من همه ی فامیلم و میومدن خونمون ولی من نمیرفتم خوب عباس کچل نمیومد
منم خیلی زن گلی بودم ب حرفهاش گوش میکردم
الانم ک مشخص هست گلی من
خوب ایندفعه ک نوبت دکی داشتم آخ گ قربونش برند تمام دکترهای بد
ک اینقده ماهه ک نوگو دلم میخواست بازم دوتا بوس سفت ازش بکنم والابوخودا
ب رضا گفتم :دلم برای فک و فامیلم تنگ شده خوب دل دیگه چیه
از دکی بریم خونه ی عمه خانم و عموجان
ک قبلا چندتا از شیرین کاریهاش و قبلا آپ کردم
بقیه ی داستان توی پست بعدی با عرض شرمندگی پست های بلند و دوست ندارم
سلام خواهری گلم

صبح قشنگ پاییزیت بخیر
خواهر جون گذاشتی همه رو تو کف که؟
سلام خواهری عزیزم

الان دیگه ظهر شما بخیر
چکار کنم از پست های بلند خوشم نمیاد خسته کننده میشه والابوخودا
می آیی ..نشئه می شوم
می روی..خمار
مرا به تخته ی چشمهایت ببند
ترکم بده!
رضا کاظمی
خیلی خمشل بود و اعتیاد آور
سلووووووووووووووووووووووووووووووووووم خوبی اجی؟عباس اقا چرا هنگامه
رو نبردی خونه فامیلا
سیلام عسیسم
عباس کچل و بیخیال شوشو موشو رو بیخیال
هنگامهههههههههههههههههه جوووووووووووووووووووووووون
نه بگم برام میو میو کنه 
فیلم پژمان شبکه 3رو میبینی؟
دختره هست که تو فیلمه میگه پژییییییییییییییییییییییییییییییی
منم دلوم خواس اسم شورم پژی باشه بگم پژییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
نه بگم پنگول
نه خودمو براش لوس کنم
منم پنگول میخوام
خیلی از پژی بیتره 
هم میومیو میکنه برام هم نازیم میکنه
اما من فیلم های ایرانی و نبینم
یادم باشد که فراموش کردن رفیقان بی احترامی به قانون خاطره هاست....
ارادت مرا هر روز در سر رسیدت تیک بزن..!!!!!!
فدات بشم عزیزم
قربون چشات گریه نکن عزیزم [بوسه]
خودش میاد دست خودم نیست بوخودا
ببین چقدرم شدیده
وقتی دو نفر از هم جدا میشن ....
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ؛
چون به قلب همدیگه زخم زدن !
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ؛
چون زمانی همو دوست داشتن !
تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن ...
خواهری


بازم اشکم و در آوردی ک
عزیزمی ، لطف داری بانو :)
حالا انقدر بگو خوشگلی که همه باور کنن [نیشخند]
خو عکس ک این و نشون میداد والابوخودا الکی نمیگم
گونا دارم خووو
همه لپمو یا میکشن یا گاز میگیرن [گریه]
همسری که انقد لپمو میکشه زنداداشم میگه نکن دیگه کندی لپشو [نیشخند]
جیگرتو با اون گونه هات

منم گاز میخوام
خوش ب حال همسری والابوخودا
باوووشه بیا بغلم
دستاتو باز کن تا ی پرش خوب بزنم
:
بازم سلام... من اومدم...
ببخشید دیر شد ... اینم که اومدم... تازه به حرف یه روانشناس گوش کردم...روانشناسه دیشب گفت جوری زندگی کنید که انگار روز آخر عمرتونه ، امروز به حرفش گوش کردم و کل کلاسارو پیچوندم ! وقت کردم بهت سر بزنم... نه کله بزنم...
تازه پول برق هم زیاد اومده بابام گیر داده به لامپ مودم من... همه اینا دست به دست هم داد تا من این همه دیر اودم...[نیشخند]
بابا خوب ما رو گذاشتی تو کف... بابا حداقل یکی از پستاشو میزاشتی...
الهی فدات بشم ک تو اینقدر ب حرف روانشناس گوش میکنی والابوخودا
پس یارانه هات و چکار میکنه بابات بهش بوگو برای لامپ مودم دارند بهت پول میدند
بعضی وقتا مشکل از خود ماست !
واسه کسی که یه قدم واسمون برمیداره ، دو کیلومتر پیاده میریم . . .
غریبه ها که هیچ . . .
دوستان هم گاهی به اندازه ی دو سه خط بیشتر ، حوصله ات را ندارند . . .
چه درد بدی ست بزرگ شدن دردهایت ، قبل از خودت . . .
من از بچگی ۱ستاره رو نشون کردم تو آسمون ، میگفتم این ستاره منه ولی وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست !
فردام جلسه چهل و هفتم فیزیوتراپیمه …
جلسه ی فیزیوتراپی برای چی آقارضا؟؟؟


کجاتو شکوندی
تشکرات بابت کامنت هاااااااا
سلااااااام آجی جووووونم الهی دورت بگردم آجی هنگامه تو که دکی رو بوسووودی
خوف منم بوبوووچ 





آجی جونم خیلی دوست دارم بوخودا
سلام اجی جوووونم فدات مدات بشم من درسته بیا ی بوس سفت بهت بدم
منم خیلی دوست دارم هوارتا جیگرتو 

ممنون بابت کامنت های قشنگت
گفت خیلی میترسم؛ گفتم چرا ؟ گفت چون از ته دل خوشحالم ... این جور خوشحالی ترسناک است… پرسیدم آخه چرا ؟ جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد! کاش روزگار رویش را بر گیرد از ما ... تا نبیند شادیمان را..
خدایا! دستانم را زدم زیر چانه ام . . .
مات و مبهوت نگاهت میکنم . . .طلبکار نیستم . . .
فقط مشتاقم بدانم . . .
ته قصه چه میکنی با من؟
خدایا! دستانم را زدم زیر چانه ام . . .
مات و مبهوت نگاهت میکنم . . .طلبکار نیستم . . .
فقط مشتاقم بدانم . . .
ته قصه چه میکنی با من؟
سلام . به به رفتین مهمونی؟
حالا ادامه ی ماجرا رو کی مینویسین
وااااااااااااای سلام عسل دختریم فدات مدات شم
بعله بعد از 35 سال رفتم خونه ی فامیلهام
باز قالب عوض کردی؟
این یکی بهتره از همه شون
عاره مجبور شدم
ولی خداییش اونی ک محمدحسین برام زده بود خیلی قشنگ بود همون دختر مینیاتوری من اونو دوست دارم ولی قالبش سنگینه وبم دیر باز میشه
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
(سهراب سپهری)
بسی زیبا بود
قربون چشات
خوشگل دیدی مهربانو
[بوسه]
نه خداییش خوشگل بودی
منم بهت چشمک میزنم خواهری
قلب زیباترین حرفها را می داند
و مغز بهترین کارها را می شناسد
افسوس که می دانیم و می توانیم ، اما بهترین حرفها را نمی گوییم و بهترین کارها را انجام نمی دهیم ...
ایـنـکـــه
میـان دسـتـانَـت
لـحـظـه ای چـشـــم هــــایــــم را بـبـنــــدم…
و دنـیــــا بـــه سکـوت صـــدای
نَـفَـس هــایَـت فــــرو رَوَد
نمیــــدانــــــی …
چه هـیـجـــانــــی ست …
گاهی
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه سردیت،
هنوز
برایم گرمترین حس دنیایی …!
بـا ایـن شـراب هـا
مـسـت نـمـی شـوم دیـگـر
بـایـد دوبـاره سـراغ چـشـم هـای تـو بـیـایـم !
مرسی شدید شدید خواهری
ببینم قضیه ی این بوس ها و لپ کشیا چیه هنگامه..؟!!

تو انظار عمومی !! جلوی مردم..!!
نکن عزیز من...نمیگی ما مجردیم ...خو ماهم دل داریم...
راستی آپیدم..
بین من و زهراست ب مجردها کاری نداریم هر دو متاهلیم

اووووووووووومدم یونس خاله
اینجآ ایستاده اَم
بِ امید اینکِ از این راه بیایے
وَ مَن چشم روشنے بگیرم!
امآ
از یاد برده اَم که تو همیشه خودت را
بِ آن راه مے زنے
وقتی "مج♥ازی" دل بستی...!
مج♥ازی وابسته شدی و "مج♥ازی" عاشق شدی
منتظر روزی باش که...
"واقع♥ی" دل بکنی "واقع♥ی" بُغض کنی...!
و "واقع♥ی" تنها بمونی...!
گاهی اوقات کافیه مثل پرندگان کوچک ،
از قید اسارتهای نفس درون وبیرون
به زیر سایه بان گسترده عرش الهی پناه ببریم و
روح و دلمان را صفا دهیم
گاهی اوقات کافیه از یک زاویه دیگه به خدا توکل کنیم و
شکرش رو به جا بیاریم
چـه غــم انگــــیـز اسـت ..
ســرنــوشـتِ مــاهــیِ کــوچــک ..
وقتــی ،
بــه هــوایِ جُــفتِ خــود ..
بــه اقــــیـانــوس مــی زنــــد و نهــــــنگ هــــا ..
عــاشقَـش مــی شـــونـــــد !
وقتی که رفتی ؛رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد؛و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت؛تمام بالهایش غرق در اندوه و غربت شد؛نمی دانم چرا؟شاید خطا کردم؛ولی من ؛بی آنکه فکر غربت چشمانم باشم؛باز هم؛به رسم عادت پروانگیمان نیز ؛برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
مرسی شدید هنگامه ای آجی جووون


سلام هینگامه؟ خوبی مادربزرگ؟ ببخشید به خدا نت نداشتم
ببخشید نیومدم سر بزنم
همین روزا میام کل مطلباتو میخونم
سلام همشهری ...
اونم خودتی والابوخودا
اشکال نداره پیرمرد هر وقت تونستی بیا تشکرات هنگامه ای
آرزویم برایتان این است
در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن
آرام قدم برداری برای زندگی کردن
والله من حقوق می خونم و میگن نباید احساسی باشی...
نزدیک دوازده ساله رزمی کار میکنم میگن رزمی کار و چه به شعر ...
نمیدونم والله خودم گیر کردم
جدی میگی رزمی کار میکنی ب درخواستی ک توی وبت زدم میتونی عمل کنی
البته کارم هنوز ب جاهای حقوقی نرسیده
خب من اول اون بالارو خوندم بعد اومدم اینو خوندم
چون قمی هستی
ببین منم همین احساس و دارم
خداوندا . . . ! ! !
به ایویت بگو بیاید . . .
می خواهم از صبر برایش بگویم . . .
بهم گفته بود: زندگی بدون من براش جهنم مطلقه...
الان که تنهام گذاشته چجوری تو جهنم میسوزه ولی صداش درنمیاد؟؟؟
سلام خاله من به داداشم گفتم آدرسمو دادم به شما
هیچی نگفت
واسه ی اون نظراتتونم مرررررررررررررررررررررسی







راستی خییییییییییییییییییلی دلم واستون تنگ شده چرا کم میاین وبم؟؟؟من همیشه هستما
راستی به ستاره جوووووووون سلام برسون و از طرف من ببوسش
سلام سمیه جان

مرسی
خوب کردی ک ب داداشیت گفتی منم خیلی دلم برات تنگ شده
ستاره هم روی ماه شما را میبوسه