شعر

در گلستانی به هنگام خزان ره گذر،بود یکی تازه جوان.قامتش رعنا،صورتش موزون ،

چهره اش ،چهره اش اما غم زده از درد درون .


نشست و درد دل با چمن آغاز نمود،گفت:آن دلبر بی مهر و وفا ،دوش می گفت به جمع رفقا،


در فلان جشن به دامان چمن هر که خواهد که برقصد با من ،

در دل سنگ کند آماده گلی سرخ و قشنگ.


وای به من ....عاشقم!


بلبلی بر سر شاخه بید حرف جوانک بشنید،

رفت تا بادیه ها پیماید،گل سرخی به کف آرد.شاید،


پاییز بود گل سرخی در آن فصل نبود،

به جز گلبن گلبرگ سفید،هیچ نبود.


به گل گفت:


ای مونس جان یار قشنگ ،گل سرخی زتو خواهم خون رنگ.


گل گفت:


آن چیزی که تو خواهی...آمده ای این همه راه...از واهی،

قیمتش سخت گران خواهد بود.راستش قیمت جان خواهدبود.


بلبلک بود از محنت عاشق آگاه ،   گفت:

برخیز که جان خواهم داد،شرف عشق نشان خواهم داد.


بلبلک داد سینه ی خود به آن خار فشار،

خون دل کرد به آن شاخه نثار،


گل سرخ شد. اما به گمانم ،نامش گل نبود ،

پاره های جگر بلبل بود.....


این شعر رو یه پسر جوان و عاشق ،خیلی خیلی با احساس می خواند

که همه لذت بردن.





هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

وسعت تنهاییم را حس نکرد



درمیان خندهای تلخ من

گریه ی پنهانیم را حس نکرد



در هجوم لحظه های بی کسی

دردبی کس ماندم را حس نکرد



آن که با آغاز من ماٌنوس بود

لحظه ی پایانیم راحس نکرد.



نظرات 6 + ارسال نظر
عسل چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 02:07 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

بلبل عاشق بوده انگار

آره عزیزم خیلی

هیچ کس ندانست که شاید شیطان عاشق حوا بود که آدم را سجده نکرد.

نسیم چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 05:26 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

که جانم در جوانی بسوخت ای جانم به قربانت
تحمل گفتی و من هم که کردم سالها
اما چقدر اخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانم
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من

آی زیبا گفتی جانم

نسیم چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 05:27 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

به طره گیسوی تو دست رقیب گشت دراز
میان جمع تو چه دانی که من چه حال شدم

مرسی نسیم جان بهم سر زدی

عسل چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 08:56 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

عه ظهر اومدم ادامه ش نبود که

کار داشتم نصفه نوشته بودم

نازنین جمعه 17 شهریور 1391 ساعت 10:22 ق.ظ http://goldoonak.blogsky.com

شیطان عاشق حوا بود؟!!!!!!
چی؟
میشه برام توضیح بدی؟!!!!!!!!!!!!!!

توضیح نمی خواد از این موجود هر چی بگی بر میاد اونم عشق شیطانی،حتماًعاشق بوده وگرنه سجده می کرد من اینو می دونم

باران یکشنبه 19 شهریور 1391 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.mysky77.blogsky.com

یه توپ دارم قلقلیه سرخ وسفید آبیه میزنم زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره
شعرشما خوشکله
شعرمنم خومشله؟

سروده ی خودم بود

اماشعر من یه توپ دارم قلقلیه سرخ وسفیدوآبیه میزنم هوا زمین میره یه راست تو زیر زمین میره شعر هر دو مون خشنگه.....دوتایی اولاما شعر من توی زیر زمینش بهترتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد