شعر ربوده شده شدید از احمد حیدری


                                                     




این جدیدترین غزل منه محبت کنیدنقدنمایید.

کاش می شد که نگینی باشم از انگشترت


جلوه می کردم به روی دستهای مرمرت


غرق صدها خاطره همسایه و همراز تو


محتضر بودم ولی بیمار عطر بسترت


دوست دارم ناز واطوار و اداهای تو را


خنده های مهربان وچشم های دلبرت


زادگاهم شهرچشمان تو بوده از ازل


همسفر با عشق می مانم همیشه در برت


خسته ام شک کرده از ایمان خود با دیدنت


زآن همه زیبایی و فر و شکوه پیکرت


کی توانم بوسه بردارم از آن لبهای تو؟


کی توانم عشق باشم من برای باورت؟


روسری از سر بگیر و عالمی دیوانه کن


ای فدای اشکها وآن دو چشمان ترت


ای تو دریای وجودم ناخدای کشتی ام


هرکجا هستی خدا همواره یار و یاورت


                                                                   احمد حیدری

نظرات 112 + ارسال نظر
هنگامه پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 12:29 ب.ظ

به نظر من خیلی عشقولانه و با احساسه والابوخودا

محمد حسین پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 01:31 ب.ظ http://1khat.blog.ir/

وبلاگ آزمایشی جدیدم

http://1khat.blog.ir/

تشکرات میام

ای ای ای ............چرا نمیشه عضو شم همه اش میگه با این ثبت نام شدی عاخه به غیر من کی هنگامه است

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:18 ب.ظ

قشنگ بود من همین و بلدم بگم

نقدش باشه برای بزرگترها ولی واقعنی زیبا بود

ااوووهوم منم همین بلد بودم خجالت نکش

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:18 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام خواهرکم
قربونت برم
خواهری منکه مثل شما وارد نیستم
هنوز به اون حد وبلاگ نویسی نرسیدم خواهری
این بنائی هم حسابی درگیرم کرده انشالله تا تموم شه سعی میکنم یکمی ازتون یاد بگیرم بلکم به عنوان یه تازه کار باهاتون همکاری کنم
قربون لبت خواهرجون

سلام خواهر جووونم

فدات مدات خواهری

نه بابا فک میکنی من اشکی چی مینویسیم حتی توی وبلاگ خودمون فقط چرندیات ولی اونجا خوبه کامنت بازی میکنیم و میخندیم

شما ک استادین در مقابل ما فدای شما

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:23 ب.ظ

همیشه سخت ترین نمایش به بهترین ها تعلق دارد،شاکی سختی های دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایی.

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:23 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

فقط میتونم بگم خوش به حال طرفی که آقای حیدری براشون سرودن
هـــــــــــــعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
این که حسودی نیست ؛هست؟
هــــــــــــــعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
آه و افسوسه مگه نه خواهری؟

نه خواهری حسودی چیه

منم ههععععییییییی

هااااااااااااااااااااااااااااااااااای

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

عاره خواهری

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:24 ب.ظ

دربساط می پرستان حیله ونیرنگ نیست،سینه راپرکردن ازجام حقیقت ننگ نیست،پبکراین راچیزی نسازد جزصفا،عاقبت از ادمی چیزی نماندجزوفا.

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:24 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟؟

زندگی بی عشق،

اگر باشد(!!!!!!!!!!!!!)،

همان جان کندن است!

دم به دم جان کندن، ای دل،

کار دشواریست....... نیست؟؟؟!!!!!!!!


قیصر امین پور

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:26 ب.ظ

باد با چراغ خاموش کاری ندارد،اگر درسختی هستی بدان که روشنی.

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:27 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام عزیز دلم
قربونت برم
نه عزیزم من به گَردِ راه شمام نمیرسم والا
تازشم با اون اشکی آبمون تو یه جوب نمیره کلامون میره توهم والا

سلام فدات مدات شما ک استادی خواهری باور کن ولی ما هم چرندیات نویسیم خوب چکار کنیم از دستمون بیشتر نمیاد شما هم بیا اشکی پسر خوبیه والابوخودا انقده اذیتش میکنیم و سر کارش میزاریم

میگفتم بچه داری میگفت شوهرم داره ...بهش گفتم مگه مریم مقدسه ک بدون شوهر بچه دار بشه کلی سر همین قضیه خندیدیم خیلی شوته خواهری

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:29 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

میگن تو اون دنیا تمام اعضایه بدنت شروع میکنن به حرف زدن...
کاش دلم لال شه هچی نگه....میترسم اشک خدا رو ببینم...

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:31 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

تمام امیدآسیابان به وزش باده تاآسیابش از کارنیافتده،قلبم آسیاب، خودم آسیابان ونفسهایت باد.!

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:35 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

حرف هایِ دلم را انبــار میکُنــم ..
این روزها هر چه را انبــار کُنـی گِران میـشــَود ..!!!


احساس میکنم حرفامون یکیه خواهری
بیا باهم انبار کنیم بلکم یه پولو پله ای بدست بیاریم هان نظرت؟

عاره خواهری عاخه درد دلمونم یکیه باااوووشه قبول

ولی میترسم مث همون پیامکی ک بهت دادم بشه همون پوووول

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:43 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

کامنتاتونو میخونم کلی حال میکنم
میدونم خواهری پسر شیطونو تو دل بروایه
به قول خودش شیطونک
دوسش دارم هم اونو هم مریم گلی رو شمام که تاج سری دیگه میدونین که
البته ناهید جونمم هستا
ناهیدی دیدی تو هم عزیز دلمی
خواهری اوندفعه ازم دلخور شده بود بچم تو وب گروهیتون گفتم من که یه خواهری بیشتر ندارم
خیلی حساسه این عزیز دردونمون
خبر نداره که اونم جا باز کرده توقلبمون

وااااااااااای خواهری این اشکی خیلی شیطونی میکنهجوووون عمه کوچیکه من نه

ناهید خودمون و میگی آجی ناهیدمون و منم عااااااااااااشقشم

شادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 04:46 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

برو خواهر جون
خوش بگذره بهت عزیز دل
ما خواهر برادرام همینکارو میکنیم 5شنبه ها
منم باید کم کم حاضر شم برم
تا بعد
خدا به همرات

به شما ههم خووووش بگذره خواهری

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 05:56 ب.ظ

وقتی با خدا ی خود پر یا پوچ بازی می کنی ،نترس خواهی برد.چون پروردگارمهربان دو دستش پر است.

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 05:57 ب.ظ

در زمستان سرد،کلاغی برای جوجه هایش غذا پیدا نمیکرد و به ناچارگوشت تنش را میکند وبه آنها می داد تا زنده بمانند،زمستان که تمام شد کلاغ مرد .بعد از مرگ مادر ،جوجه هایش گفتند:چه خوب شد مرد خسته شده بودیم از این غذای تکراری! این است واقعیت روزگار...

حمید رضا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 05:58 ب.ظ

به طره گیسوی تو دست رقیب گشت دراز
میان جمع تو چه دانی که من چه حال شدم

حمید رضا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 05:59 ب.ظ

دوستانم را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد...

حسین پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:00 ب.ظ

هر گاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره می زند،خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته در میاورم می بوسمش صیقلی عاشقانه ،اندکی نمک به رویش،نوازشش کرده دوباره بر سر جایش میگزارم از قول من به آن لعنتی بگویید،خیالش تخت ،من دیوانه هنوز به خنجرش وفادارم.....

حسین پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

خدای اطلسی ها با توباشد،پناه بی کسی ها با تو باشد،تمام لحظه های خوب عمرت بجز دلواپسی ها باتو باشد.

حسین پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

دوست من به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز درتورا بفهمد.اندوه پنهان شده در لبخندت را،عشق پنهان شده در عصبانیتت را،ومعنای حقیقی سکوتت را.ه

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:03 ب.ظ

نگاه زیبای خدا را برایت آرزو می کنم چون وقتی نگاه او به سمت توست به دیگری نیازمند نخواهی شد.

