دوس دارم ی روز اره فقط ی روز دنیارو از نگاه مادری ببینم که هر بسته قرص کودک سرطانیش دو ملیون تومنه, شوهرش ی کارگر سادس, ولی ایمانش ی دریاس, میخوام ببینم خدای او چه شکلیه که اینجوری عاشقشه
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد...
به نام خدای بهار آفرین بهار آفرین را هزار آفرین به جمشید و آیین پاکش درود که نوروز از او مانده در یاد بود نوروز به کامتان ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن سهم کسانی است که هرگزنمیرسند... ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند... درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند تا صحنه اعدام یک انسان!!!
…دِلـت را بتکان غُصـه هایت که ریخت،تو هـَم،همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباهـآیت وقتی افتاد روی زمین بگذارهـَمانجا بماند
.فقط از لا به لای اشتباه هایت،یک تـَجربـه را بیرون بکش.قــآب کن و بزن بـه دیوآرِ دلِت.دلت را محکمتر اگربتکانی تمام کینه هـآیت هـم میریزد.و تمام آن غمهای بزرگ و همه ی حَسرتها و آرزوهـآیت حالا آرامتر،آرامتربتَکان تاخاطره هایت نیفتدتلــخ یا شیریـن،چـه تفـآوتـــ میکند؟
خاطره،خاطره است.بــآیدباشد،بــآید بِماند کافیست؟نـه هنوزدلـَت خـآک داردیک تکان دیگربس است!تکاندی؟دِلت را ببین چـِقدرتمــیزشددلت سبک شد؟حالا این دل این دل مال ”اوست”… دعوتش کن.همـه چیز ریخت از دلت،همـه چیز اُفتاد و حالـآ و حالـآ تو ماندی یک دل و یک قـآب تجربه و مشتی خاطره ویک ” او”خـانـه تـکانی دلـت مبـارک :)
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن سهم کسانی است که هرگزنمیرسند... ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند... درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند تا صحنه اعدام یک انسان!!!
بدهکاریم به یکدیگر و به تمام دوستت دارم های ناگفته ای که در
پشت دیوار غرورمان ماندند و ما آنها را بلعیدیم که نشان دهیم منطقی هستیم..
گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران
وخدایی که زلال تر از باران است..
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویران دل
عشق یعنی سایه در یک خیال
آرزوی سرکش و گاهی محال
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت
روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد . .
بله که پیشیو پشیمون شدم تو رو نوخام
واقعنی نمیخایم




خوب نخواه
بگووو برای چی نمیخواهیم شاید اصلاح شدم
حالا میگی چکار کنم الان میخوام خودکشی کنم :[نیشخند]
بکنم خودکشی[چشمک]
از همه بهاری تر تو هنگامه که همیشه حتی در پاییز هم بهاری میخندی
بهارت قشنگ خانووووووووووم :)
مرسی الی جان همچنین برای شما
آره عزیزم میدونم خودم اینو با این وب درو پیتت
هوومنی
نه عباس کچل گناه داره تو واسه چیمی انگار از دوروشکه شاه افتادی
عاره گناه داره ولی بقیه حرفت چیمی یعنی چه
اتفاقا خیلی هم خوبم و اهل تکبر نیستم بخاطر همین خیلی دوست دارم والابوخودا
انکس که دوستش داریم هرگونه حقی بر ما دارد...
حتی اینکه دیگر دوستمان نداشته باشد...:(
دوس دارم ی روز اره فقط ی روز دنیارو از نگاه مادری ببینم که هر بسته قرص کودک سرطانیش دو ملیون تومنه, شوهرش ی کارگر سادس, ولی ایمانش ی دریاس, میخوام ببینم خدای او چه شکلیه که اینجوری عاشقشه
کار دنیا رو باش
واسه هر کی میمیری
واسه یکی دیگه میمیره
یکی هم که پیدا میشه
واسه تو میمیره
دلت دست کمش میگیره
کار دنیا رو باش...
بنظرم هینگامه دیگه باید بخواب عزیزم
برو بخواب خوابهای خوش ببینی
اگه خواب من و دیدی ک کابوس وحشتناکی هستش خدا بهت رحم کنه
شبت خوش
برگردو از اول برو!!!
چشمانم پر از اشک بود ندیدمت...
شب خوش ماد مازل
شب خوش
بازم مرام دختری که به خاطر عشقش ازباباش کتک خورد اما نزاشت باباش دستش به عشقش بخوره
مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را “پست” کردم
… و غریبه هــا “لایک” زدند …
… کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!
از بــــرزخ خـــارج شــدم
تـابـلـوی مـسـیـر زده جـهـنـم ِ زنـدگـی در راه اسـت ..
تومرایاد کنی یا نکنی،باورت گر بشود گرنشود حرفی نیست اما....
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست...
دلـخـسـتـه ام از شـهر نـامــردی و رنــدی هـا
پـایـان خــوبــم بــاش! مـثــل«فیلم هندی»هـا
ماه من چهره برافروز که آمد شب عید
عید بر چهره چون ماه تو می باید دید
نوبت سال کهن با غم دیرینه گذشت
سال نو با طرب و غلغله شوق دم
دیدگانت از همیشه شادتر،شهر قلبت زنده و آباد تر،غصه هایت دم به دم،ای مهربان درگذرگاه زمان برباد تر.
چــــاره ای کـــن . . .
" تـــــــــــــو را کـم داشــتن کـم نـیســــت "
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی
دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد...
می نویسم...
می نویسم از تو برای تو و دور از تو ....
بدون هراس از خوانده شدن...
بگذار همه بدانند...
می نویسم برای تو...
برای تویی که بودنت را...
نه چشمانم میبیند...
و نه گوش هایم می شنود...
و نه دستانم لمس می کند...
تنها با شعفی صادقانه ...
با دلم احساست می کنم... !!!!
به نام خدای بهار آفرین
بهار آفرین را هزار آفرین
به جمشید و آیین پاکش درود
که نوروز از او مانده در یاد بود
نوروز به کامتان ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست
ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !
اعتماد کن به خدایی اش …
دستم نقاشی بلد نیست;
"اما
دلم
برایت
پر میکشد
شده بازیچه ای قلب صبورم شکستی عاقبت بال غرورم
به آسانی گذشتی از کنارم مثال دفتری کردی مرورم
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت

عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
یـــا مـــحــول الــحــول و الاحـــوال
حـــالـــمـــونـــو بـــیــشـــــتــر نـــگــیــر بـــیـخــیـال احــــسـن الــحـال !!
کدوووووووووووووم حمیدرضایی عاخه همه ی حمیدرضاهای وبم شیطونن
میگوینــد: بــاران کــه میزنــد ,
بــوی ” خــاک “بلنــد می شــود…
امــا ,اینجــا بــاران کــه میزنــد ;
بــوی ” خاطــره ” بلنــد میشــود …
آدرس لدفن
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن
سهم کسانی است که هرگزنمیرسند...
ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند...
درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری
به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند
تا صحنه اعدام یک انسان!!!
اشتباه از من بود
من از کسی انتظار داشتم سکوتم را بفهمد
که حتی فریادم را نشنید !
…دِلـت را بتکان غُصـه هایت که ریخت،تو هـَم،همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباهـآیت وقتی افتاد روی زمین بگذارهـَمانجا بماند
.فقط از لا به لای اشتباه هایت،یک تـَجربـه را بیرون بکش.قــآب کن و بزن بـه دیوآرِ دلِت.دلت را محکمتر اگربتکانی تمام کینه هـآیت هـم میریزد.و تمام آن غمهای بزرگ و همه ی حَسرتها و آرزوهـآیت حالا آرامتر،آرامتربتَکان تاخاطره هایت نیفتدتلــخ یا شیریـن،چـه تفـآوتـــ میکند؟
خاطره،خاطره است.بــآیدباشد،بــآید بِماند کافیست؟نـه هنوزدلـَت خـآک داردیک تکان دیگربس است!تکاندی؟دِلت را ببین چـِقدرتمــیزشددلت سبک شد؟حالا این دل این دل مال ”اوست”… دعوتش کن.همـه چیز ریخت از دلت،همـه چیز اُفتاد و حالـآ و حالـآ تو ماندی یک دل و یک قـآب تجربه و مشتی خاطره ویک ” او”خـانـه تـکانی دلـت مبـارک :)
خدا آن حس زیبایست که در تاریکی صحرا
زمانیکه هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت می گوید:
کنارت هستم ای تنها ودل آرام میگیرد
سال نو مبارک

مچکرم

عید شما مبارک
گاهی خدا درب ها را میبندد و پنجره ها رو قفل میکند..
زیباست بدانی ..شاید طوفانی در راه است!
نونوایی از جمعیت داره منفجر میشه یه یارو اومده میگه اینا همه توی صف هستن ؟
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اینا اومدن شاطرو تشویق کنن!
کدوم مهدی
گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ،
مـثل یـــــاد ،مـثل غــرور ،
و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ،
مـثل خــاطره ،مـثل لبـخند ،
رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی
دنیای واقعی اینجاس
دنیای مجازی اون بیرون!!
که همه با نقابن! همه تو قیافن!!!
دنیای واقعی اینجاس ...
همه بی ریا و خاکی ، کسی زخماشو نمی پوشونه...
کسی اشکاشو پاک نمیکنه ، کسی بغضشو قورت نمیده...
دیدی؟!
دنیای واقعی همینجاس!
سال پیش رو بهاری باد
مرسی
همچنین شما
دلــــــــــم ..
با مشت دیگران کـَـکش هم نمیگزد...
امـــــــــــــــــــــــ ــــــــا ..
اخمـــ تو ..
خردش میکند ....
چه رسد به .....
قهر و نبودنت .
زخم ها التیام می یابند
اما...
به چه قیمتی؟!
بغض کرده ام، این بغض لعنتی با هیچ چیز نمی شکند!
جز با صدای تو، صدایت را می خواهم
هستی؟!!!
وقتی قرمیزنم وسکوت میکنی بعدسرمومیارم بالاوتونگام میکنی ومیگی:ای جونم قیافشوبعدهردومیخندیم همون لحظه اس ک تودلم میگم خدایاازم نگیرش...
نبار باران
عاشقانه اش نکن
بغضم را نترکان
خاطرات را زنده نکن
من و او دیگر کنار هم نیستیم
او زیر چتر دیگری و من خیس خاطراتم
سکوت کوچههای تارِ جانم، گریه میخواهد
تمام بندبندِ استخوانم، گریه میخواهد
ببار ای ابر بارانزا! میان شعرهای من
که بغض آشنای آسمانم، گریه میخواهد
بهاری کن مرا جانا! که من پابند پاییزم
و آهنگ غزلهای جوانم، گریه میخواهد
نمیخواهم دگر آیینه را؛ چشمان من مُردند
که در متنش نگاه ناتوانم، گریه میخواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی
که حتّی گریههای بیامانم، گریه میخواهد....
منوتوباهم میشیم ما
من
این مای عاشقانه رو خیلی دوست دارم
تو
قراره واسه همیشه کنار من بمونی
من
از باتونبودن دلهره دارم
توقراره مال من باشی
قرارنه باید مال من باشی ......
من درجهانی زندگی میکنم که دویدن
سهم کسانی است که هرگزنمیرسند...
ورسیدن سهم کسانی که هرگزنمیدوند...
درسرزمین من مردمانشان بانفرت بیشتری
به بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند
تا صحنه اعدام یک انسان!!!
+ ای قربون اون خنده های بناگوشیت برم
(ایشالا همیشه نیشت باز باشه
)
مرسی شدید ایشالا تو هم همینطور