-
شعر
شنبه 4 آبان 1392 10:21
از عسل دختریم خواستم ی شعر برام انتخاب کنه با سلیقه ی خودش ببین چکار کرده واقعنی محشره شعرهای انتخابیش دستت درد نکنه عسلم سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی ، لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم اگر خون دل بود ، ما خورده ایم اگر دل دلیل است ، آورده ایم اگر...
-
یا علی
چهارشنبه 1 آبان 1392 19:35
جانا پر پروانه ما را بپذیر عشق دل دیوانه ما را بپذیر یک روز مانده به پیمان غدیر تبریک صمیمانه ی ما را بپذیر .......................................................................................... هر چه بادا باد امشب من به می لب میزنم دم زنام نامی زیبای حیدر میزنم می ک من گویم الطاف علیست مستی این می فقط یک یا علیست...
-
تمام احساس هنگامه
سهشنبه 30 مهر 1392 16:50
اگه ی روز صبح از خواب بیدار شدی و ببینی اونی ک خیلی خیلی دوستش داری رفته.. . . . . . . . . . . . . اون وقت صبحونه چی میخوری؟؟؟ خوب شکم خالی ک نمیشه باید ی چیزی خورد این همه ی احساسم ب عشقم میباشد نگید چکار میکنم فقط چی میخورید
-
خانم دکی بی انصاف
یکشنبه 28 مهر 1392 12:37
داشتم برای حمید تعریف میکردم ک رفته بودم سونوگرافی ی خانم اومده بود ک شکمش عین تو ب همین بزرگی بود بیچاره ی فلک زده حامله بود میگفت: خانم دکی بچه توی شکمم تکون نمیخوره خانم دکی هم ی قاشق دستش گرفت زد روی شکم خانمه بچه اش چنان تکونی خورد ک جودوکارها اینقدر تکون نمیخوردن اگه بیرون شکم مامانش بود با خانم دکی دست ب یقه...
-
شعر
شنبه 27 مهر 1392 01:16
اینم ی شعر خاک برسری از فروغہ(روم سیاه ) هنوزآیکونهام درست نشده ( زبون درازه) باز کن از سر گیسویم بند پند بس کن، که نمی گیرم پند در امید عبثی دل بستن تو بگو تا به کی آخر، تا چند از تنم جامه برون آر و بنوش شهد سوزنده لب هایم را.......خاک و چوم این فرووغ اینقدر منحرفه تا به کی در عطشی دردآلود به سر آرم همه شب هایم را...
-
من گرمالو هستم
پنجشنبه 25 مهر 1392 15:11
شما گرمالو هستید یا سرمالو ب قول ستاره دیشب برام مهمون اومده رضا از پشت آیفون میگه: شما با خودتون زنجیر جرخ ،پالتو و شال و کلاه آوردید بفرماید داخل وگرنه نیایید تو ک از شدت سرما یخ میبندید ..مامانم کولر را روشن کرده اونم روی درجه ی زیاد خوب ب من چه ک اونها مث قندیلهای غار علی صدر شدن من خیلی گرممه راستی در گذشت پدر...
-
شعر در خواستی آشخور کچل
دوشنبه 22 مهر 1392 03:03
اینم آخرین هدیم ... بذارش از فروغ فرخ زاده، با این شعر خاطره دارم: رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم رفتم که نا تمام بمانم در این سرود رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم...
-
شعر ی از سهراب سپهری
شنبه 20 مهر 1392 16:55
شعری از سهراب سپهری اگه گفتین کی درخواست کرده؟؟ توی کامنت های قبل هست لدفن بیاد خودشو معرفی کنه هر کجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچهای غربت؟ هر کجا هستی باش ، به درک ! پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال خودت … اصن خاک تو سرت … (سهراب سپهری اعصابش...
-
دکی بیچاره
جمعه 19 مهر 1392 19:16
شما فک میکنید ک این قضیه جون سالم ب در میبره دکتر یا نه قضیه از این قراره ک دوست پسرم دکی ک با هم بیشتر سفرهاشون شکل میگیره این هفته عروسی میگنه والابوخودا و ایشون بعد از سه روز از عروسی میخواد با دوستان برای 20 روز تمام برن کربلا و هنوز عروس خانمم خبر نداره حالا چی میشه؟؟ زنده میمونه ؟؟ یا طلاقش میده ؟؟ پرت میشه...
-
شعر
چهارشنبه 17 مهر 1392 14:55
مهر پنهان مهر دلداری میان سینه ام پنهان شده رهزن دل گشته و غارتگر ایمان شده سرو قدی مه جبین مجنون شکاری نوش لب کو به راه عاشقی لیلای این دوران شده گر چه نقاش ازل دیگر چو او صورت نکرد روی ماهش صورت تقلید نقاشان شده زان شب اول که چشمانش نگاهم را گرفت اشک لررانی به روی گونه ام غلتان شده تا زمین بر خاک پایش بوسه ار جان...
-
دلتنگم
سهشنبه 16 مهر 1392 01:56
چقدر دوباره دلم هوای مکه را کرده ...آآآآآآآآآآآآآآآآآآهااااااااهاااااااااا آآآهاااااااا اینم گریه ی شدید هنگامه ای هر چی از سفرم میگذره حس خواستنم بیشتر میشه ایشالا ک قسمت همه ی شما بشه ی بار دیگه منم قسمتم بشه آآآآمین حاضرم نیمی از عمرم و بدم س روز دیگه تو منا عرفات باشم
-
آراد و دانیال
جمعه 12 مهر 1392 19:39
رفتم خونه ی دوستم دوتا پسر داره ...دانیال و آراد خیلی باحال هستن مامانش عکسشون و ب دیوار خونه زده دنی خیلی قشنگ افتاده ولی آراد مث ی توپ قل قلی تازه اعتماد ب نفسشم ب قول مامانش ب من رفته خودش از دنی بهتر میدونه والابوخودا و ادعای زیادی هم داره از خوش تیپی البته بگم آراد درست نمیتونه حرف بزنه میاد جلوی من میگه عاله ای...
-
باران
چهارشنبه 10 مهر 1392 19:14
الان فصل باران شروع میشه کی میخواد زیر بارون راه بره من دوست دارم توی بارون با اونی ک دوستش دارم و زیر ی چتر راه برم و هی خالی ببندم والابوخودا شما چی؟؟؟؟
-
دل نوشته والابوخودا
سهشنبه 9 مهر 1392 22:14
عاقا ما رفتیم اول خونه ی دختر عمه ام ک خیلی باهاش رفیق هستم و خیلی دوستش دارم اونم ب یکی از دختر عموهام و دختر عمه ام ک با اونم خیلی دوستم اطلاع داده بود اونم اونجا بود ذوق شدید شدید هنگامه ای الان کاملا مشهوده بله دختر و پسر عروس و دامادش و دیدم من و رضا قرار بود ک شب نمونیم خونشون ولی آقا رضا لنگر خوردن و کنگر و...
-
دل نوشته والابوخودا
دوشنبه 8 مهر 1392 09:50
من همه ی فامیلم و میومدن خونمون ولی من نمیرفتم خوب عباس کچل نمیومد منم خیلی زن گلی بودم ب حرفهاش گوش میکردم الانم ک مشخص هست گلی من خوب ایندفعه ک نوبت دکی داشتم آخ گ قربونش برند تمام دکترهای بد ک اینقده ماهه ک نوگو دلم میخواست بازم دوتا بوس سفت ازش بکنم والابوخودا ب رضا گفتم :دلم برای فک و فامیلم تنگ شده خوب دل دیگه...
-
عاشقانه های شهریار شفیعی
جمعه 5 مهر 1392 19:48
با اینکه می دانم این روزها آمدنت محال است اما اگر آمدی مرا نبوس من و سیگار در نبودت به تو خیانت ها کرده ایم "اگر آمدی هیچ نیاور جز شانه ای برای هق هق ِ آن همه تنهائی ". شهریار شفیعی
-
ی شعر دیگه از ایرج میرزا جانم
سهشنبه 2 مهر 1392 21:10
نمیدونم چرا پیله کردم ب شعرهای این بنده ی خدا وفا در گل رخان عطر است در گل من این را خوانده ام وقتی به دفتر وفای گل رخان و عطر گل ها به لطف و خاصیت هستند هم بر گل سرخ اندر این بستان زیاد است یکی بی عطر و آن دیگر معطر گل سرخی که تنها رنگ دارد نگردد با گل خوشبو برابر نظربازی کنی با او تو از دور که در او نیست چیزی غیر...
-
هدیه محمدحسین
شنبه 30 شهریور 1392 22:36
با یک هدیه اومدم بذارین مناسب این روز هاست... یار دبستانی من با من و همراه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاش خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماش دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی می تونه...
-
ستاره
پنجشنبه 28 شهریور 1392 13:03
ستاره و من داشتیم اسم برای بچه ی دوم انتخاب میکردیم اینقدر اسمهای مختلف گفتیم و خندیدیم..... خیلی شیطون شده آخرش ستاره میگفت اگه دختر بود بزار پروانه سارا گفت: ک پروانه اسم عمه ام هم هست خیلی قشنگه یهویی ستاره گفت: نه نمیشه چون اسم عمه ات هست پس بزار زنبور مث پروانه ست دیگه بال داره تازه فایده هم داره گفتم اگه پسر بود...
-
هدیه ی علی ..امام رضا
دوشنبه 25 شهریور 1392 20:09
یا امام رضا(ع) عشق رسوایی محض است که حاشا نشود عاشقی با اگر و شاید و اما نشود شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم هر کسی دربه در خانه ی لیلا نشود دیر اگر راه بیفتیم ، به یوسف نرسیم سر ِ بازار که او منتظر ما نشود لذت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟ من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام کمرم غیر...
-
کمکم کن
شنبه 23 شهریور 1392 22:16
اول بگم نگید ما مردیم نمیدونیم از این حرفها خوب میخوام سلیقه ی مردها را هم بدونم تا درس عبرتی باشد برای دخترها ک بیشتر بدانند من فردا میخوام برم مهمونی البته توی رستوران گرفتن عاخه من چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بپوشم و چه کیف و کفشی بردارم دیشب بهشون گفتم برام کیف و کفش بخرید گفتن نچ...
-
شعر
جمعه 22 شهریور 1392 19:00
عاشقی محنت بسیار کشید تا لب دجله به معشوق رسید نشده از گل رویش سیراب که فلک دسته گلی داد به او نازنین چشم به شط دوخته بود فارغ از عاشق دلسوخته بود دید در روی شط آید به شتاب نو گلی چو گل رویش شاداب گفت به به چه گل زیباییست لایق دست چو من رعناییست حیف از این گل که برد آب او را کند از منظره نایاب او را زین سخن عاشق...
-
دل نوشته ی هنگامه ای
پنجشنبه 21 شهریور 1392 16:02
خونمون خیلی ب هم ریخته شده بود کارگرمم مریض شده شکر خدا میخواد بمیره اما نمیدونم چرا تو رودربایستی با آقا عزرایئل مونده والابوخودا کارو یسره نمیکنه ک من تکلیفم و بدونم ک کارگر دارم یا باید یکی دیگه را بیارم ب رضا و حمید میگم ی روز تو یکی از دوست دخترت بیار ی روز اون یکی بیان خونه را تمیز کنن تا کارگرم حالش خوب بشه رضا...
-
هدیه ی محمدحسین
سهشنبه 19 شهریور 1392 13:54
بابا آمد.بابا تند نیامد.بابا شیلین هم نیامد.بابا تلخ آمد. بابا با گوشی مبایل آمد.بابا گوشی مبایلش لا لوی قبلش می گذالد. بابا قبل از ولود به منزل تمام پیامک هایش لا تیلیت می کند. بابا گوشی اش توی حال آنتن نمی دهد. بابا همیشه می لود لوی بالکن با یکی، دوساعت حلف می زند. بابا پشت فلمان ماشینش هم با مبایلش آمد.ببشخید...می...
-
شعر دلآرام
یکشنبه 17 شهریور 1392 22:56
این شعر را دلآرام بهم داده خیلی من و دوست داره قراره ک دوتا مامان بزرگهاش و بده ب عباس کچل من و بگیره گفتم :تو ا ز کجایی؟؟ گفت: از فلان محله... گفتم: غذای تو چیست؟؟ گفت : استخون کله... گفتم : چرا لاغری ؟؟ گفت: مدلش همینه.. گفتم : نداری دندون؟؟ گفت : از چای شیرینه.. گفتم : بابات چکارست؟؟ گفت : مدتی بیکار بود.. گفتم:...
-
خیلی غصه خوردم
شنبه 16 شهریور 1392 12:57
ووووووووووووای از دست مبینا ک دیگه حووووصله برام نزاشته عاخه دختره فقط 10 سالشه دوست پسر 22 ساله پیدا کرده میبینی چ دوره زمونه ای شده منم ک خیلی حالم بد شد رفتم با خانواده شب بیرون خوب خیلی نگران مبینا بودم جاتون خالی بعد از بلال زدن ک خیلی شارژ شدم چون نمیتونستم خیلی راه برم مدیونید اگه فک کنید از تنبلی یا .......
-
شعر
دوشنبه 11 شهریور 1392 22:50
این شعر از وب زهرا ( عاشقانه های مسیحا ) با کمک خودش ربودم چون از شعرش خیلی خوشم اومد برید با صدای خودش توی وب خودش گوش کنید ک چه صدایی داره بدو بدو خیلی قشنگ خونده دلم رفت در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد در وا شـد و آمــد...
-
بیمارستان رفتن هنگامه ای
پنجشنبه 7 شهریور 1392 11:19
ب عباس کچل گفتم حالم بده گفت تو هیچیت نیست فقط تنبلی این حرف محترمانه اش بود ک من نوشتم مدیونید اگه فکرای بد بکنید وقتی سوار آمبولانس شدم ب شوفر ش گفتم یا آژیر بکش یا خودم سرم و از پنجره میکنم بیرون و جیغ میکشم یا پولش و نصفه حساب میکنی راننده ک دید واقعنی من حالم خرابه آژیر کشان رفت پرستار همراهم اینطوری شده بود عیاس...
-
شعر برای باران و مانا شیطون
دوشنبه 4 شهریور 1392 02:43
اول ی شعر دیگه براتون سروده بودم مانایی و باران شیطون اما آجی ناهید من و یاد ی شعر دیگه انداخت ک بسرودم چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن ی گردو حالا بزار دوتا گوش .. موهاش نشه فراموش چوب چوب شد گردن اینم ی گردی تن دست دست دوتا پا انگشتها جورابها ببین چقدر قشنگه حیف ک بدون رنگه باران و مانا شیطون اینها را حفظ کنید برای روز...
-
استخر عمومی
چهارشنبه 30 مرداد 1392 16:19
عاقا مانایی ی پست زده ک توش نوشته با چادر استخر را خوش بو کنید ی همیچین حرفی حالا ی روز من و دوستام رفتیماستخر به یکی از دوستام گیر دادن ک چرا مایو اینطوریه چرا اینطوری نگا میکنید خو استخر زنونه بود بعد ی سوزن و نخ بهمون دادن تا مایو و بهم بدوزم دوستان یکی سوزن بدست هر کدوم ی طرف مایو را میدوختیم میگه تموم میشد...