شعر


گفتم : چه باید دیده را؟ گفتا که دیدن
گفتم : چه شاید بهر دل ؟گفتا تپیدن
گفتم :چگونه عاشقان را می شناسی ؟
گفتا : از نگاه مات ورنگ از رخ پریدن!
گفتم که : من گلچینم ای سر تا به پا گل!
گفتا : بمان در پای گل تا وقت چیدن !
گفتم : چه باشد بوسه گاه زندگی بخش !
گفتا : که چال گونه وقت لب گزیدن!
گفتم : بدو زیباترین زیبا کدام است؟
گفتا : مرا در خانه ائینه دیدن!
گفتم : بگو شیرین ترین اسودگی چیست ؟
گفتا : به دنبال پری رویان دویدن
گفتم : شعاعی دیدهام در سینه ات

گفت نور دو خورشید است در حال دمیدن...



دیدم خیلی خوشتون اومد از این گفتم گفتا


منم گفتم یکی دیگه داشته باشید تا ببینم شما چی گفتا میکنید

دخنرانه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.