رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت
ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم که گم
شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم کشمکش و جنگ زندگی
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت
سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت بتلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم
اینم از هدیه ی سرباز کچل آشخور




محمدحسین من این شعرت و نخوندم ولی الان ک آپیدم خوندم دیدم تو هم نسبت ب طرف خیلی احساس داری
بنظرم یکی داره شماره منوپخش میکنه تونت
خداخیرش بده یه زنم برام گیر بیاره خوب میشه!!!!!!!!!
عه چرا برای منم همینطور شده اما شوشو دیگه نمیخوام والابوخودا خودم ی کچل چشم کوچولو و دماغ گنده اش و دارم

حالا اومدی
من دبیرستانی هستم
جیگرتو برم درسته
هنگامه مشقاتو نوشتی؟خخخخخخخخخخخخخ
پیش دبستانی ک مشق نداره فقط شعر یادمون میدن
چقدر شعر غم ناک انگیزی بود...
عاخه محمدحسین غم داشت من فقط میدونم بوخودا
پاییـــز که شد
به جُرمِ کم کاری اخراجش کردند
رُفتگـــری که عاشــق شده بود
و برگ ها را قدم می زد و جارو نمی کرد...
منم دارم کچل میشم فکر کنم
الهی دوست دخترت فدات بشه حتما برو مو بکار
در دامن سکوت ..
وای برگشی منم میام خدمتت
درود بر شما
چشمانتان را به چند سطر نیمایی پاییزی دعوت میکنم
نظراتتان جوهر قلمم میشود پس دریغش مدارید...
منتظر حظور گرمتان هستم
سلام و سپاس ممنون از دعوت شما خدمت میرسم
پایدار باشی
عشق مثل عبادت کردن می مونه
بعد از اینکه نیت کردی دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی . . .
یواشــــکی دوستم داشته باش !
آدمای دنیـــــــای من،
چشـــم دیدن عشــــق رو ندارن !
چه لذتی بالاتر از اینکه “اسمت” قسم راست یک نفر باشد!…
چه لذت هایی که داری و من ندارم..
میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی
فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم
برای من که دلم چون غروب پاییز است
صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .
مواد تشکیل دهنده جنتی :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
2% خاک 3% آب 95% مواد نگهدارنده ...!
ای شیطون بزار برم سر موبایلم ببینم چیزی از جنتی مونده برات کامنت بزنم
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟
چرا می گویند "ها" علامت جمع است؟
"تن" را که با "ها" جمع کنی
خودت می مانی و خودت!
بازی هر روزمان بود ...
من به تو : گرگم و گله می برم
تو به من : چوپون دارم نمی ذارم
یادم لبریز تنفر از تصویر مبهم پسرکی است که کاش چوپانم نبود
نبود و تو می بردی مرا ،
نبود و من می بردم تو را ...
کجایی ؟
"باد" ما را برد !
در کدام جنگل ، گرگی ؟
و در کدام چمنزار ، گوسفند ؟
من اینجام ...
چوپان خاطره هایی که شعر می شود به یاد تو !!!
سید علی صالحی
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻟﻢ ﮐﻮﺩﺗﺎ ﮐﺮﺩﺭﻓﺖ ﺳﺮﺍﻍ ﺷﯿﺸﻪ ﻋﻄﺮ
ﻗﺪﯾﻤﯽ ! ﻋﻄﺮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﻮﺩﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺗﻠﺦ
ﺷﺪ ! ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺗﻮ ..
سلااااااااااااااااااااااااااام آجی هنگامه جووووووووووووووووونم خوبی نفسم ؟ الهی آبجی ناهید قربون اینهمه لطف و صفات بره عشقم همه کس ناهید وای به خدا دلم خیلی خیلی واست تنگ شده بود من حالم خوبه آبجی جونم نگران من نباش عشقم دردت بجونم نفسم


سلاااااااااااااااااااااام آجی جووونم الهی قربونت برم کجا بودی خیلی نگرانت شده بودم والابوخودا تو هم عشقمی و نفسمی








سوختنم را دیدی و خندیدی . . .
خنده ات را دیدم و سوختم . . .
خنده هایم را خواهی دید . . .
دیدار ما به وقت سوختنت . . . !
مـیــان دِلـتَـنــگـی هــایَـــم بــاش تــا فَــرامــوشَــت نَـکُــنَـم …
تـا بــه یــاد داشــتــه بــاشَـمَــت …
تـا بــویَـت را حِــس کُـــنَـم …
تـا بِـدانَــم کــه هَــســتــی …
تَـمـــامِ دُنـیـــام قَــلـبَـمـــه …
دنـیــام بــاشــه واســه تــــو …
تــا بِــدانــی مـیــانِ ثـانیــه هــایِ دِلـتَـنـگـیـهـــام تــو وجــود داری …
" فَــقَـــط تـــــو "
رســم ”خـــوب” هــا هـمـــیـن اســت
حــرف آمــدنـشــان شــادت مـیـکــنـد
و حـــرف رفـتـنـشـــان بــا دلــت چــنـان مـیـکــنـد کــه هـنـــوز نـرفــتـه ،
دلـتـنـگـشـــان مـیـشــوی . . .
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگرنشنیدی جمله ی آخرش را ! “چیزی بینمان نبوده”
چه حق انتخاب قشنگی برایم گذاشتی: یا برو یا نمان
سر این دو راهی کدام را انتخاب کنم؟
آجی هنگامه جووووووووووووووونم الهی دورت بگردم همه کسم خیلی خوشحالم که تورو دارم بخدا خیییییییلیییییییییی خیییییییلیییییییییی دوست دارم آجی جوووووووونم بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس






جوووووووووونم آجی جووون الهی فدات مدات بوس سفت هنگامه ای با ی مااااااااچ آبدار






چرا همش به سلامتی ؟!
این دفعه تو روح همه اونایی که خیانت میکنن . . .
تو روح همه اونایی که آدمو وابسته میکنن و بعدش خیلی راحت ولت میکنن . . .
تو روح همه بـی معرفتا . . .
تو روح همه اونایى که با احساستت بازى میکنن . . .
تو روح هر چى بى لیاقتِه . . .
تو روح هـرچى بى وجدانه . . . تو روح هر چی نامررررده . . .
باشه آجی جووووون تو روح هموشون خودت و ناراحت نکن
باشه باباچراعصبانی میشید!!!!


من فردادارم میرم محمودآبادبه رضابگوبیادحوصلم سرمیره
حداقل بوکس هم ازش یادمیگیرم!!!!!
بابای...
نمیشم عصبانی
رضا خودش مسافرته
بچه جون میزندت ناکارت میکنه

بای
ایـن روزهــا
قــدم کــه مــی زنـم
مــنـحـرف مــی شــوم بــه ســمـتِ چــپ...
درقــ♥ـلـبِ مـــن چــیــزی
ســنـگـیـنی مــی کــنـد مـــدام!
جــــای تــ♥ــو خـــوب اســت؟!!
سالهــــــــــا دویده ام
با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا
دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده است
دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد . . .
ضرورت بودنت همیشگیست
فرقی نمیکند..
چه در کنار من..
چه در خاطر من..
ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﯽ ….
من عاشق فروغم...
مرسی که می ذارین شعراشو یه وقتایی
جیگرتو برم
خواهشات
چه عجب اومدی
کجا چی شد؟؟
برایتـــــان
سربلندی ابراهیم ، آرامش اسماعیل، امیدواری هاجر، عطر عرفه
و برکت عید قربان را آرزومندم ...
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه ی زمزم
عید سعید قربـــــان همایون باد . . .
مرسی عزیزم عشد شما هم مبارک
هر کی ندونه فک میکنه واسه عشق شکست خورده ت شعر نوشتی نه آش خورتون
تازه شم اومدی برای پست من رفتی واسه وبلاگ همسایه کامنت گذاشتی؟؟
آخه مردم چه میگند
والااا!
عشق شکست خورده نداره فقط عشق دور شده داره والابوخودا خیلی هم دیگر و دوست دارند
شرمنده میام واسه خودتم میزارم والابوخودا
سلــــــــــــــــــــــــــــام هینگامه خوبی؟
عیدتم مبارک
بزار ببینم نبودم چیا آپ کردی
سلام همشهری
عید شما هم مبارک
کجا میری و کامنتدونیتم میبندی هر چی میام نظر ارزنده بزارم نمیشه
قشنگ بود
نه دیگه الان که تو سربازی آش نمیدن به جاش جوجه و ااینا میدن
راستی رضا سربازی رفته؟
کی میگه این حرفها را فقط آش میدن و بس
نه رضا نرفت سربازی معافش کردیم
جیگرم.... کباااااااب شد.....



آخی سلام کلاغ پر... سلام پا مرغی... سلام سینه خیز تو خاک و خل... سلام دستشویی شستن... سلام پا شدن سر ساعت 0345 سلام صبحگاه سلام صف جمع سلام رژه ....
آخ بمیرم برا محمد حسین بیاین یه گروه بشیم بریم نجاتش بدیم :D
نجات سرباز حسین
شعرش یه جا سرد نوشته شده بود سر فکر نکنین نفهمیدم
خیلی بو میاد پس چیگر تو کباب شده من جیگر..





عاره خوب شد نیست وگرنه الان ی سکته ی ناقص میزد اینطوری ک تو از سربازی تعریف گردی
نه بابا بزار بره ی کم دلم خنک بشه ی کم بقول مامانیم مرد بشه برگرده خیلی عوشولو بود
شعر محمدحسین خیلی غم داشت
عیدتونم مبارک








جیغ ویغ و دست و هورا و عربده و کولی بازی....
یعید شما هم مبارک


::
منم از این کارها هم خوب بلتم هم انجام میدم
سلام بلاخره منم اومدم.... هوراااااااااااااااااااا....:)
یه عضر خواهی بدهکارم واسه اینکه اینقدر دیر شد...
سرما خورده بودم... اونم چه سرمایی...
اخرم نفهمیدم من سرما خوردم.... یا سرما منو خورده...
راستی شنیدی... میگن تو جهنم چهل تا دختر میارن می چینن جلوت بعد تو باید به تک تکشون یاد بدی چطوری پارک دوبل بزنن !
من رفتم توبه کنم !!! تو هم تا دیر نشده بدو...:)))
باز که تو به فورغ گیر دادی...:)))
وای منم عاشق فروغم...
حالا چرا کچل شدی؟؟؟ من کچل نیستما... میخوای موهامو بدم قرضت یه دوری باهاش بزنی؟؟؟؟ قول میدم مشتری بشی...
سلام 3نقطه جیـــــــــــــــــــــــــــغ و نکشیدی

خواهشات ...ایشالا ک زود خوب بشی من فک کنم سرما تو را خورده
ای ای .... باز ب دخترها گیر دادی برو توبه کن..
عاره تازه میخوام ی شعر خاک برسریشم بزارم
عباس کچلم خیلی هم خوبه احتیاج ب مو ندره
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان "عزیزترین"،















و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق "مهربان ترین".
عیدت مبارک خواهرجون
ممنون عزیزگم عید شما هم مبارک خواهری




:




دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم !
هر روز از تعدادشان کــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهـــــــم دیدن تو بود !!
هیچکـــس نمـی دانــد
چقــدر جـایِ شـادمـانیهـای بـی سـبب در دل نســلِ مـا خـالیسـت …!
راستی عیدت مبارک هنگامه جان..


ایشالا که 100 سالا ب این سالها
مرسی عید شما هم مبارگ با تاخیر

پاییز آمدست که خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر”من دوست دارمت”
بر باد می دهم همه ی بود خویش را
یعنی تو را… به دست خودت می سپارمت...
بیا وبم
اوووووومدم
خدیا اگر بخواهم از حال و روز خویش بگویم ، باید در انتظار باران اشکهایت باشم ، تا بدانی عشقی که آفریده ای و احساساتش به چه روزی افتاده ، مثل این است که برگ سبزی از شاخه اش بر روی زمین افتاده و همه بر روی آن پا میگذارند و یک برگ خشکیده همچنان بر روی شاخه اش مانده . . .!
خدایا در این چند صباح باقی مانده از این زندگی بی محبت و پوچ ، هوای عاشقان را داشته باش . . .
قشنگ بود و آآآآآمین
خوشا آنان که با حق آشنایند
مطیع محض فرمان خدایند
چو ابراهیم اسماعیل خود را
فدای امر الله می نمایند
عید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق با تاخیر مبارک
مرسی هستی جان عید شما هم میارک
به امید برگشت هرچه سریعتره محمد عزیز
به احترام خاطره ی شیرین اما تلخش دقیقه ای سکوت
ب امید آشخووررررررررر برگرده خخخخخخخخخخ هههههههه یوه یوه یوه یوه هاهاهااهااااااا سکوت بلت نیستم باور کن
با تشکر از همه کسانی که حمایتم کردن مخصوصا شهاب ... و خب هنگامه خانوم من عوچولو بودم ها
تعجب نکنین اومدم مرخصی 2 روزه خب بای بای تا بعد ها
اینجام ی آیکون کم داره سر کاری ندریم مهدی توی آموزشی مرخصی ندریم