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:04 ب.ظ

باید برم مامی میخواد بره بیرون میخواد دستورات لازم و بهم بده

باااااااااااااااااااااااااااای

دست به تلفن نزنی ک از همه جیززززززززززززتره

بااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:11 ب.ظ

سلامی به زیبایی هایت
بانوی مهربان
تمام دنیا برایت و به نامت
قامت به عشق می بندند
روزهایت نو
روزهایت مبارک
در برابر مهر و مهربانی های بی حدت
سر تعظیم
فرو می آید...

مهسا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:12 ب.ظ

خواستن همیشه توانستن نیست

گاهی فقط داغ بزرگیست که تا ابد بر دلت میماند

علی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:14 ب.ظ

چقدر درد بزرگیست جای مـــــن باشی


زمانه مـــــرد بخواهد و تـــــو زن باشی


تمام روز دل از غصـــــه بیستون بشود


وشب گلو بخراشی و کوهکن باشی

علی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:16 ب.ظ

چشای آسمون خیسه
شب و روزام غم داره
نباشی زندگی سخته
دلم یک چیزی کم داره


تو مثل حوض نقاشی
رو بوم قلب آشوبم
تمام آرزوهامی
چقد با بودنت خوبم


کجای قصه دستات و
به نامم می کنی بانو !؟
همه دنیا رو با خنده ت
به کامم می کنی بانو ؟


ازینجا تا نگاه تو
مسافت قد آغوشه
تمام واژه با یادت
لباس شعر می پوشه


چه کاری کردی با قلبم
که غرق خواهشت می شم
بگو دستام و کم داری
خودم آرامشت می شم


تو فکر بودن ِ با تو
شبا تا صبح بیدارم
آخه بدجور می خوامت
آخه خیلی دوسِت دارم ...

علی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:17 ب.ظ

دسـت بـه “صورتـم” نـزن !

می تـرسم بیـفتـد

نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !

و بعــد

سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد

و بـاز

من بمانم و تنهــــــایی …!!

علی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:18 ب.ظ

شاید میان این همه "نامردی" باید شیطان را بستایم

که"دروغ" نگفت ،

جهنم را بجان خرید

اما "تظاهر" به دوست داشتن "آدم" نکرد..

علی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 06:19 ب.ظ

سیه چشمی به کار عشق استاد
به من درس محبت خوب میداد
مرا از یاد برد آخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد

درموج گیسویت می مانم تا دنیا بوی خوشت را استشمام کند♥

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 07:40 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلاااااااااااااام آبجی هنگامه جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم خوبی نفسم؟
الهی قربونت برم که اینقد خوب و مهربونی خیلی زیاد دوست دارم

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آجی جوووووووووووووونم فدات مدات مهربونم

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 07:45 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

خوب است بدانیم گاهی آنچه میکشیم درد بی او بودن نیست تاوان با او بودن است ...

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 07:47 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

دیالوگ به یاد ماندنی از فیلم ماتریکس
تو به تقدیر اعتقاد داری؟
-نه
-چرا؟
-چون دلم نمیخواد فکر کنم زندگیم در اختیار خودم نیست

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 07:49 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!
" زنده یاد پناهی "

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 08:13 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

"ﻋﺸﻖ" ﻳﻌﻨﻰ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺑﺪﻯ ﻙ ﻧﺎﺑﻮﺩﺕ ﻛﻨﻪ.. ﺍﻣﺎ
"ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ"ﻛﻨﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻭﻧﻤﻴﻜﻨﻪ . . .

خآن پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 08:22 ب.ظ http://amhweb.blogfa.com

حالا درسته گفتی نقد نکنیم ولی خب ب من که نگفتی هیچی نگو

=ینی تهش اسم(احمد حیدری) اگه نبود میگفتم:
هنگامه جونه شما فک نمیکنی اینو ی پسر باید برا دختر بخونه!؟
ک اسمو دیدم ولی خب بازم هنگامه جون شما فک نمیکنی اینو پسر برا دختر میخونه و شما خودت دختری

تحفه من ک ننوشتم و یه پسر گل نوشته برای دوست دخترش حتما

اگه زنش بود ک مث همون دیشب عباس کچل ک گفتم

اشکآن پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 08:23 ب.ظ http://ashkanpatogh.blogfa.com

حرفای خودمو ب خودم تحویل میدی(ای تو روحت+اگه اعتقادم نداری مهم نیست بازم تو روحت)

تو روحت من به هیچی اعتقاد ندارم تا دلت بخواد بچه هام عمه دارن برای اونا قبوله

شاعرتنها پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 08:23 ب.ظ http://solashiraz92.blogfa.com

سلام هنگامه جون خوبی؟
خدایی خیلی شرمنده کردی منو بسیارممنونم عزیز
کاشکی بتونم زحمتت را جبران کنم،حداقل بیام دست بوسی عباس آقا
شما بسیارمهربونید وفقط میتونم بگم مهربون دوستتون دارم

سلام قالی نخ نما

خواهش من کاری نکردم فقط یه شعر ازت ربودم

عباس کچلم دست بوس شماست والابوخودا

NAHID پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 08:36 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

ساعتها را جلو می کشند
وقت شرعی چشمانت زودتر از راه خواهد رسید
رکعتی بر بوسه نگاهت خواهم گذاشت

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:40 ق.ظ

همیشه دعا کنید

چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند

قلبی که خطا کارترین ها را ببخشد

ذهنی که بد یها را فراموش کند

و روحی که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:41 ق.ظ

ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻪ …

ﺧــــــــــــــــﻮﺩﺕ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺸﯽ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ

ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺖ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﯿﺎﺩ..

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:42 ق.ظ

این روزهـــــا

کمـتـر شاعـر می شوم

تقصیر خودم نـیـســت

حوصله ام پـیــر شـــــده !

و مـدادی کـه

عـصـای افکــارمـغـشوشم می شود …

مهدی جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:43 ق.ظ

همیشه حرف هایی هست پراز درد..

پراز بغض..

پراز سکوت..

همان هایی که هرکارمیکنی نمیتوانی باکسی دردو دلشان کنی..

می آیند تا نوک زبانت واما...

دهانت باز نمیشود...

با بغض قورتشان میدهی وسیر میشوی..

سیرسیر..

از همه چی....

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:43 ق.ظ

سه چیز رو هرگز فراموش نکن

به همه نمی تونی کمک کنی

همه چیز رو نمی توانی عوض کنی

همه تو رو دوست نخواهند داشت...

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:45 ق.ظ

آدم که غمگین می شود
خودش را جدا می کند از جمع
که مبادا آسیبی به خوشی های دیگران بزند ...
مورد فراموشی قرار می گیرد
و تنهاتر و تنهاتر می شود
آنچنان در تنهـایی خود غـرق می شود که
دیگـر با هیـچ تلنگری بر نمی خیزد
و این آغاز تلخ یک پایان است ....

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:46 ق.ظ

نـــه نمیــــدانــــی!


هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد


پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،


در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!

مهسا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 01:58 ق.ظ

آدمـ ـهـا میــ آیند
زندگیــ میــ کنند
میــ میـرند
و میــ روند . . .
امـ ــــــ ـــــ ــــ ـــــا،
فاجعــۀ زندگیــ تـو
آنـ هنگـام آغـاز میــ شود کِــ
" آدمیــ میــ رود امــــا نمیــ میرد"
میــ ماند
و نبودنش
در تـو
چنان تـــــــــه نشین میــ شود
کِـ تـو میــ میری
در حالیــ کِـ زنده ایـ !!

ملیکا جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت 03:23 ق.ظ

دستای مردانه ات را میخواهم

که بگیرم و بگم بیخال

غم دنیا من یه نفر رو

دارم که دستمو میگیره

نمیزاره بیوفتم ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد