داشتم برای حمید تعریف میکردم ک
رفته بودم سونوگرافی ی خانم اومده بود ک شکمش عین تو ب همین بزرگی بود
بیچاره ی فلک زده حامله بودمیگفت: خانم دکی بچه توی شکمم تکون نمیخوره
خانم دکی هم ی قاشق دستش گرفت زد روی شکم خانمه
بچه اش چنان تکونی خورد ک جودوکارها اینقدر تکون نمیخوردن
اگه بیرون شکم مامانش بود با خانم دکی دست ب یقه میشد والابوخودا
عاخه خانم دکی این چ کاری بود ک کردی بیچاره بچه ی ناز نازی و از خواب زمستونی بیدار کرد
چیه خو اگه خواب زمستونی نبود ی تکونی میخورد ک مامانش پا نشه بیاد دکی و این بلا سرش بیاد
تمام طعم لذت با تو معنی می شود
وقتی تعبیر عسل ترین رویا آغوش تو باشد . . . !
من رأی میدهم ب کسی که قول دهد
تمام خیابانهای این شهر وخاطره هایش را عوض کند.
نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده تار مویی رو که میگفتی با دنیا عوضش نمیکنی
خوب ورزشکاره دیگه از الان
بله ...بهلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه اونم چ ورزشی
مرا کجا صدقه کرده ای
که مدام بلای بی تو بودن
به سرم می آید!!!
به به اسی تو هم از این حرفها بلت بودی و من خبر نداشتم
سلاااااااااااااام
سیلاااااااااااااااام
عجیجم چه بچه ای
به به باران شیطون خودم تشریف آوردی مث تو باران
اون بچه معلومه چی از اب در میاد
یکی مث تو ی پسر شیطون و بلا البته از یاس هم قشنگتر
نکن پسر این کارها را دیگه بزرگ شدی از هنگامه یاد بگیر ک 7 سالش




















































یوه یوه یوه یوه یوهی یوهیوهی یوهی
میگما ی شعراز باباطاهربذارید!!!!!
هوس کردم
هااااااااااا
اسی تو دوباره شعر درخواست کردی
آخی نی نی و مامان شیکم گنده
دوس دارم
عاره عسل دختریم منم دوست دارم خیلی
نه من 8 ساالم شده دیگه



































من کجا یاس کجا؟؟؟؟
واقعنی یاس ب گردتت نمیرسه والابوخودا
اخه این چیزا رو میشینی واسه کی تعریف میکنی
برای حمید تعریف کردم ک شکمش اندازه ی اون خانمه بود
برام دعا کن فردا امتحان دارم
ایشالا نمره ی عالی
ببخشید بیشتر ازین نمیتونم مزاحم بشما
باید برم
خدانگهدار
خواهش شما مراحمید مرسی ک بهم سر زدی باران شیطون
بابای
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بی تاب مولا
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا
که دنیا به خسران عقبا نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد.
و این زندگانی فانی جوانی
خوشی های امروز و اینجا
به افسوس بسیار فردا نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا یقینا خریدار یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟
چه اندازه در ندبه ها زاری یابی؟
به شانه کشیدی غم سینه اش را؟
و یا چون بقیه تو سربار یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟
چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست
اگر بی قراری بدان یار یاری
و پایان این بی قراری بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را
به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لبهای گرم علی یا علی اش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش
به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش به جاه جلیلش
به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی یامهدی مددی
خیلی خیلی زیبا نوشتید مرسی
تشکرات هنگامه ای شدید
خب اون خانومه یه لیوان شیر عسل یا شربت عسل میخورد و با ارامش نیم ساعت دراز میکشید تا بچش تکون بخوره و کار به ضربات قاشقی نکشه
اصن جا خوش کرده بود تکون نمیخورد
اندازه ی ی گوریل شده والابوخودا
مامانش داره میترکه از بس میخوره ب هوای حامله بودن
از خودم می پرسم :
کیستی ای من ؟؟!!! ...
سالهاست ...
گوش ِ خودم ...
حسرت ِ پاسخی از زبان ِ من را بر دل دارد !! ...
عشق من ! با تو نگاهم زیباست
ابرهای تیره ی غم رسواست
شعر و غزل بهانه اند که بگویم
آری ، بی تو این دل تنهاست
بیا کلمه شویم:
همداستان زنی در "یک شاخه رز برای آشتی"
ماه مهر می گذرد...
نکند مهر تو با تقویم است!
نکند مهر تو با رفتن مهر کم بشود!
نه گمانم که چنین باشی تو!...
من ز تقویم دلت با خبرم،
نام سالش عشق است،
همه ماهش مهر وهمه روزش احساس...
زنده باشی ای دوست،
روزگارت شاد وعزتت افزون باد.
خب اگه اینکارو نمیکرد که تکون نمیخورد
عاره اونم چ تکونی خورد ک دیگه آروم نمیشه
تمــامــِ عــاشقــ✘ـانـــه هـای امـــــروزی ،
در دو حـــرفـــ خُلـــاصـــه مـــی شونـــد :
!! .. [.. Copy.. ] ، [ .. Paste ..] .. !!
واااااااااااای که چه خبرِ خوشــــــــــی




دیدی خواهری معجزه این دعارو
من 2بار دیگه هم قبلآ امتحان کرده بودم
همونطور که میگن مرده رو زنده میکنه
خدایا شکرت
الهی هرچه زودتر سلامتیشونو بدست بیارن
دل خواهری منم شاد بشه انشالله
مرسی خواهری خیلی بهم لطف کردی و دعای شما هم خیلی اثر داشت ایشالا ک همه ی مریضها ب لطف خدا خوب بشن آآآآآمین و حاجت شما هم برآورده بشه آآآآآمین


گاهی ارزش واقعی یک لحظه را ،
تا زمانی که به یک " خاطره " تبدیل شود ؛
نمی فهمیم ...
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
میخواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود ...
رسول یونان
سلام آجی هنگامه جووووووووونم همه کسم الهی قربونت برم آجی جون عجب دکی بدی بیچاره بچه حتما الان عصبانیه
سلام آجی جووووووووووون فدات مدات بشم
نه الان بچه در حال فوتبال بازی کردن توی شکم مامانشه دیگه نمیخوابه
دوست دارم آجی جونم نفسم الهی دورت بگردم عشقم تو همه کسمی


منم دوستت دارم شدید شدید والابوخودا بوووووووووووووووووووووووس








قاصـــدک
برو آن گوشــه باغ
سمت آن نرگــس مســت و بخوان در گوشـش:یک نفر گوشـــه ی باغ
یاد تــو را بوی تــورا
لحظــه ای از یاد نخواهــد برد . . .
جـهـــان مـــــــن کــوچـــک اســـت بــه انـــدازه ی یــک اتـفـــــاق ؛ کــــه اتـفـــــاقـهــا یش از چـشــمــــای " تــــــــــــــــــو " مـیــفــتـــــه
دلم می خواهد نامت را صدا کنم یک طور دیگر جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم دلم می خواهد نامت را صدا کنم یک طور که دلت قرص شود که من هستم یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی ...
کـــوتـاه مـی گــویم دوســتت دارم / ولی کــوتاه نمی آیــم/ از دوســت داشـتنت
بـیـشــتـر از دیـروز
کـمــتـر از فــردا
بـیـشــتـر از خــودم
کــمـتـر از خــدا
بـیـشــتـر از خـورشـیـد
و عـمـیـق تــر از دریـا *دوسـتــت دارم*
* آجـی هــنــگــــــا مــــــه جــــــونــم *
گاهی وقتا
یه نفر باعث می شه که حس کنی... چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته... جاذبه ی زمین نیست...
◦◦••●♥''فــــاصــــلــــه ها هرگز مانع فراموش کردن بهترین هایمان نمیشوند
مهم قلبــ♥ـــهایمان است که از پشت فــــاصــــلــــه ها برای بهترین ها مــــی تــــپــــد ... .:''♥●••◦◦
خخخخخخخخ
بچه های امروزی برگرفته از بروس علی ان خخخ
چ بچه هایی واقعنی
سلام هنگامه خانوم

این مسایل که زنونست و ماهم که اصلا در این مورد صاحب نظر نیستیم
پس سکوت میکنیم....
سلام علب خان

بعععله حق با شماست ولی من راست میگم
باااااوووشه بحث تمام شد
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/5e7129c7f34c8a4c1.jpg
علی این هدیه ات خیلی عالی بود ب همه هم توصیه میکنم برن ببینن مرسی شدید هنگامه ای
قابلی نداشت...
با اجازت میزارمش توی پست جدیدی که گذاشتین تا بقیه هم نگاش کنن
مرسی علی خان باشه چون خیلی عالیه حیف برو بچ نبینن
سلام سلام صد تا سلام





اولین باریه که از فضولی به وبتون میام،شایدم قبلا اومده باشم یادم نمیاد،چون هنوز بچه م حافظه م قد نمیده
اما تیرم به شهاب سنگ خورد،پا از دستم درازتر دارم برمیگردم برم لالا کنم
اما شما خیلی آشناااااااایییییییی انگاااااااریییییی
سیلام چرا ب شهاب سنگ مگه من چی گفتم یا چکار کردم



منم هنوز بچه م تازه دوسالمه اما ی وقتها هم 24 سالمه ی وقتها هم ب تو چه ک من بزرگم یا نه
بچه پرو بازم بیا بسی شاد شدیم
آخی عجیجم
به بچه شوک وارد شده
خیلی با حال بود اگه بدونی چقدر تکون خورد
آخهی
طفلی
جیگرتو برم با این دلسوزیت
خدا نکنه هنگامه جون
چیکار کنیم دیگه؟ دلسوزی تو ذاتمونه
جیگرتو برم درسته دلسوز دلنواز
لدفن نرگس شیراز جبیبه



من نرگس و مریم دوست دارم
آقا من رفتمو برگشتم شمال بابلسر کنار دریا
الان سوخ دلت یا ن؟
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآهاهاآآآآآآآآآآآآآآآآآها عاره شدید شدید خیلی بدی مملی سوخ خیلیم سوخ