امروز ستاره بیدار ک شد ..اخم شدید و سفت کردو گفت چرا من و بیدار نکردید برای سحر بخورم...
(سحر و بخورم)متوجه شدید
من میخوام روزه بگیرم ...ما هم روزه بگیر مامانی
نیم ساعت بعد ...همین طور ک داشت بالا و پایین میپرید...
مامانی من جیش دارم چجوری تا شب خودم و نگه دارم
بهش توضیح دادم و اون رفت
ظهر ک شد من غذا نمیخورم ..
منم نشستم برنج و قورمه سبزی خوردم و با پیاز ک ستاره دوست داره
اونم بالا و پایین میپرید ک چرا داری میخوری ... بی دین چرا روزه نمیگیری ...
هی گفت و من خوردم دیدم یهوووی پرید روی بشقاب مشغول خوردن شد
و گفت این ک عیب نداره منم گفت
...بعد عصر ک شد اومد و گفت عصرونه ی روزام و بده بخورم
حالا شما عصرونه ی روزتون و خوردید یا نه؟؟؟
|