الان فصل باران شروع میشه کی میخواد زیر بارون راه بره
من دوست دارم توی بارون با اونی ک دوستش دارم
و زیر ی چتر راه برم و هی خالی ببندم
والابوخودا
شما چی؟؟؟؟
عاقا ما رفتیم اول خونه ی دختر عمه ام ک خیلی باهاش رفیق هستم و خیلی دوستش دارم
اونم ب یکی از دختر عموهام و دختر عمه ام ک با اونم خیلی دوستم اطلاع داده بود اونم اونجا بود
ذوق شدید شدید هنگامه ای الان کاملا مشهوده
بله دختر و پسر عروس و دامادش و دیدم
من و رضا قرار بود ک شب نمونیم خونشون ولی آقا رضا لنگر خوردن و کنگر و انداختن
شب میخواستم تا صبح بشینیم با دختر عمه جان غیب کنم
ک دختر عمه ام گفت ما عادت نداریم شب زود میخوابیم پشتشون کردند و زود خوابیدن
فردا رفتیم خونه ی عمه جان وای نمیدونی هنوز مث سالها پیش بود تمام خاطره ها را داشت
آقا رضا ک با عمه جان خیلی دل داده بودن و دل گرفتن اونجا هم نهار موند
و عمه جانم ک هی قربون صدقه اش میرفت رضا هم احساس شدید سالوادوری میکرد
نمیدونم فیلم سفری دیگر فارسی 1 را دیدید یا نهاز بس از رضا تعریف کردند
ک هنوز توی جو اونجاست و هی خودش از خودش تعریف میکنه
الانم ک بچه ام باز افسردگی گرفته با دوستش ک نزدیک عروسیش هست
رفته مسافرت میخواد از مجردیش تمام استفاده را بکنه بیچاره