-
ویار کردن
شنبه 21 دی 1392 19:55
تولد رضام مبارک تا حالا خانمی ک ویار داره دید چیزهای مختلفی ویار میکنن امروز دخترم خونمون بود توی اینترنت بودیم تا کیف و کفش دید گفت مامان بچه ام کیف و کفش دلش خواست بعد پفک هوس کرد اونم چی توز موتوری باشه از سوپری احمدی بعد باز هوسش گل کرد چون تولد رضاست گفت : بچه ام از کیک های بوی گندم هوس کرده از جای دیگه نگیرید...
-
جزیره ی آدمخورها
چهارشنبه 18 دی 1392 15:26
دوستم حامله بود رفت سونوگرافی س قلو بود دست دست جیغ ویق ویق جیغ نمیدونی ک چقدر سروصدا کردیم دوستام (الان این فاعل و میبینید)ک چقدر درست نوشتم ... مدیونید اگه فک کنید منم بودم عاخه قرار بود یکی دختر بزاید بده ب من و دوستام .. بعد ماه دیگه رفت سونوگرافی ی قلوش اون یکی و خورده بود.. بعد از دوماه اون یکی ک اون و خورده بود...
-
شعر ربوده شده
یکشنبه 15 دی 1392 03:30
پروشات آرامم! دارم بهخیالِ تو راه میروم بهحالِ تو قدم میزنم آرامم!... دارم برایِ تو چای میریزم کم رنگ وُ استکان باریک پر رنگ وُ شکسته قلم آرامم! دارم برایِ تو خواب میبینم خوابی خوب خوابی خوش خوابی پر از چشمهایِ قشنگِ تو! صدایِ جانَم گفتنِ تووُ برایِ تو مُردنِ، من! آرامم، بهخوابی پراز خیلی دوستت دارم! پر از...
-
صندلی داغ
جمعه 13 دی 1392 15:20
صندلی داغ . . یه سوال ازم بپرس قول میدم راست جواب بدم ؟! قول دادم... (دوست داشتی آپ کن سوالای های باجالبی واست مینویسن ) اینم هدیه ی یونس بود ... یونس خان حالا از خودت شروع میکنم چندتا دوست دختر داری هم اکنون....وای چرا آیکون نمیخوره شما هم بپرسید منم جواب میدم والابوخودا
-
مولانا....شعبان
چهارشنبه 11 دی 1392 01:03
به به چه چه ک هنگامه ایندفعه چ شعری ربوده به به موسی وشبان . . . . . مولوی دید موسی یک شبانی را براه کو همیگفت ای خدا وای اله تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت جامهات شویم شپش هایت کُشم شیر پیشت آورم ای محتشم دستکت بوسم بمالم پایکت وقت خواب آیم بروبم جایکت ای فدای تو همه بُزهای من ای بیادت هیهی و...
-
وب شما
جمعه 6 دی 1392 11:29
دیروز رفتم وب سرباز .آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهاهاآآآآآآآآآآآآآآآآهااآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهههااااا چیه خوب از بس چیزهای غمدار آپ کرده بود من اینطوری شدم عاخه پسر چرا اینقد آپیدی و همه اش غمگین رحم ب خودت نمیکنی ب من بیچاره بکن ک یاد تمام غصه هام انداختی...
-
شعر
پنجشنبه 5 دی 1392 00:00
بوسه ها رنگ چشمانش گواهی می دهد با نگاه او عسل آمیخته ...............من عسلم و میخوام والابوخودا شیوه ی لبهای شیرین حالتش رونق شیر و شکر را ریخته رشته مویی تا به رویش باز شد با سرانگشتی به پشت گوش رفت با نسیم دست او آن آبشار پیچ و تابی خورده و در آغوش رفت گردنش را خطی از کرک طلا گردن آویز دلاویزی ببست عشق میماند که در...
-
پسرهای من
سهشنبه 3 دی 1392 14:21
از محمدحسین پرسیدم کجای قم افتادی ؟؟؟ اس داد امام صادق الان ناراحته بخاطر کچل بودنش حالا من ب حمید ......حمید ... حمیــــــــــــد حمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد البته این آیکون جیغ الانه حمید بله امام صادق کجاست؟؟ حمید از وقتی شهید شده ازش خبر ندارم شب ...حالا من با رضا رضا...
-
شعری زیبای هدیه علی
جمعه 29 آذر 1392 19:09
خانه ی پیرزن ته کوچه پشت یک تیر برق چوبی بود پشت فریاد های گل کوچک واقعا روزهای خوبی بود پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر منتظر بود در زدن ها را دم در می نشست و با لبخند جفت می کرد آمدن ها را روضه خوان محله می آمد میرزا با دوچرخه آهسته مثل هر هفته باز خیلی دیر مثل هر هفته سینه اش خسته "ای شه تشنه لب سلام علیک" ای...
-
شعر ربوده شده از جلتمن
چهارشنبه 27 آذر 1392 02:14
عشق یعنی....♥ عشق یعنی انتظـــاروانتظار عشــق یعنی هر چه بینی عکس یار عشــــــــــــق یعنی شب نخفتن تا سحر عشـــــــــــــــــق یعنی سجده ها با چشم تر عشــــــــــــــــــــــــــــــق یعنی دیده بر در دوختن عشــــــــــــــــــــــــــق یعنی از فراقش سوختن عشـــــــــــــــــــــــق یعنی سر به در آویختن عشـــــــــــق...
-
دوست قدیمی
دوشنبه 25 آذر 1392 11:57
دیروز یکی از دوستام ک توی بیمارستان باهاش آشنا شدم بهم زنگ زد اسمش نسرین بود و کارمند گشت ارشاد بود ولی خودش از همه بشیتر بیرون بود تا حال حتما کردنش بیرون چون سیبیل نداشت یاد موقعی ک توی بیمارستان بستری بودیم کردیم نسرین: یادته اون روز تو خخخخخخخخخخخخخخخ هلاک شد از خنده خو حالا من میگم اول بگم ک اون یکمم درد داشت بخش...
-
دلنوشته ی هنگامه ای برای سرباز
شنبه 23 آذر 1392 12:12
دیشب با رضا رفتیم ک سارا و ستاره را ایشالا ایشالا برسونیم خونه شون از بس ک ستاره شیطونی کرد والابوخودا الهی قربون اذیت کردنش برم اما چون رضا برگشتنه برام بستنی نخرید و نزاشت منم بخرم چون سرما خورده براش بد بود الان از قیافه ی همتون کاملا مشهوده ک دارید توی دلتون بهم میگید شکمو حالا منم گفتم باید بریم ی دور بزنم تا دلم...
-
شعر ربوده شده از وب تاتا
چهارشنبه 20 آذر 1392 18:55
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود خالی از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم میزنی...
-
تنوع طلب
دوشنبه 18 آذر 1392 15:33
یکی از ویزگیهای من تنوع طلبیمه هی نیگید چرا اینقدر قالب عوض میکنی همه چی را عوض کردم نمیدونم چرا تا حالا عباس کچل و عوض نکردم شاید بخاطر اینکه این موجود خودش تنوع ایجاد کرده اول مو داشت الان کچله حیرت نکنید خودم موهاش و کندم بخاطر اینکه خوشتیپ تر بشه مدیونید اگه فگ کنید بخاطر اذیت کردنش بوده اول چاق بود الان لاغر تره...
-
نقاشی
جمعه 15 آذر 1392 10:59
شرمنده وب های بچه های بلاگفا برام باز نمیشه ک برم بهشون سر بزنم ایشالا ک درست شد حتما میام خدمتتون دوست جدیدم برای اولین بار اومد خونمون همون مامان گنده لات محلمون واااااااااااااااااااااااای عاشق سجادم بخدا با اون قد نیمتریش حالا نقاشی های من و ک دید خیلی خوشش اومد و بهم گفت گه برم منم یاد میگیرم منم کلی تعریف ک بله...
-
معیار همسر آینده
سهشنبه 12 آذر 1392 14:21
امروز ززززززززززززززززززززززززز یکی مزاحمم شده بود و ازم پرسید ک چ مردی و دوست داری ؟؟ بخاطر همین امروز آپ کردم تا شاید ببینه و خجالت بکشه و..... خو من از همینجا اعلام میکنم مررررررررررررررررردم باید... توپول .. کجل ... دماغ گنده ... چشم کوچولو .... سبزه .... لب گشاد.... بی پول باشه درست مث عباس کچلم معیار شما چیه؟؟؟
-
گل پسریم
سهشنبه 12 آذر 1392 01:21
دوست پسرم اومده در خونه زنگ و میزنه من میگم کیه؟؟؟ میگه فلانی هستم .. با حمید کار دارم ... حالا من هنوز پشت اف اف ...حمید هستی حمید نه من حمید نیست فلانی بله متوجه شدم خو چکار کنم خودتون بگید نیستم خداییش دارن کاری میکنن ک باز لباسهاشون بریزم توی ماشین تا ی رنگ دیگه بشه هااااااا
-
شعر ربوده شده از حافظ
شنبه 9 آذر 1392 00:15
اینم ی شعر عاشقانه ی دیگه از حافظ ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاست هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشیار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مرا با تو هزاران کار...
-
شعر هدیه سیما جان
سهشنبه 5 آذر 1392 11:28
سلام هنگامه جونم **************************************** وای باران باران...شیشه ی پنجره را باران شست .... از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ می پرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران پر مرغان نگاهم راشست.....- در میان من وتو فاصله هاست گاه می اندیشم میتوانی تو به لبخندی...
-
غم بزرگ
جمعه 1 آذر 1392 20:56
این چند روز ک نبودم خاله ی عزیزتر از مادرم و از دست داده بودم خیلی خیلی دوستش داشتم و بهترین انسان روی زمین بود امروز بیشتر از 1000نفر ک اومده بودند یکی نمیتونست بگه ک آدم بدی بوده یا ی کمی ب من بدی کرده همه بخاطراز دست دادنش در سوت و ماتم نشسته بودند برای سرگرم شدن هر دفعه رضا من و مینشوند پای نت ولی نتونستم دوام...
-
در خواست دعا
یکشنبه 26 آبان 1392 22:13
امیدوارم خدا این روزای سخت رو نسیب هیچ کسی نکنه روزهایی بس سخت و طاقت فرسا خدایا!!!!!!!! کمکم کن..... کمکش کن..... کمکشون کن...... خدایا! به این روزای عزیزت قسمت میدم خواهش میکنم...... هرچه سریع تر سلامتیشو بهش برگردون خوب خوب! مثل روز اول حتی بهتر خدایا کوچکترین معجزه هات میتونه بزگترین آرزوی ما باشه...
-
شعر
جمعه 24 آبان 1392 23:54
حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون...
-
کاک شایان جیگررررر
سهشنبه 21 آبان 1392 18:01
من و پسریم دچار افسردگی شدیم و یهههههویی رفتیم سفر بدون برنامه ریزی خیلی هم خوش گدشت بخاطر همین ننوشتم ک چقدر افسرده شدیم و داریم میریم ... عباس کچل و نبردیم ک مجردی رفته باشیم بیشتر حال کنیم .. اینم مدرک ذوق مرگ شدنم رفتیم مهاباد خیلی جای قشنگی بود و چه آب و هوایی داشت بهشت بود ... آدمهای خیلی خوبی هم داشت شایان پسر...
-
شعر سربازی
چهارشنبه 15 آبان 1392 23:50
بنا ب پیشنهاد شهاب ک یکی از بهترین های اشکال گرفتنه و ب ملالغتی مشهور هست و من خیلی خیلی دوستش دارم این شعر را انتخاب کردم شهاب پیشنهادش عالی بود بسوزد انکه سربازی به پا کرد / تمام مادران را چشم به راه کرد / همه میگن که سربازی دوساله /نمیدانند عمر یک جوانه/ اگراهواز شودباغ بهشتی/ نمی ارزد به یک دیوار خشتی/ لباس ارتشی...
-
یاری مدد
چهارشنبه 15 آبان 1392 02:20
کمکم کنید ی پیشنهاد بهم بدید ک جا برم شعر بربایم یعهنی کش برم نمیخوام توی کتاب دنبالش بگردم مدیونید اگه ی وقت فک کنید ک من ....... یعهنی تنبل هستم ب نطر شما از وب محمدحسام شعرش و کش برم بیتره یا از شهریار شفیعی یا یکی دیگه
-
وای از این خوشتیپی
سهشنبه 14 آبان 1392 03:19
س شبه داریم میریم برای این پسر انگوریهام کت و کاپیشن بگیریم وای مگه پیدا میشه هی میرم توی مغازه میگم آقا کت خیلــــــــــــــــی ایکس لارژ دارید آقای فروشنده ی نیگا میکنه ب پسریهام میگه نه ب این زیادی ایکس لارژ نداریم هفته ی دیگه بیایید کل باجک و سالاریه و بلوارامین و گشتیم نشد ک نشد یهعنی پیدا نشد آخرش رضا گفت بریم...
-
شعر
شنبه 11 آبان 1392 19:48
فریدون مشیری : زرد و نیلی و بنفش سبز و آبی و کبود با بنفشه ها نشسته ام ، سالهای سال، صیحهای زود . در کنار چشمه ی سحر سر نهاده روی شانه های یکدگر، گیسوان خیس شان به دست باد ، چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم ، رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم می ترواد از سکوت دلپذیرشان ، بهترین ترانه ، بهترین سرود !
-
وای از دست بچه ها
پنجشنبه 9 آبان 1392 23:41
وووای از دست این بچه های امروز طبق معمول امشبم خونه ی مامانم جمع بودیم جای شما خالی من ی دونه خواهر ب همراه چهار بردار و اهل و اعیال دیدم ی وقت امید ، داداشی سوم داره شل میزنه و راه میره بهش گفتیم چی شده ؟؟ گفت چیز خاصی نیست دیشب ی کم سرماخوردگی داشتم رفتم دکی بهم آمپول داد اومدم خونه زدم محمدحسین دید تو 3 ساله وقتی...
-
شعر
چهارشنبه 8 آبان 1392 17:45
این شعر فقط یخرده بلنده و عسل دختریم بهم هدیه داده یادی بکینم از قیصرامین پور بخاطر درگذشتش البته با یک روز تاخیر بخاطر نت نیومدن حالا شما تا هر جا ک دوست دارید بخونید والابوخودا _آسمان را...! ناگهان آبی است! (از قضا یک روز صبح زود می بینی) دوست داری زود برخیزی پیش از آن که دیگران چشم خواب آلود خود را وا کنند پیش از...
-
ستاره
یکشنبه 5 آبان 1392 09:21
دیشب داشتیم تخمه میشکستیم یعنی میخوردیم جای شما هم خالی یهویی ستاره گفت دایی برام تخم کن قیافه رضا قیافه حمید از خجالت بچه هام آب شدن ب جووووون عمه کوچیکه اگه دروغ بگم حالا اگه گفتین دایی برام تخم کن یعنی چی؟؟ ... ... ... ... نه بابا یعنی براش تخمه پوست بکنن فقط مخفف کرده بود بچه ام چون توی اینترنت مشغول بازی با گوشی...