شعرمولوی جوووون



  •              بشنو از نی چون حکایت می کند   

از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق 

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم

جزو بد حالان و خوش حالان شدم

هر کسی از ظن خود شد یار من

ازدرون من نجست اسرار من

سر من از ناله من دور نیست

لیک چشم وگوش را آن نور نیست

آتش است این بانگ نای ونیست باد

هر که این آتش ندارد نیست باد


سوره ی هنگامه مخصوص عباس کچلم


گروه سرگرمی ROZANEH

حاج عباس کجل آقا جونم با شمام


(خداوند در سوره هنگامه آیه بیست وسه فرموده که خداوند زنی به شما داده زیبا ،بلا ،رعنا وکمی چاق و خندان و شیطون و بازیگوش و تنبل  ....بدان دل خوش باش گ تایش پیدا نمیشود وبراش هر چی میخواد بخرید و هر جا ک میگه ببریدش که او بس دل نازک است  و مامانیه)


عباس کچل خودت ک میدونی چی میخوام نه اون یکی اون نه اونیکیش اون یکیش


حالا شما بگید عباس کچلم باید بخره یا نووووچ


یــــــــــــــــــــــــــــــــا باید ببره یا نوووووووووچ