دخترهای مومنم

دیروز دختر همسایه مون و ستاره و من توی حیاط داشتیم بازی میکردیم و همه طبق آآآآآیین اسلامی بودیم به جووووون عمه ها مون اگه دروغ بگم


پسر یکی از همسایه ها روحانی هست یههههوووویی در باز کرد اومد تو



دختر همسایه مون و ستاره که هول شده بودند چون با مایو داشتن آب بازی میکردن



البته مبینا به سن تکلیف رسیدهولی من و ستاره نچ



مبینا گفت کی بلته قول هوالله بخونه و ستاره هم زود شروع کرد به قول هوالله خوندن



خوب شد ستاره قول هوالله و یاد گرفت اونم باچه مصیبتی با ضرب آهنگ یادش دادیم



خود آقای روحانی که این وقع دید زد زیرخنده وزود جیم فنگ شد والابوخودا



چه نسل مومنی داریم نه تورو خدا میبینید چه نسل با تقوایی داریم.....



به نظر شما نسل آینده ی کشورمون چی از آب در میان

نظرات 55 + ارسال نظر
سوگند دوشنبه 2 اردیبهشت 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://millinggirls.blogfa.com

الله اعلم................
میگم خو شما میدونید یه دفعه یه روحانی پیداش میشه چرا در حیاطو نمیبندید.....
والا بوخودا

خوب آپارتمان که در و بست نداره عزیزکم

مانا سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.mana99.blogfa.com

سلام علیکم
اول که خیلی باحال بود حالا خوبه قم زندگی میکنی!
دوم اینکه ببخشید دیر به دبر میام درس داااااااااارم

علیکم و السلام و رحمت الله

بعععععععععععععععع خوب مگه قم چشه ؟؟؟

خواهش میکنم مانای عزیزم به درست برس دخی

neo سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 04:03 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

این تیک ک به سن تکلیف نرسیدی رو خوب اومدی
درباره نسل آینده هم باید گفت ک خیلی روشن فکرانه باید برخورد کنیم.
راستی اونجا هوا گرمه ک آب بازی میکنین؟اینجا شبا بخاری روشنه

من حالا حالا به سن تکلیف نمیرسم

منم همین و میگم ولی کوش گوش شنوا.....

عاره چند روزی خیلی گرم شده بود وا من زمستونم به زور بخاری روشن میکنم

مصطفی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 09:38 ق.ظ


نسل بعدی چی بگو والا بوخدا . الانیا که بد نیستن حالا خدا کنه نسل بعدیم خوب شن

الانی ها کجاشون خوبن والابوخودا چقدر هم خودتون و تحویل میگیرید

عاشق یک لحظه نگاهت یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 05:36 ق.ظ http://rahmat14.blogfa.com

شنیدم میخوای بیای، پا روی چشمم میزاری

روی غمهـای دلـم دوبــاره مرهم میــزاری

تــو بیــای شبــای مـن دوبــاره مهتـابی میشه

روزای ســردِ دلــم دوبــاره آفـتــابـی میشـه

زنـدگی بــه شـوق ِ دیـدنـت مثل ِ بهار شـده

واسه ی دیــدن ِ تــو دلــم چه بی قــرارشـده

تـو بیـای هـدیه به تو شعرو سرودم رو میـدم

شعـرکه قـابـل نداره ، بود و نبـودم رو میـدم

تـو اگـه بخوای بیـای دیگه بـه دل غـم نـدارم

سـایه ات اگه بـاشـه دیگـه چیـزی کـم نـدارم

بــوسه ای کـاش بتـونم بـه خاکِ پایت بـزنـم

یــا که تــوفیقی بشـه ، بـوسه به دستت بـزنـم

آقا جون میخوای بیای یا که بازم خواب میبینم

تشنگی سبب شده سراب رو من آب می بینـم

مهربون ببین که زرناز تا چه حد دوسِت داره

چشـم به راه مـونده و یک عمـره آقا، منتظره
شعر:زرناز

زیبا بود عزیزکم مرسی شدم شدید شدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد