خداحافظی

خسته ام فقط همین همتون و دوست دارم شاید روزی برگردم ب همین آدرس و همین نام خدا نگهدارتون باشه آآآآآآآآآمین داشتم میرفتم ولی این پستم انتشار نشد وقتی میومدم کامنت های شما را میدیم چقدر بی شماها غمگین میشم برای همتون دلتنگ میشم ب خودم گفتم شاید اینم تقدیر بوده
نظرات 71 + ارسال نظر
هنگامه شنبه 28 دی 1392 ساعت 07:59 ب.ظ

تا آآآآآآمین برای پستی بود ک برای خداحافظی نوشته بودم و الان بقیه را بهش اضافه کردم

چقدر ب شما وابسته شدم شدید شدید

هنگامه شنبه 28 دی 1392 ساعت 08:06 ب.ظ

تا آآآآآآمین برای پستی بود ک برای خداحافظی نوشته بودم و الان بقیه را بهش اضافه کردم

الانم با کمک عسل دختریم آپ کردم انگاری لب تابم خرابه

چقدر ب شما وابسته شدم شدید شدید

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

کجا میری هنگامه جون؟

همینجا همیجا

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:03 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

+:اوه هنگامه یتیم خونه وا کردی هرکی از راه میرسه دخترم دخترم میکنی

عاره همه دخترهام و خواهرهام هستن

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:04 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

(نوش جآنت)
إ این چه حرفیه!ن تو نیستی

دیگه هستم والابوخودا

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:04 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

+:تو هم ته دیگ!خرچو خرچ صدا بده حال کنی بخوریش

عاخه خیلی قشنگ بود عسسکشخو دلم خواست

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:05 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

+:اصن اصلش همینه(خجالتم نداره اصلآنمدونم شایدم یکم داشته باشه)

بعععععععععععععععله

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:06 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

+:خب خداروشکر صاحب مال(شلوار)پیدا شد
الان بخآطر من یا بخآطر بیتآ؟

اشکـآن&بیتآ شنبه 28 دی 1392 ساعت 09:08 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

هنگامه جون ینی دیگه نمیآیی
چرا خب چیشد چرا یهویی داری میری؟
(ایشالا ک مشکل جدی پیش نیومده باشه برات و هرچه زودتر برگردی تو جمعولی هر جا ک هستی خوب و خوش و موفق و پیروز باشی+اینو بدون دوستایی داری ک ب یآدتن)

ممنون اشکانی و بیتا جان از این همه لطفتون

بودنت بی نهایت دوست داشتنیه دختر
بغض کردم با این پستت و. چشمام خیس شد ...

الهی قربون اون چشای قشنگت بشم من خواهری شرمنده ک اذتت کردم

یونس یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 12:24 ق.ظ http://spiro.blogsky.com

سلام هنگامه خاله...کجا...چرا....برای چی...مشکل چیه؟!
امیدوارم هرجا باشی سالم و تندرست باشی و ایام به کام... به هرچی مراد دلتونه برسی هنگامه خاله عزیز

سلام یونس خاله من برگشتم والابوخود ا دلم برای همه تنگ شده بود

شادی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:38 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

شادی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:39 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

الان این پست یعنی چی خواهری؟؟؟؟

شادی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:40 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

بگو که یه شوخیه یالا بگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

شوخی بدی بود خواهری نتونستم برگشتم

شادی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:42 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

نه من باور نمیکنـــــــــــــــــــم نـــــــــــــــــــــــــــه

حبیبه یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 08:27 ق.ظ http://habbebhe.blogfa.com

جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
کجا میخوای بری

گفتم ک پشیمون شدم بخدا

مانا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:05 ب.ظ

من هنگ کردم
حالا میری با نمیری

نرو خب هممون دلتنگت میشیم

مانا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:06 ب.ظ

پس از کلی تفکرو تفحص به این نتیجه رسیدم که داری نمیری

ای جوووونم نخبه ی من

علی یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام هنگامه خانوم
خوبی؟
باورکنید این پست رو که خوندم کپ کردم
چی شده؟
تو رو خدا برگرد

سلام علی دامادیم

نه نکن کپ برگشتم

شهاب غ یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام هنگامه خانم
برا تبریک عید اومدم ولی...
این بدترین عیدی بود که میشد به بچه های اینجا بدین... امیدوارم خیلی سریعتر از اونچیزی که ما فکرش رو می کنیم حالتون سرجاش بیاد و برگردین اینجا من غیر وبهای ورزشی جایی توی نت سر نمی زنم ولی به اینجا خیلی عادت کردیم... خیلی خیلی جاتون خالیه مخصوصا تو دل ما ایشالا که زودتر دوباره ببینیمتون...
عیدتون هم مبارک

شهاب خان خیلی خیلی شرمنده ام ک رفتم مثلا ..

شما یکی از بهترین هاااااااااااااای زندگی من بودی ممنون ک ب یادمی

همیشه دعاگوی شما هستم و بیادتم ایشالا خیلی زود برمیگردم چون خودمم خیلی غمگین شدم

nc یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 04:35 ب.ظ http://hayatkhalvat3.blogsky.com/

هنگامه جونم کجا رفتی؟؟؟؟؟؟؟
چرااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گریه نکن برگشتم والابوحودا

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:17 ب.ظ

هنگامه میشه برگردی من دیگه شوووورر نمیخوام

گیرت نمیاد عزیزم

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:18 ب.ظ

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:26 ب.ظ

عادت ندارم درد دلــــــــــــــــــــم را ،

به همه کس بگویم ... !

بگذار همه فکر کنند نه دردی دارم و نه دلی ...

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:27 ب.ظ

خالی تر از سکوتم …
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما …
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار …

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:27 ب.ظ

دنیا پر از تباهی است !
نه به خاطر وجود آدم های بد !
بلکه به خاطر سکوت آدم های خوب . .

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:28 ب.ظ

از کسی که دلش گرفته، نپرسید چرا!؟
آدما وقتی نمی تونن دلیل ِناراحتیشون رو بیان کنن، دلشون می گیره

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:29 ب.ظ

ز تنهایی های من برایشان بگویید ...

بگذارید بدانند چه رنجی پشت رفتنشان ست ؛ شاید تنهایتان نگذارند

مهسا یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 11:29 ب.ظ

میرم الان امیدوارم وقتی برگردم اومده باشی

دیدی اومدم

اشکـآن&بیتآ دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 01:52 ق.ظ http://ashbit.blogfa.com

هنگامه جونمکجایی رفتی واقعآ

همینجا بودم کوچه بغلی

فاطمه سادات دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 07:39 ق.ظ http://khodaboosamkard.blogfa.com

هنگااااااااااااااااااااااااااااااااااااامه جون؟آخه چرا؟

شما برمیگردی زود. اینجا کنار ما.واقعا منتظرتیم

جیگرتو بخورم درسته برگشتم فقط بخاطر تو

فاطمه سادات دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 07:39 ق.ظ http://khodaboosamkard.blogfa.com

در اتاقی که به اندازه‌ی یک تنهاییست
دل من
که به اندازه‌ی یک عشق است
به بهانه‌های ساده‌ی خوشبختی خود می‌نگرد!بی تو هم می شود
زندگی کرد
قدم زد، چای خورد، فیلم دید، سفر رفت؛ ...
فقط بی تو نمی شود به خواب رفت !

mahyar دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 09:33 ق.ظ http://mahyar1991.blogfa.com

فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است.دلت که گیر کسی باشد همیشه میگیرد…

الـــــــی ... دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://goodlady.blogsky.com/

چی شده؟

نکنه عباس آقا ناراحتت کرده؟

هنگامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هیچی خانومی عباس کچل نه بابا بهش نمیخوره ی ذره

ملیکا دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام هنگامه بانو من یکی از خواننده های خاموشت هستم الان کلا ناراحتم میبینی ک

اینطوری میشه ک روشن میشید

عاشق که بشی حالت میشه مثل من

مثل منکه ارامش ندارم یه روز

تنها میشی از تنهایی دق میکنی

عشقت میره و میگه بمون و بسوز

هر روز از غم دوریش عذاب میکشم

هر روز زندگیم از روز قبل بدتره . . .

N A H I D دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 02:11 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلام آجی جونم چی شده ؟ کجا میخوای بری ؟ وای آجی دیوونه شدم بخدا
میخوای بری تنهام بذاری ؟ آره آجی ؟ مگه بهم قول ندادی تنهام نمیذاری
من بدون تو دق میکنم آجی گریه م گرفت

سلام جونم آجی جوووون گریه نکن ک برگشتم والابوخودا
فدات مدات بشم مگه میشه آجیمو تنها بزارم

خدا نکنه عزیزم

سیما دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 07:57 ب.ظ

چه پا ز سر چه روی پا به خانه ی تو میرسم
نگو به چشم من نیا به خانه ی تو میرسم

مگر تو مرکز جهان نشسته ای عزیز من
که از تمام کوچه ها به خانه ی تو میرسم

به عطر خنده های تو بهار گشته کوچه ها
من از مسیر این صدا به خانه ی تو میرسم

به چهار راه عاشقی به چار سوی من تویی
پس از چراغ رهنما به خانه ی تو میرسم

کبوترت منم چه غم که بال من شکسته ای
چه از زمین چه از هوا به خانه ی تو میرسم

ز هر کجا به هر کجا میان راه کـــرده ام
طواف خانه تو را به خانه ی تو میرسم

هوای کوه پر شده از انعـــکاس نام تو
من از تواتـــر ندا به خانه ی تو میرسم

دلم به شور عاشقی سمــــاع شوق میکند
که از تمام کوچه ها به خانه ی تو میرسم

ممنون از شعر بسی زیبات

مهسا دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 08:45 ب.ظ

هنگامه راستی راستی رفتی

نه دورغی رفتم

افشین دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 08:46 ب.ظ

::

بیتا&اشکان دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 11:55 ب.ظ http://ashbit.blogfa.com

چی؟ کجا؟ هنگامه من خداحافظی دوست ندارم بیا بگو شوخی کردی
راستی چون کامنتا زیاده مجبورا اومدم خبرت کنم بیای اونجا جواب کامنتاتو بخونی
تازه داشتیم بهت عادت میکردیم تو فقط وابسته شدی ؟ همه ما که با هم دوستیم اینجا بهم دیگه وابسته ایم

منم دوست ندارم بخاطر همی شوخی کردم والابوخودا

اومدم خوندم برای پاسخ میام عزیزم


منم شماها را خیلی دوست دارم

ملیکا سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 11:36 ق.ظ

هنگامه جون من برگرد

ای شیطون برگشتم خوب شد ک روشن شدی

سرباز سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 01:56 ب.ظ

نکنی از این کارا....ای بابا

نگردم پشیمون شدم شدید برگشتم سرباز

مهسا سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 03:00 ب.ظ



راستی بیااااااااااااااااااااا جون من

اوومدم جون تو

شادی سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 06:25 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

بیــــــــــــــــــــا خواهــــــــــــــــــــــری

ای جووونم خواهری

هنگامه چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 11:11 ق.ظ

منم خیلی دلم واسه ی برو بچ و نت تنگ شده

دلم میخواست برای خودم نظر بدم

علی چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 11:38 ق.ظ

من هر روز دارم میام اینجا ولی بازم شما نیومدی
یعنی واقعا میخوای بری؟
یعنی علی دامادیت رو به همین راحتی فراموش میکنی؟

الهی فدات بشه ی نفر علی دامادیم نه برگشتم ایشالا فراموش نمیشی هیچ وقت

parya چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.parya-b.blogfa.com

دریا چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 01:18 ب.ظ

چقدر دلتنگ شما میشییییییییم
تازه برگشته بودم که بگم با شعر جدیدم آپم
موفق باشید و انشاالله که زود برگردید

برگشتم عزیزم منم دلتنگتون بودم

malmal چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

ا؟
کجا؟
چرا آخه؟

خسته بودم ولی اومدم باز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد