شعر

مهر پنهان


مهر دلداری میان سینه ام پنهان شده


رهزن دل گشته و غارتگر ایمان شده


سرو قدی مه جبین مجنون شکاری نوش لب


کو به راه عاشقی لیلای این دوران شده


گر چه نقاش ازل دیگر چو او صورت نکرد


روی ماهش صورت تقلید نقاشان شده


زان شب اول که چشمانش نگاهم را گرفت


اشک لررانی به روی گونه ام غلتان شده


تا زمین بر خاک پایش بوسه ار جان میزند


آسمان در حسرت این ماجرا گریان شده


توسن دل تا عنان افراخت از فرمان عقل


در میان اشکهای دیده سرگردان شده


گفتمش بهر دوای دل بیاور بوسه ای


گفت کی بیمار من با بوسه ای درمان شده



بابا تو ببوسش ببین درمان میشه یا نه والابوخودا شاید شد



شعری از محسن علی بیگی(رها)