باغ آرزو

عسل جان خدا زن را آفرید تا هیچ مردی به مرگ طبیعی نمیرد..سوره زن آیه دق....حالا بدان این دو چرا پیر شدن؟

واما مردها مثل کفش ملی میمونن زود از قیافه میفتن اما مرگ ندارن لامصب ....


راستی موفق شدم جارو کشید اما گفته به کسی نگم شماهم که یواش...اصلاًهیچ کس نفهمید رضا جان....دست خودم نیست اگه بگن به کسی نگو ووووووگلو درد میگیرم




توی باغ آرزو زندگی تکرار شد

بار دیگرقصه ای با نام من آغاز شد

من شدم مسافر جاده های زندگی

رهسپار تازه ای با یه دنیا سادگی

در بهار از روزگار راز عشق آموختم

مست وشاد و پر توان دل به دنیا دوختم

عاشقانه بیقراردر تب دل سوختم

پرشدم از زندگی مادری آموختم

توی تابستان داغ جان گرفتم نو شدم

بی دل وپروانه وار هم نشین گل شدم

عشق دنیا در دلم ریشه زد ماوا گرفت

شاخ و برگی تازه داد زیدگیم معنا گرفت

بار دیگر در خزان عاشق باران شدم

آسمان باریدومن غرق در رویا شدم

رقص باران عطر خاک شور و حال عاشقی

توی کوچ لحظه ها آتش سوزان شدم

در زمستان سرد شد پر کشید آن شورو حال

کم کمک بیرنگ شد سرخی این گونه ها

شاخ و برگ خویش را باختم بر روزگار

شد همه دارایی ام صدهزار افسوس وآه

چهار فصل این کتاب خوانده شد پایان گرفت

بار دیگر قصه هایی با نام دیگر جان گرفت


با تشگر از دوست عزیزم مینا سناوندی

نظرات 20 + ارسال نظر
عسل یکشنبه 19 شهریور 1391 ساعت 07:36 ب.ظ

من که گفتم اختیار دارین این چه حرفیه. خب شاید دلیل دیگه ای داشته باشه
اما امشبو بهشون رحم کنین حالشونو نگیرین بانو
من همین اعلام میکنم طرفدار شمام
شما قدم رنجه نمیکنین یه سر به من بزنین؟

خواهش میکنم عزیزم شما سروری ولی حال رضا رو امشب گرفتم جارو کشید و دیر پیامتو دیدم بهش رحم کنم
میام هردفعه سر میزنم ولی چیزای جدید نمیذاری

نسیم یکشنبه 19 شهریور 1391 ساعت 09:15 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

ولی من دلم نمیاد یه مرد خوبو دق بدم

اما من خیلی خیلی دلم میاد چون مرد خوبی پیدا نمیشه

یکی یکشنبه 19 شهریور 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

تومامان رضایی؟

بله عزیزم اما رضا 30سالشه و من 23سال چون بعد از 40 شبها حساب نمیشود. نصیحت را خوندی؟ ممنون که اومدی

نسیم دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

سلام بانو رحم کن

به کی نسیم جان

نسیم دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

هنکامه جون شما جن سالتون بود ازدواج کردین؟

14 سالگی ازدواج کردم..و من متولد 44رم رضا 61 خودت حساب کن تفاوت سالی مونو

زهرا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:15 ق.ظ http://nokar133.blogfa.com

سلام.....وب جالبی دارین...فک کنم آقا پسرتون به شما رفته....ولی جارو زدن خونه براش کمه باید کارای بیتری بکنه دندون دردم بهانست میخواد از زیر کار دربره....گولشو نخورین

خوش اومدی زهرا جان ...ددنگو بچمو راستی درد داشت.....اما کارها رو کرد ....پسر شیطونیه خوبه

زهرا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:16 ق.ظ http://nokar133.blogfa.com

راستی من بی اجازه لینکتون کردم

منم همینطور

زهرا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:35 ق.ظ http://nokar133.blogfa.com

سلام..میدونستم ازش طرفداری میکنید مادرا هرچقدم که شکایت کنن نمیتونن تحمل کنن کسی بد بچشون رو بگه....فقط میتونم بگم به این احساس زیبای مادرانه غبطه میخورم

مولا یارت....نقله سوسکس

نسیم دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

4سال از مامانم بزرکتر هستین خدایی جای خواهر رضا هستین...منو مامانم 23 سال اختلاف داریم البته مامی منم زود ازدواج کرده من افتخار اومدن نمیدادم بهشون

قدم رنجه نمودید تشریف اوردید. خداوند سایه مادرتون رو بالا سرت نگه داره

زهرا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:45 ق.ظ http://nokar133.blogfa.com

چقد اختلاف سنیتون باحاله...من و مامانم 34 سال اخلاف سنی داریم....من تو اوج شور مامانم آرامش میخواد....ولی باهم تو صلحیم....

سن وسال مطرح نیست دل باید جوون باشه ..والا من که از بس شیطونی وسروصدا می کردم رضا وب برام زد تا مقداری راحت بشه که مقداری موفق شده اما حالا یه جور دیگه گیر کرده...من با گولیام بزرگ شدم به قول شویم خودم بزرگت کردم...

نسیم دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

الهی امین خدا سایه شمارم از سر بجه هاتون کم نکنه همیشه خندون باشی هنکامه جونم

مرسی نسیم جان عزیزکم

عسل دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:48 ق.ظ http://rainymoment.blogfa.com

چرا اینجا همه بیدارن. سر و صداتون اومد منم بیدار شدم

آخه عسلم بدی من اینه که تا نزدیکی صبح بیدارم شیطونی نکن ...بوس...جیش...خواب

محمدرضا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:06 ق.ظ http://tongehonar.blogsky.com/

خدا رحم کنه به این مرداااااااااااااااا

دلم برات می سوزه دوستم....ببین تو وب هیچ کس تنها نیست..
.......همراه اول......چند وقته کم پیدا شدی وکم می نویسی..هردفعه میام همون مطالب تا کامنتت را خوندم...

محمد حسین دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 11:06 ق.ظ http://mhmk.ir

حالا که این بحث پیش اومده منم میگم من فقط 16 سال با مامانم اختلاف سنی دارم خیلیم دوسش دارم

خدا بهت ببخشه پس مامان شما هم جوونه پس براش یه وب بزن با هم چت کنیم ببینم اون چی از پسرش برای گفتن داره ....

عسل دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 12:35 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

سلام. خب ما که نفهمیدیم بعضیا جارو کشیدن
خب حالا که شب زنده دارین میخواین دوره بگیریم. نسیم هم فک کنم پایه باشه
غلظت شیطوونی خونم اومده پایین میخام آتیش بسوزونم بالا بره

تو خودت آتیشی عزیزکم باشه برای شبا من پایم ...نسیم هم میاد من قول میدم....شما از کجا فهمیدی که جارو کرده من که نگفتم

نسیم دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 04:19 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

سلام هنکامه جونم
اخی نازی قیافه رضا دیدنیه

بله عزیزم خیلی با حال بود اگه مامان محمد حسینم بیاد حیلی حال میده دوتایی سه کنیم

نسیم سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 12:39 ق.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

خانوما منم هستم ولی امشب حالمان بس ناجوانمردانه کرفته سرمان هم درد میکند ولی از فردا در خدمتیم

خدا بد نده دخترم ،جانانم نسیم جان ببین چه زود اعلام آمادگی کرد یاد بگیر

محمد حسین سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 08:11 ق.ظ http://mhmk.ir

مامنم اهل نت نیست اگه نه با حال میشد قاطی بحث میشد

واقعاًجتالب میشد حیف.....نکنه نمی خوای

یکی از همین مریم ها سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 04:47 ب.ظ

جارو؟ اونم کی؟ رضا؟ اوهو اوهو اسپند دونه دونه پس

بله عزیزم تازه دست پختشم عالیه اسپند بریز توآب

سرباز چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 01:50 ق.ظ http://mylifedays.blogsky.com/

فک نمیکنی به آقایون بر بخوره آخه؟

چطور از حانوما نوشتم اشکالی نداشت غه غه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد