برای اینکه پا تا سر، بگیرم باز بویت را
به خود پیچیده ام محکم، تمام شب پتویت را
اگرچه جای تو خالیست اما در هوای تو
به جای تو درآغوشم گرفتم آرزویت را
نمی خواهم خرافاتی شوم ،طاقت نمی آرم
بسوزانم برای دیدن تو، تار مویت را!
خدا داند به پایِ قافیه...هرگز! چه می دانم
هوس کردم ببوسم بارها زیر گلویت را!
تو را در خواب می بینم که با من...، آه می ترسم!
مبادا حرف بیجایی...! مبادا آبرویت را...!
..................................
اینم ربوده شده از وبلاگ شاعرانه با عشق