـتی نقشِهـــ را از وســط تــا مـیـکـرد…….

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:48 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

من همچون خورشید آخر شهریور

نهایت تلاش را برای گرم کردن

دلت به کار میبرم

زمستان یا توعاشقی یا من تنها...

شادی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:50 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،

وقتی هوای رابطه ســــرد است ،

باید رفتــــــــــــــ

مجتبی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 12:58 ب.ظ http://p30tools.blogsky.com/

سلام
دیشب هم برای منم باز نشد وبلاگ های بلاگفا ولی چند دقیقه بعد درست شدن کلا بلاگفا همین مدلیه ی روز درسته دو روز خراب

سلام

چرا بلاگفا اینطوری برای من ک اصن هنوز خرابه شدید

علی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 03:08 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
من اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووومدم
خوبید هنگامه خانوم؟
چه خبر؟
اینجا چقد عوض شده؟
احساس میکنم که غریبه ام...
خیلی دلم تنگ شده بود

سلام علی خان

شکر خوبیم

سلامتی

قالب جدیدم مبارک

ما هم دلمون تنگ شده علی خان

اگه یه مرد دیدی که به زنش توجه داشت سلام منو بش بر سون

اگه تو هم دیدی سلام من و دوستامم برسون

قول بده که خواهی آمد
اما هرگز نیا!
اگر بیایی
همه چیز خراب میشود
دیگر نمیتوانم
اینگونه با اشتیاق
به دریا و جاده خیره شوم
من خو کرده ام
به این انتظار
به این پرسه زدن ها
در اسکله و ایستگاه
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم؟


"رسول یونان"

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 05:48 ب.ظ

گریه کن گریه قشنگه.. گریه سهم دل تنگه

مهسا یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 05:48 ب.ظ

دل تنگم هنگامه

الهی دوس پسرت قربونت بره چرا

نرگس-سهیل یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 08:52 ب.ظ http://mano-soheil88-2.blogfa.com

بعضی از ادما چه راحت دل میشکنن.....

بله بانو

حبیبه یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 11:19 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

چرا گریه میکنی خوب وبهاتون ب روم باز نمیشه منم عررررررر یعنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد