دوره گرد و دوباره ربودم

www.ROZANEHONLINE.com


یاد دارم درغروب سردسرد ،


میگذشت از کوچه ی ما دوره گرد.


داد میزد کهنه قالی میخرم ،


دسته دوم جنس عالی میخرم .


کاسه وظرف سفالی میخرم،


گرنداری کوزه خالی میخرم.


اشک در چشمان بابا حلقه بست،


عاقبت اهی کشیدبغضش شکست.


اول ماه است ونان در سفره نیست،


ای خدا شکرت ولی این زندگیست.


بوی نان تازه هوشش برده بود،


اتفاقا مادرم هم روزه بود .


خواهرم بی روسری بیرون پرید،


گفت :اقا سفره خالی میخرید.


اینم شهاب خان دنبال کامنت قبلیت نگرد پسر خوب

حالا چرا بی روسری
شعرش قشنگ بود ولی شنیده بودم

خوب شیک تره و مده

حالا نمیشد سه نکنی
: شهاب
: