از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جزو بد حالان و خوش حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
ازدرون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم وگوش را آن نور نیست
آتش است این بانگ نای ونیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
ه با خودت چتـــر داشتی
نه روزنـــامه
نه چمـــدان…
عـــاشقت شدم…
از کجا می فهمیدم مســـافری ...
“دوست دارم”
تیکه کلام تو بود…
من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!
الان اون آقا خوشولوهه مولویه
این شعر خیلی نوستالوژیه ...
نزدیک سه جلسه 2 ساعته طول کشید تا ما این رو معنی و تفسیر کنیم
خدااییش خیلی هم خوشولوهه نیستا فقط عکسم قشنگه
جدی خیلی زیادم هست من ی مقدارش و آپیدم
سلام به روی ماهت خواهرکم

قربون دل دریاییت
نه عزیزم فعلا که ندارم
سلام فدات مدات خواهری


قشنگ خواهری شما دلت دنیاست والابوخودا
هر جای دنیا می خواهی باش
من احساسم را
با همین دست نوشته ها
به قلبت می رسانم ....
دنیا به شایستگی هایت پاسخ میدهد
نه به آرزوهایت
پس، شایسته ی آرزوهایت باش *
دیــوانـــه ام مــی کــنــد
فــکــر ایــنــکـــه
زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد
لـطـفــا …
تــا زنـده ام بـــــــــــــمان . . .
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمیکند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که میگریزد
از گم شدن نمیترسد
هنگامه ای من هستما ولی خو یکار کنم کلی امتحان ریخته رو سرم
مانایی شیطون خودم برو ب درست برس وبلاگ برات نون نمیشه والابوخودا

هر چند دلتنگت میشم
میخوابم اگر ازم خبری نشد
بدون دیگه بیدار نمیشم
شاید دق کردن و یاد گرفتم...
از دست اشکی یعهنی
اتل متل گلابی مخلصتم حسابی نه شیر خشک نه شیشه به یادتم همیشه
ممنون عیزم
ما هم چاکرخواتیم
سلام هنگامه خانم.ممنون که اومدی...
خوشحالم که خوشت اومده از پستم...
راستی این عکس بچگیای مولاناست؟
سلام علیرضا خان
تقریبا میشه بشه گفت
جونش منو کشته خوش بحال مولانا
مولاناهم نشدیم جون بشیم
حالا شما خودت و کنترل کن
دلم مثل دل عباس جون فقط پارتی می خوادچون عمرا نرفتم





وای مامان واااااااااا
در عوض شما ب مسجد و نوحه خونی و روضه رفتید اما عباس کچلم پاشم ب اینجور جاها باز نشده شکر خدا

دوست داشتن را فهمیدم،اما با تو بودن را نه
بی تو بودن را فهمیدم،اما با تو بودن را نه
چه کسی بود که با عشق،در ان نیمه خالی
می گفت:جست و جو کن عشق را جست و جو کن
شاید این نیمه خالی پر از دانایی است
اخرش همه چیز را فهمیدم
اما با تو بودن را نه..........
به گزارش شیعه آنلاین، سامانه پیامکی "رضوی" در جهت ترویج فرهنگ حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام راه اندازی شد.
این سامانه که بودجه آن توسط افراد نیکوکار تأمین شده، هر روز به صورت رایگان برای مشترکین خود پیامک هایی در راستای فرهنگ غنی رضوی ارسال می کند.
به گفته دست اندرکاران سامانه پیامکی "رضوی"، قرار بر آن است که این سامانه تا آخر به صورت رایگان به فعالیت ادامه دهد و لذا به کمک و حمایت افراد نیکوکار نیز نیاز دارد.
علاقمندان با ارسال کلمه "رضا" به شماره 50002832107 می توانند عضو این سامانه شوند تا هر روز یک پیامک از سامانه پیامکی "رضوی" دریافت کنند.
ممنون از اطلاع رسانی شما
خـسـتـه ام
از خـودم خـسـتـه ام ، از شـُـما !!
روزهـای بـی حـوصـلـگـی ، شـبـهـای کـــِـــشدارِ تـنـهـایـی
از ایـن شـعـرهـای تـِــکـــراری ، عـشـق هـــآ ، عـاشــقـانـه هـــآ !
حـتـی شـکـسـتـهـای تـِــکـــراری ، بــدون ِ هـیـچ تـغـیـیـر ...
خــالـــی شــُـــده ام ، خــالـــی مـــیـــرَوم
هـیـچ فـکـری در سـرم نـمـیـمانــد ... نــمـیـآیـد کـه بـمـانـد
هـمـیـن روز هـــآسـت کـه کـاغـذِ سـفـیـدی بـه اشـتـراک بـگـذارم
فـقـط بـا یـک اِمـضــا ، یـا چـه مــیدانـم ، یــک شــکــلــک
یـکـی از ایـن قـــ♥ـــلــ♥ـــب هـــآیـی کـه هـمـه بـرایِ هـم مـیـفـرسـتـنـد
یـا دسـتـی کـه بـایـد تـکـان بـخـورد ولـی نـمـیــخـورد
هــــمــیـــن روز هـــآســـت کـــه خـــودم را یـــک جـــایـــی گــــُـــــم کـــنـــم . . .
بیچاره مترسک....
سرتاسره سال از مزرعه مواظبت کرد
در آغاز فصل سرد تنش هیزم آتش کشاورز شد
پاداش وفاداری جز این نیست.......
این نینیء چرا اینجوری کرده قیافشووووووو
میبینی چقده جیگرررررررررررره
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم ...
سالهاست دارم حساب میکنم ...
چگونه من بعلاوه تو شد فقط من ؟
بیآ פـرهآیتــ رـآ بگےـر
ﬤےـگر توآט عبور ﬤـآﬤט آنہآ رـآ از پـل نـﬤآرم
وقتے میـﬤآنمـ کہ ﬤر اפـر
ـمثل ہمیشہ פـوآهے گفتــ
مآ بھ ﬤرﬤ همـ نمیـפـوریـم
ســــڪـ ـ ـــ ـ ـــوت خـطـرنـاڪــتـر از حـرفــــ هـاے نیــشـدار اســتــــ ...
ڪـســــے ڪـﮧ ســــڪــ ـ ــــ ـ ـــوت مــــے ڪـنـد
روزے حـرفــــ هـایــش را ســــرنـــوشــ ــ ــت بــﮧ شـمـا خــواهــد گــفــتــــ
هـــی تو اشتباه متوجـه شـــدی ....
گـــفته بـودم لـــب تر کنی برات مـیمیرم...
امـــا نـــه به قیمـــت اینکه...
لبهـــایت را با لبـــهای دیگری تــــــر کنی...
کـــاش به خودمــان قــول بدهیــم ..
وقتی عاشق شویــم که " آمــاده ایــم "
نــه وقتی کــه " تنهــائیـــم"
من رفتم …
و تو فقط گفتی برو به …!!!
مدت هاست که بی تابم
بی تاب بازگشت و کلام آخرت…
راستی…
به بسلامت بود یا به جهنم؟؟!
تَـــטּ مَـــטּ زَخـــمــﮯ اَســــت...
یِـــڪ خَـــرآش ڪــمــتَـــر یــآ بـــﮯشــتَــر
چِــﮧفَــرقــﮯ בارَد...؟!
رـآحَــــت بـــآش!
بهترین دوست من، آینه است
زیرا
وقتی من گریه می کنم او نمیخندد...
"چارلی چاپلین"
قشنگ ترین لحظه هایم را ...
با سخت ترین دقایقت عوض می کنم ...
تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم ...
و مجنون ترین دیوانه ات هستم .
در نــُقـ ـطـــــه اے کـــــَمـ ـے دور...
کـــــــمـ ـے نَـــــزدیــکــ ــ ـ ـ .
او نَــــفَس مـ ـ ـــے کــــشَد...
هَمـــــین کآفیـ ـســـت...!!!
می خواهم غزلی را برای پرواز بهانه کنم
و پرواز را برای رسیدن به تو
و تو را بهانه ی زندگی
در کنار ساحل دریای غم
قایقی میسازم از دلواپسی
بر دو سوی پرچمش خواهم نوشت
یک مسافر از دیار بی کسی
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ ...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــای پاییز
و فکـــــــر کردن به کســـــی که
هیــــچ وقتـــ نبود...!!!
زیباترین حکمت دوستی به یاد هم بودن است، نه در کنار هم بودن...
بــــــارانــــــــ مـی بــارد
با ایــن دونـــفره بــودن هـــوا
مـن تنـــها...
تـو تنـــها...
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی….
نترس گردوی کوچک ! آنچه سیاه میشود روی تو نیست ،
دست آنهاست …!!!
پنجره را باز میکنم
احساس قشنگ ِ " تو " می آید
می نشیند
بر پرده
بر دیوار...
من
گیج ِ این همه " تو "
مست ِ مست
کنار می آیم با خودم
و
با احساس ِ قشنگی که " تـــو " یی
زندگی می کنم
انقدر " دوست دارم " که نگران خودمم ... !
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرتها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
سخت است حرفت را نفهمند،
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند.
“دکتر علی شریعتی”
لحظه های با تو بودن از عمرم حساب نمی شوند !
از آخرتم حساب می شوند ، از بهشت . . .
گاهی شعر سراغم را میگیرد ...
گاهی هوای تو !
تفاوتی نمیکند !
هر دو ختم میشوید به دلتنگی من
فرقی ندارد!
سقفی بالای سرم باشد یا نه!
وقتی چهار دیواری دستانت مال من است
زمان آدمها را دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه میدارد. هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست!
آنقدر پیش این و آن از خوبی هایت تعریف کرده بودم
که وقتی سراغت را می گیرند …
شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت…
چشمهای تــو ، یک مرضِ مسری دارند
هربار نگاه می کنم …
تب می کند ، وجودم
چشمهای تــو ، یک مرضِ مسری دارند
هربار نگاه می کنم …
تب می کند ، وجودم
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
نوبت تلخ رفاقت که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
ای جووووونم


چقدر این بچه نازه
جیگرررررررررررررشو برم من درسته



آدمهای سرزمین من
تا پیش از اولین بوسه
تا قبل از آغوش نخستین
تا شروع تپش های بی امان دلتنگی
تا آغاز قصه ای که در گوشت زمزمه می کنند
عاشقند.
اما ……..!!!
باران نیا……
لطفأ نیا…..
من که همیشه خیسم از درد قلب شکسته ام….
تو دیگر خیسترم نکن