شهاب خان این شعر و مامانم میخوند و منم نوشتم تا شما بیایی درست و حسابی قلت بگیری
ببینم چی میکنی
کی میرود ز خاطر یک عمر یاد مادر
یک عمر یاد جان و ناشاد وشاد مادر
موجود بی قراری ناسوده روزگاری
سختی بسی کشیده تا داده شاخساری
ای گلبان مرادم ،ای داده ی تو یادم
ای هستی من از تو ای بهترین مرادم
تا میتپد دل من یاد دل تو دارد
بیا دلی ک پرخون ،کردنش بود یادم
خعلی قشنگ بودش
تشکرات
وحوا به آدم گفت:دوستم داری؟وآدم پاسخ داد،مگر خبر مرگم چاره دیگه ایی هم دارم،واین گونه عشق آغازشد.
گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران
وخدایی که زلال تر از باران است
به درد هم اگرخوردیم قشنگ است
یه شانه یار هم بودیم قشنگ است
در این دنیا که پایانش به مرگ است
برای هم اگر مردیم قشنگ است
من نه عاشق هستم
ونه محتاج نگاهی که بلغزد در من
من خودم هستم و یک حس غریب
که به صد عشق وهوس می ارزد
من نه عاشق هستم
ونه دل داده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم
که مرا از پس دیوانگی ام میفهمد
به ثانیه ها گوش می کنم و چشمهایم را
می بندم
چقدر خسته ام
چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور
ماشین ها دراز بکشم
و دنیا را به ایستادن وا دارم
چقدر دلم می خواهد بروم بالاترین جای شهر
بایستم
و بلند بلند بخندم، به خودم و به
دردهایی
که هیچ درمانی برایشان تجویز
نمی کنی ....
آه خدایا بیا هر دو دست بر داریم، تو
از ساختن انسان و من از سوختن ....
بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت …
اگر آنکه رفت
خاطره اش را می بُرد
فرهاد سنگ نمی سُفت!
مجنون آشفته نمی خُفت!
حافظ شعر نمی گفت!
. . . . . . . . . . . $$$
. . . . .. . . . . .$$$. . $ . . $$$$$
. . . . . . . . . . .$$ . . $$. . . . .$
. . . . . . . . . . $$$.$. . $. . . . .$
. . . . . . . . . .$$$$. . . .$$ . . . $$$$$$
. . . . . . . . . $$$$$ . . . . . .$$.$. . . . . $$
. . . . . . . . .$$$$$. . . . . $$. . . . . . $.$$
. . . . . . . .$$$$$. . . . . .$. . . . . . $
. . . . . . . .$$$$$$. . . . .$. . . . . $
. . . . . . . .$$$$$$$ . . .$. . . . .$
. . . . . . . . .$$$$$$$$. . . . . $
. . . . . . . . . .$$$$$$$ . $$$
$$$$$$$. . . . . . . . .$$$
.$$$$$$$. . . . . . . . $$
. $$$$$$. . . . . . . . $$
. .$$$. . $. . . . . . .$$
. . . . . . .$. . . . . $$
. . . . .$$$.$. . . .$$
. . . $$$$$. .$. .$$
. . .$$$$$$. . . $$
. . .$$$$. . . . $$
. . .$$. . . . . .$$
. . .$. . . . . . $$
. . . . . . . . . $$
علی دامادیم عایا؟
وقتی تو نیستی …
شادی کلام نامفهومی ست !
و ” دوستت میدارم ” رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا … به تو معتادند
دردل هوسم بود ترا باز ببینم
هــــردم زبرای نگهت من به کمینـــم
افسوس"رسا" مُردو، هوس کو به کجارفت؟
درحلقـــه ی عـــــشاقِ تو من خوار ترینـــــــــم
بیـــا “خــّر” هـــایـتــ را بگیـــر
دیگـــر تـــوانــ عبــور دادن آن هـــا را از پــُل نــدارمـ
وقتــی مــی دانـــمـ کــه در آخـــر مثــل همیشــه خــواهــی گفــتــ
“مـــا بــه درد هــم نمــی خــوریــمـ” . .
بیـــا “خــّر” هـــایـتــ را بگیـــر
دیگـــر تـــوانــ عبــور دادن آن هـــا را از پــُل نــدارمـ
وقتــی مــی دانـــمـ کــه در آخـــر مثــل همیشــه خــواهــی گفــتــ
“مـــا بــه درد هــم نمــی خــوریــمـ” . .
چرا نمیشه کامنت گذاشت
چون با هم داشتین کامنت میزاشتی
چشمها را باید بست !... جور دگر باید پیش رفت ... !
دنیایی که خوبی هست اما نه به اندازه ی بدی ...
دنیایی که ظاهر و باطن در هم آمیخته شده ...
دنیایی که در آن واژه ی صداقت بی معناست ...
عدالت ... این نیز بی معناست ...
دروغ و ریا ... این است معنی ترقی !!!
دنیا ظاهری بیش نیست ...
پس چشمانت را ببند
و با فکر و ایمان خود پیش رو
این است رسم روزگار. کسى اشک اورا در میاورد او اشک تورا در میاورد و یحتمل تو هم باعث ریختن اشکهایى شده اى و این دور تسلسل عمرى است که زمان را سر کار گذاشته و مانع درک زمان گذر عقربه ها شده
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایست،مثل رویای یک کودک ناز
زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ی ناز
زندگی تک تک این ساعتهاست،زندگی چرخش این عقربه هاست
زندگی راز دل مادر من،زندگی پینه ی دست پدر است
زندگی مثل زمان در گذر است
زندگی آب روانی است روان میگذرد..
آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد..
بعضی وقتا چیزی مینویسی ازته دلت برای یک نفر!
اما دلت میگیرد،
چشمانت پرازاشک میشود،
قلبت خالی میشود،
وقتی یادت می آید،
همه آن را می خوانند و می پسندند،
جزهمان یک نفر.
من هرگز نخواستم
از عشق افسانه ای بیافرینم؛
باورکن...
من می خواستم که
با دوست داشتن زندگی کنم...
کودکانه و ساده و روستایی؛
من از دوست داشتن،
فقط لحظه ها را می خواستم؛
آن لحظه ای که تو را بنام می نامیدم!
من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم،
مه آلود و غمناک ، با پنجره های مسدود و تاریک...
نادر ابراهیمی
فعلا باااااااااااااااااای دعا کن برام امتحان دارم
پس چرا اینجایی برو سر درست
بی بهانه به خاطرم می آیی ...
شاید همین باشد
دلیل عزیز بودنت ..
من ماندم و حلقه طنابی در مشت
با رفتن تو به زندگی کردم پشت
بگذار فردا برسد می شنوی
دیروز غروب، عاشقی خود را کشت....
من هم مذهبی نیستم درواقع بچه هایی که اونجاییم هیچ کدوم مذهبی نیستیم ولی مسلم که هستیم...
اون وب وبیه که برای امام زمان درست کردیم تا بتونیم یکم از امام زمان بنویسیم و لا اقل توی این فضا که کار میکنیم برای اماممون هم کار کرده باشیم ...
حالا نمیدونم چرا خواستم شما هم باشید ولی خوب شاید حکمتیه ...
شما هم توی اونجا پست بذارید و کمک کنید تا یکم دل آقا رو توی این همه بلبشو شاد بکنیم به اندازه ی سهمی که توی این فضا ی مجازی داریم حالا هم من که نمیتونم شما رو مجبور کنم اگه دوست داشتید پستی بذارید و برا چند نفر کامنت و در کل هرچقدر میتونید به اندازه ی توانتون کار کنید اگر هم نشد که فدا سرتون.....
بله متوجه شدم باشه پسر خوب ببینم چی میتونم بنویسم
مچکرات
به به یونس خاله



سلام هنگامه جون
قرار مال فرداس
چهارشنبه عصر بوس بوس
سلام عیزم
جدی ایشالا ک بیام
حسادت نکن اینکه بعدازتوبغل گرفته ام زانوی غم است
مخاطب خاص چیست؟

موجودی است که دانشمندان همچنان برای شناختن او در تلاش اند
شعر خوبی بود
ولی بیت آخر بهتر اینجوری نوشته بشه
بیا دلی که پر خون است ، بُود یادم
ممنون
به مامی میگم از طرف مامی مچکرم
بسلامتی اونی که میدونه اعصاب نداری
میدونه حوصله نداری
میدونه دیوونه ای
اما بازم میگه من هنوز همونی هستم که می خوای♥♥♥
وقتی دلم ب او میدان داد او هنوز نمیدانست دایره چیست...
آخیییی جانم.
نازی آآآآآآآآآآآخییی
دَر روزگاری که هَــمراه اَول خـداست،هیچکس تنها نیست
روزگارتـــــان خدایی باد
هنــوز هـــم حوآلی خـوآب هـآی شبـآنه ام پرسـه میـزنی ...
دیر وقـت اسـت ...
آرام بگیــــر ...
بگـذآر یکــ امشـب رآ آسوده بخـوآبم ..
+خب خوبه که باعث شدم ب دوستت سر بزنی مگه بده
تو دوستی عایا
به دشمن بیشتر میخوریهاااا
+آره خب منم قرار باشه یکی دیگه پولشو بده میگم بده من میرم ترس نداره
شوما نگفتی ک پولش و بدن خوبه شوما گفتین بده اه جیزه
من این بد و میخوام
من...
صبرِ مطلقم
وسکوتِ مداوم
با این که خسته ی کلماتِ مزاحمم!
نه بی تفاوتم...
نه تلخ و ظالمم...
آرامشی نهفته میانِ تلاطم ام...
با این همه
میانِ هیاهوی دل
گمم..
سلام عرض شد هنگامه عزیز...حاضری ما رو بزن که بد جور مخلصتیم..






خوشحالم که هستی...امیدوارم زیر سایه موهای عباس آقا همیشه شاد باشی..
به پسری هاتم سلام برسون
امیدوارم دلتون شاد باشه و ایام به کام
سلام یونس خاله
چاکرخوایتم ب مولا:


با این حرفی ک زدی دیگه کارت درسته زیر سایه ی موهای عباس کچل این الان یهنی فحش بود دیگه
ایشالا
شاید آن روز که سهراب نوشت :








تا شقایق هست ، زندگی باید کرد
خبر از دلِ پردردِ گل یاس نداشت
باید اینطور نوشت :
چه شقایق باشد ، چه گل پیچک و یاس ، جای یک گل خالیست
تا نیاید مهدی ، زندگی دشوار است ... ////
همواره شاد باشید وسلامت
ایشالا همچنین شما
با سلام و روز بخیر. شعر بسیار زیبائی بود. سپاسگذاریم.
سلام
ممنون
سبز باشی
سلام خواهر گلم







ای جونــــــــــــــــــــــــــــم عــــــــــــزیـــــــــــــــــــزم
عاشق این لوسی لوسیاتم بوخودا
سلام شادی جوووووووووووووونم
خو تا شما خواهری داشته باشم لوس میشم دیکه



فدات مدات خواهری
من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :
یکی بود
هنوزم هست
خدایا همیشه باشد
قدیما میگفتن هر کس “نونِ” قلبش رو مى خوره !
اما رو راست باشیم این روزا هرچى خوبى کنى ، فقط “چوبِ” قلبت رو مى خورى !
+برا تو یکی من دشمنِ دشمنم
عاخه چرا؟؟؟
+آره خب عیده از شما بود درسته(کلآ پول باشه شما هستی)
نوووووووووووچ پول وده اونم پول زور میخوام خودم برم
می گویند باران که ببارد،

بوی خاک بلند میشود ...
پس چرا اینجا ،
باران که می بارد ،
عطر خاطره ها می پیچد ؟؟؟!!!
میدانم
آخر یک روز خسته
میشود
از نیامدنش!
شوخی که نیست،
مگر آدم
چقدر میتواند نیاید...!؟!
روزهایـــــی کـــــه تـــــو را میبینـــــم ،
نفســـــم میگیـــــرد ...!
و روزهایـــــی کـــــه نیستـــــی " دلـــــم "
" امـــــا تـــ♥ــو بـــــاش " ...
تحمـــــل اولـــــی آســـــان تـــــر اســـــت ............!
شرکت رطب زاهدی تولید کننده رطب ساده و مغزدار زاهدی
اوه یس
من خرمای بندر گناوه میخورم عالیه
خدایا! این روزها زمان چقدر تند برایم می گذرد...
نمی دانم!
خوشی هایم فراوان است ....
یا
دردهای این دنیا شمارش روزها را از یادم برده....
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
هیچ کس همراه نیست.
تنهای اول!