باز این ترانه ها را عشق است
رخش سرخ باد پا را عشق است
عشق درگیر غروب درد است
باز هم طلوع ما را عشق است
آی از خانه زخم و گریه
غربت بغض گشا را عشق است
آی از آب و هوای بی عشق
بادبان ناخدا را عشق است
اهل بی مرزترین دریا باش
آی اهل همه جا را عشق است
از غزل باختگان می ترسم
شعرهای بی هوا را عشق است
ای قشنگ سازها ، آوازها
روزهای بی عزا را عشق است
شهیار قنبری
مهسا جان باید برم شرمنده تم دختری
شیطونه خیلی چیزا میگه
پس باید گفت
به شیطون باید گفت بیا دستت و ببوسم عیزم
در قحطی تــــــــــو
چه دل خوشی دارند
بیهوده می آیند و می روند …!
این نفسهای من…
تو می آیی
تو می آیی بهمراه بهار, از شهر باران ها
تو می آیی و میچینم
برایت پونه های شاد صحرایی
ودر آیینه های آب,میبینم
که میخندی و می آیی
تو می آیی و در من,آرزوی مرگ میمیرد
تو می آیی و دنیا در نگاه سرد و خاموشم
دوباره رنگ میگیرد
تو می آیی و میبینی
همان زندانی پرهیز خویشم من
اسیر دام رویای ملال انگیز خویشم من
نباشد جای پای دیگری اینجا
منم تنها تر از تنها
تو می آیی برایم هدیه می آری
حکایتهای شور انگیز و نرم از شهر باران ها
برایت هدیه می آرم
بهار و شعر ها و بوسه هایم را...
کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم
شعر و شور و عشق به من باز می گردد.............
اشک در چشمان من دریای غم دارد به دل.
خنده برلب می کنم تا کس نداند راز دل.
واما :
من خدایی دارم که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان، خوب، قشنگ ...
چهره اش نورانیست
گاه گاهی سخنی می گوید
با دل کوچک من
ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند
او مرا می خواهد
او همه درد مرا می داند ...
یاد او ذکر من است در غم و در شادی
چون به غم می نگرم
آن زمان رقص کنان می خندم ...
که خدا یار من است
که خدا در همه جا یاد من است
او خدایست که همواره مرا می خواهد
او مرا می خواند
او همه درد مرا می داند...
گاهی اوقات تو زندگی
تو اوج ناراحتی فقط و فقط
دلت می خواد خیلی ناگهانی یکی محکم بغلت کنه و
بگه غصه نخور من همیشه پشتتم
هر چقدر هم کم باشه اما تو اون لحظه
همین که یکی رو پشتت حس میکنی
قد یه دنیا ارزش داره
اونجاست که از هر چی غم و ناراحتی چیزی تو دلت نمیمونه
اما نمیدونم چرا چیز به این سادگی رو
هیچکس بلد نیـــــــــــست
بی انتها ترین جاده ی دنیا
جاده ی معرفته
آهای ....تو که آخر جاده ای
سلام نیستی کم پیدایی
حالا میخوای بری من میدونم و تو
اوووووهوم شرمنده
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس
هم جا برای اینکه بمانم نبود و نیست
هم موقع سفر چمدانم نبود و نیست
پشت سرم شب سفـــر آبــی نریخته اند
یعنی که هیچ کس نگرانم نبود و نیست
رفتم و سخت معتقدم عشق لقمه ای است
کــه هیـــچ وقت قدر دهانــــم نبود و نیست
غم انگیز است….
شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی
ببینی تاریکی
از جای خود تکان نخورده است!
ادعــــایِ بـــی تفـــاوتــــی سختـــــــــ استـــــــ
آن هـــم نسبتـــــــــ بـــه کســـی کــــه
زیبــــا تــــریـــن حـــس دنیــــا را
بـــا او تجــــــربــــــه کـــرده ای...!
خواهر کوچکم از من پرسید
پنج وارونه چه معنا دارد؟
من به او خندیدم.
کمی آزرده و حیرت زده گفت:
روی دیوار و درختان دیدم!
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم
مهران ، پسر همسایه
پنج وارونه به مینو می داد.
آن قدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:
بعدها وقتی بارش ِ بی وقفه ی درد
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
پنج ِ وارونه چه معنا دارد؟
سفر برایم چیزی به جز دلتنگی ندارد...
اما زندگی به من آموخت،
برای دیدن زیبایی هر چیز باید قدری از آن دور بمانی...
دلــــم بـــه عـــظـــمـــت بـــاران بـــرایـــت دلـــتـــنـــگـــی مـــیـــکــــند . . .
امـــــروز عـــجــــیــــب !
بــــی واژه . . .
بـــــی حـــــصــــار . . .
مــــیـــخــــواهــــمــــت .
چند روزی دلم را قرض بگیر ؛
اینجا که باشد دلتنگی می کند ؛
بگذار چندروزی یک دل سیر نگاهت کند
ادعــــایِ بـــی تفـــاوتــــی سختـــــــــ استـــــــ
آن هـــم نسبتـــــــــ بـــه کســـی کــــه
زیبــــا تــــریـــن حـــس دنیــــا را
بـــا او تجــــــربــــــه کـــرده ای...!
سلام خواهرجون
ای جـــــــــــــــــــــــــــونـــــــــــــــــــــــم دلم قَنج میره واسه این بوس هنگامه ایت
ممنونم عزیزکم
قربونت برم خواهری که دل به دل راه داره منم خیلی دلم تنگ میشه برات
از همین الان واسه همچین روزی دلم ضعف میره بوخودا
سلام خواهری گلم
فدات بشم درسته ک تو اینقده با محبتی
منم خیلی خیلی دوستت دارم و دلم برات تنگ شده بود
ایشالا ایندفعه با هم بریم مسافرت خیلی کیف میده
سلام به روی ماهت
جیگرتو ؛انشالله همیشه خوبو خوشو سلامت باشی عزیز دل
وااااااااااااااااای که چه خبر خوشی
سلام شادی جان
وااااااااااااااا ی خواهری الان چشام و ببین چجور داره خودنمایی میکنه از شوق این همه لطف ذوق زده شده
سلام مهسا جون
خوبی عزیزکم؟
واسه تو که دوقبضه دعا کردم گلم
مهسا تحویل بگیر دیدی گفتم دختر
در رفاقت رسم ما جان دادن است/
هر قدم را صد قدم پس دادن است/
هرکه بر ماتب کند جان میدهیم /
ناز اورا هر چه باشدمیخریم/
مصالح فروشی ساختمان دارم گچ و سیمان سیاه سفید
اوه یس پس بدرد من نمیخوره
بعضی ها رو خصوصی بزار
راستی کو پروفایل
عاره وقتی بنویسی خصوصی تایید نمیشه احتیاح نیست توی پیغامها بنویسی
پروفایلم همون اول وبم دست راست نوشته در باره ی خودم
دشمنت شرمنده اکه اس دادی هنگامه بنویس
باااوووووشه
بیا ببوس
دست شیطون و گفتم نه تو
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد