شــــــــــــعر

مادر زن

پریشب خونه دامادم دعوت داشتیم با خوانواده

میدونید چه حسی بهم دست دادحالا یه کم شیطونی

فک کنم دامادم داش پیش خودش یه شعری زمزمه میکرد حالا شعر

این شعر را باید با سوز دل خوند

شنیدم سر خر میاد

داره بابام در میاد

شنیدم مادر زنم

داره از سفر میاد

خبر آوردن برام

یه مشت کور و کر شل میاد

میدونه سرم شلوغه

سر برج وفت حقوقه

حقوقه ماه آینده کلکش شد دیگه کنده

میدونه که پول ندارم

همیشه نسیه میذارم

همه ی حرفاش دروغه

از بس که منو چزونده

خوب بید شعر دزدی حالا به خاطر دزدی بودنش 50 تومن بدید

hengameh دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 11:32 ق.ظ

نظرات 44 + ارسال نظر

فرشته (کافه ترانه) دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 11:40 ق.ظ http://kafehtaraneh.blogsky.com

سلام هنگامه جان
شرمنده نت نداشتم به خدا وگرنه زودتر می اومدم و کامنتاتو تایید میکردم
آره هنوز ویار دارما ولی این مانی به روی خودش نمیاره
حالا اونو ولش کن
به روزم دوشتم سر بزنیا
باشه؟!

بدو بدو بیا

دشمنت شرمنده آجی گلم

اومدم در خونتون سر کوچه تون خونه نبودی راست بگو با کی کجا رفته بودی

فرشته (کافه ترانه) دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 11:41 ق.ظ http://kafehtaraneh.blogsky.com

خب دامادا مادر زنشونو دوس ندارن
البته این موضوع درمورد مانی من صدق نمیکنه
مانی مامان منو بیشتر از من دوس داره آخر کار دست من میدن حالا ببین

خوش به حال مامانت که این قدر مانی دوسش داره

وای اگه این و دامادم ببینه چچچچچچچچچچی میشه

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 11:57 ق.ظ http://rozegar25.blogfa.com

به به مادر زن خانوم
فک کنم همیشه برنامه ی مادر زن سلام دارین
مامان منم مادر زن میشه

سلام دخملی عسلی خانمی

نه بابا این خبرهام نیست سال یکی یا دومرتبه میریم اونم با هدیه بزرگتر از اونی که باید باشه ....

این دفعه هم رفتیم گله پاچه خوردیم

خصوصی بقیه نخونند

ایشالا به همین زودی

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

به به نوش جونتون. البته مامان به این مهربونی پس دخترشم دسته گل میشه. دومادتونم خوشبخته دیگه
مرسـی

وای عسلی تو بیا خونه مون ازم تعریف کن اینجا همه بهم میگن شیطونک

یا ژوکر

خصوصی کس دیگه نخونه

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 12:08 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

خواهش میکنم کاری نکردم. وقتی بم میگین مادر جون و دخترم دلم میخواد سفت بیام بغلتون کنم .

وای منم عزیزم دخترم بیا بغل سفت بوووووووووووس

میسی

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 12:33 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

الهی مامان خوشگل و مهربون
کی بهتون میگه جنتی؟!

جنتی نه شیطونگ کی میتونه شوخی سنی باهام بکنه مگه از جونشون
سیر شدن

نسیم دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 12:39 ب.ظ

حمید اصن ازین شعرا برا مامانم نمیخونه

آره میدونم خیلی ز ز هست

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 01:12 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

فک کنم رضا از این بدترشو برا مادر خانومش بخونه

نه بچم اون ز ز هست باور کن

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 01:13 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

نه منظورم این بود جنتی بهتون میگه شیطونک؟

هم اون و سر دسته جنتی ها شوهریم

فرشته (کافه ترانه) دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://kafehtaraneh.blogsky.com

وای هنگامه جان شما به من لطف داری آبجی گلم
شماخودت خوبی مهربونی منو خوب می بینی عزیز
راستی یه سر بگو دامادت بیاد پیش مانی همچین عشق مادر زن بشه بیا وببین
مانی کارشو بلده سر به راهش میکنه ...

میگم منم خیلی دوستت دارما ...
خیلی خانومی
بووووووووووووووووووووووووس

وای آجی گلم

چشم میفرستمش

بوووووووووووووووووس

حالا از شوخی گذشته دامادم خیلی گله

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 02:10 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

بهش نمیاد باشه

چرا هست خودم بزرگش کردم نگا به حرفاش نکن

شهاب دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 02:30 ب.ظ

اچوووو! اَچــــووووو!! آلرژی به قافیه ست دست خودم نیست
یه مشت کور و کر شل میاد رو (دور از جون همه) بخونه یه مشت کور و شل و کر میاد بهتره! قافیه ش جوره آخه اینجوری
-------------------------
همیشه این برام سؤال بوده که آینده رفتارم با خونوادۀ همسر چه جور باید باشه... خیلی برای یک جوون (چه دختر چه پسر) سخته که موقع یه وصلت، رفتار درست رو با فامیل همسرش پیش بگیره...
تو فامیل ما که اکثرا اینجوری بوده دختر موقع وصلت سگ محل خونواده شوهر هم نکرده همیشه دخترا خونواده شوهر رو شستن گذاشتن کنار!!!
پسرا هم یا محل نمی ذاره به خونواده زنش، یا اگرم گذاشته بعضا از مادر خود پسره شنیدم که دلش گرفته که یک عمر ما زحمتشو کشیدیم حالا مادر جون مادر جوناش رو برای کس دیگه میگه!
------------------
جدا این وسط موندم یه پسر تا چه اندازه باید به مادرزنش صمیمی باشه که نه سیخ بسوزه نه کباب... نه از بی محلی زنش به پرو پاچش بپیچه و نه از محل گذاشتن زیاد مادر خود پسره دلش بگیره و غصه یه عمر زحمت رو بخوره...
-------------------------
جوابش هم تو ذهنم هستا.... ولی چه میشه کرد جوونیه و بی تجربه گی آدم دقیق نمی دونه کاری که فکر می کنه درسته، واقعا درست هست یا نه....

مادر زن و غیره نداره باور کن من از خودم نوشتم دامادم خیلی هم ماهه

فقط نمیدونم کسوفه یا خسوفه خودت میفهمی که

ناهید دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 05:06 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلام آجی جوووووووووون من اومدم پیشت قول دادی که عاشقم بشی هاااا؟
یادت نره

آخ آخ هر کی بیاد تو وب تو عاشق میشه این همه عاشقانه

بوووووووووووووووس

ناهید دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 05:10 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

الهی قربون آجیه گل گل گلم برم خیلی باحال بود این مطلب فدات بوس بوس بوس بوس بوس

خدا نکنه عزیزم بوس بوس بوس بوس

sms دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.dragoncruel.blogsky.com

امان ازافکارمادرزنانه!
چی چی شعرمیگه من که نشنیدم!
حالابرای اینکه معلوم شدشعرنگفته۵۰تومن طلبکارم!

بابا شعر دزدیه بزار کاسبی بکنم جرا اذیت میکنی بچه عهه

اینم 50تومن بدون گوشه ست

عسل دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 05:46 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

حالا که شما میگین باور میکنم
اما خب زذ بودن خوب نیستا، تفاهم و احترام متقابل خوبه
حالا ازش تعریف کردین که کم کم دوماد شه

ممنون

بله عزیزم یه همچین چیزایی .....تبلیغات

شادی دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 05:57 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

باید باور کنیم

تنهایی ...

تلخ ترین بلای بودن نیست ،

چیزهای بدتری هم هست ،

روزهای خسته ای ...

که در خلوت خانه پیر می شوی

و سال هایی

که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است

تازه ...

تازه پی می بریم

که تنهایی

تلخ ترین بلای بودن نیست ،

چیزهای بدتری هم هست:

دیر آمدن!

دیر آمدن!

نه عزیزم زود میام دوباره

ممنون نوشته بسیار زیبایی بود

شادی دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 06:00 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

می خواستم بمانم،

رفتم.

می خواستم بروم،

ماندم.

نه رفتن مهم بود و نه ماندن

مهم

من بودم

که نبودم.

منم نبودم عزیزم

nc دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 06:11 ب.ظ http://hayatkhalvat3.blogsky.com

خدا بده از این مادر زنا

ممنون

ایشالا یکی خوبش قسمتت بشه نه شیطونش

عه عه ببینم مگه تو زن نیستی

رضا دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 06:18 ب.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

من زن ذلیلم؟ چرا ابرو ریزی میکنی شما؟ در ضمن زن کو که بخوام ذلیل باشم یا نباشم

میدونم هستی مادر

برات میخرم غصه نخور

MINA دوشنبه 29 آبان 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/

azizammmmmmmmmm

dobare omadi poshte dare baste mondi golam
?

هیچ وقت نیستی مث خدا هر دفعه رفتیم کعبه خدا نبود همه مهموناش

در بدر دنبالش میگشتن

محمد حسین سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 12:58 ق.ظ http://mhmk.ir

خیلیم از خداش باشه

من که آرزومه مادرزنی مثل هنگامه جون داشته باشم

ممنون ولی یه همچین آرزویی نکن هنوز جوونی آرزو داری

بزار بیام مشهد ببین چه بلایی سرت بیارم

محمد حسین سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 01:01 ق.ظ http://mhmk.ir

راستی قالبت اصلا جالب نیست

اگه خواستی رمز بلاگ اسکای تو بده هم یه قالب خوب بذارم همم کلا یه کم به وبلاگت برسم

ممنون محمدحسین پسر جان بعدا مزاحمت میشم

sms سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.dragoncruel.blogsky.com

من اجازه نمیدم!
دزدی آره!؟
من یکی خودم بایدهمین الان خفتتون کنم!
توعقل من که نمیره به خاطر۵۰تومن!!!؟

برو پسر 50تومنیت گوشه نداره شعر دزدی هم نمیتونی بخری

تازه کی اجازه از تو خواست شاعرش مرده

این شعر فکاهی واسه ی 40سال پیشه

محمد حسین سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 01:46 ق.ظ http://mhmk.ir

وای ترسوندی من و مگه چی خبره

هیچی یه فیلم میسازند به اسم قمی ها حمله میکنن

یا حمله هنگامه

وتازه واسه مادر زن مث من خوب یه خورده اذیت میشی

بیچاره دامادم هر شب میبرتم ولگردی البته تابستون ها

مادر زن شیطون خوب شیطونی میکنه

neo سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 11:22 ق.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

عجب شعره سوزناکی مخصوصا اون تیکه اش ک میگه:
سر برج وفت حقوقه

حقوقه ماه آینده کلکش شد دیگه کنده
(پدر و مادر مارو بزرگ کردن اینجوری ها هم نیست هر چقدر خدمت کنیم بازم کمه)

اصن باید این شعر را با سوز دل خوند

خیلی سوزناکه

سارا سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

هنگامه جان انوقت الان به نظر خودت آدرس وبی که توی وبلاگم برام گذاشتی درسته؟ااااااااای خداااااااااا
سارا کچل میشود...

فک کنم، نمیدونم ، شاید ،بله ،ببینم

کچل نشو عزیزم خوب خودت درستش کن

عسل سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 06:31 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

سلام.حالتون چطوره؟ خیلی خیلی کم پیدایین
نمیگین این دل ما تنگ میشه مامان خانوم

سلام عسل دخملی خوبی؟

منم دلم تنگ شده عزیزم

وقتی من هستم شما نیستید و وقتی شما هستید من نیستم

yegane سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 08:08 ب.ظ http://3doust.blogfa.com

کاش میدانستی که الان یک شبم “چند روز” طول می کشد…

در پهنه ی دشت رهنوردی پیداست
وندر پی آن قافله گردی پیداست
فریاد زدم دوباره دیداری هست؟
در چشم ستاره اشک سردی پیداست

نازی سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 08:10 ب.ظ

اوه اوه چه دل خونی داره!!!!!!!!!!!!!!!دلم براش کبابه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اره بیچاره خودش خبر نداره براش چی نوشتم وگرنه بهش بر میخوره

پری وش سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 08:12 ب.ظ http://nymphlike.blogsky.com

سلام/ این پام کجه اون پام کجه! کی میگه کجه؟ مادرزنم با من لجه!/ گردن کلفت ناقلا/زنم شده تو خونه بلا/ ازم می خواد یه ویلا /با یک سرویس طلا/ ازم می خواد یه پیکان/اونم نمره ی تهران/ پریدی لب دیوارش/ اینا رو تو دادی یادش