دوستم حامله بود رفت سونوگرافی س قلو بود دست دست جیغ ویق ویق جیغ
نمیدونی ک چقدر سروصدا کردیم دوستام (الان این فاعل و میبینید)ک چقدر درست نوشتم ...
مدیونید اگه فک کنید منم بودم عاخه قرار بود یکی دختر بزاید بده ب من و دوستام ..
بعد ماه دیگه رفت سونوگرافی ی قلوش اون یکی و خورده بود..
بعد از دوماه اون یکی ک اون و خورده بود مرد ....و اون یکی خوردش
موقع زایمانش .دکترها میترسیند زایمانش کنن دکی بهش گفته بود این شکمه یا جزیره ی آدم خورها
خو بلاخره ب سلامتی بدنیا اومد شازده ش
اااااااااااااااااااااایش افسردگی گرفتیم همه عاخه پسر هم شد نی نی
حالا شکر ک مامانش و نخورده بودن
وا چه عجب که امدی وخواندی پستم را هینگامه


من ک همیشه میخونمت واقعنی
واقعنی انقد شادی؟به نظر شما آدمای شاد،درونشون غمگین تر نیست؟
واقعا 47 سالته؟
عاره غمشون بی انتهاست


بیا مادموزل ببین چی شد سنم پرسیدن
تقریبا 24 سالمه البته بدون شبهاش
من اپم بدو بیا



اوووووووووووووووهمدم


مادر بزرگ خیال می کند
هر چه بیشتر برایش
قرص بنویسند
بیشتر زنده می ماند
مثل من که خیال می کنم
هر چه بیشتر برایت شعربگویم...
پس هم سنیم...
مرسی از نوشته های قشنگتون
یعنی شما هم 24 سال بدون شباهاشی
اگه بخوام راستشو بگم من 17سال و چند ماهم هست.مثلا 20 ماه یا 30 ماه !ماهش که مهم نیست!هست؟مث شب های عمر شما که اصلا مهم نیست!
22 سالمه
فک نکنم هااااااااا 22 باشی


من ک 24 سال و چندین ماهمه
باور نداری از پسریهام بپرس
کلاغه گفت هنگامه هم بوده خخخخخخخ
من حامله بودم یعهنی آآآآآآآآآآآآآآآآآخ جووووووووووون