شعر

حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم

خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

حافظ سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت


اینم برید حالشو ببرید ک منم حال کردم با این شعر حافظ

نظرات 40 + ارسال نظر
سهیل شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:28 ق.ظ http://mano-soheil88-2.blogfa.com

من عاشق حافظم شعرا وتفسیراتشو زیاد میخونم. این شعرش یکی از قشنگترین شعراشه بنظرم :D
زیاد پیش ما بیا. من و بانو منتظریم هممممیشه :))

مث من عاشقانه هاشو

بااااشه میام حتمنی

رحمت شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:50 ق.ظ http://rahmat14.blogfa.com

دو برادرمزرعه ای از پدرشون ارث رسیدواونو به دو نیم قسمت کردندوهرکدوم در قسمت خود خا نه ای ساخت وداخلش شرو ع به زندگی کردند

برادر کوچک تر همیشه از برادر بزرگتر نارا حت بودآخه فکر می کرداون زمین بهتر و واسه خودش برداشته وبه همین دلیل هم ازش کینه به دل گرفته بود وارتباطش رو با اون قطع کرده بود



و از اون جایی که چشم دیدن برادر بزگترش رو نداشت یه روز کانل بزرگی وسط دو زمین کند وتوش آب انداخت تا رابطه شون به طورکامل قطع بشه

برادر بزرگتر هم که از دست کار او عصبانی شده بود رفت سراغ یه نجار واونو آورد کنار کانال وبهش گفت من دارم می رم شهر توی انبار تادلت بخواد چوب دارم می خوام تا شب که بر می گردم کنار این کانال یه دیوار بلند چوبی بکشی تا دیگه چشمم هم به قیافه ی داداشم نیفته.

وشب که برگشت دید نجاربه جای دیوار یه پل قشنگ چوبی روی کانال زده وبا عصبانیت تمام اومد چیزی به نجار بگه که دید داداش کوچیکش از پل عبور کرد در حالی که اشک شوق همه صورتش رو پوشونده بود جلو اومد واونوتو آغوش گرفت وغرق دربوسه کرد وگفت منو ببخش برادر مهربانم

برادر بزگترکه خیلی خوش حال شده بودازنجارتشکر کرد دست مزد خوبی بهش دادوازش خواهش کردکه چند روزی رو اونجابمونه ومهمونش باشه



ولی نجار قبول نکرد وگفت باید زودتر برم آخه پل های زییادی هست که بایدبسازم

عزیزدلم نمی خوای تو هم همین الان سازنده ی یکی ازاون پل ها باشی؟

نمی خوای کینه ودلتنگی هات رو بازدن یک پل به قلب اونی که بهت آزار رسونده بذاری کنارش؟



نمی خوای به جای اهریمن نفرت نوشته ی عشق رو به دیگران هدیه بدی؟

نمی خوای همه بفهمن چقدر مهربونی وزلال وبا صفا؟



پس معطل نکن و..........

منم خیلی پل ساختم و هم خراب کردم

مرسی خیلی قشنگ بود خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﻣﻦ ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻡ

ﺷﺐ ﻫﺎ

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﺨﻔﯽ_ﺍﺳﻢ _ ﺗﻮ

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:47 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

مـا دیگر به جانبِ شـهرِ سرد بازنمی‌گردیـم!

و مـن همـه‌ی جهـان را در پیـراهنِ گــرمِ تو خلاصه مـی‌کنم

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:50 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

صدا با سکوت آشتی نمی‌کند

کلمات انتظار می‌کشند

من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست

شب از ستاره‌ها تنهاتر است…

خشمِ کوچه در مُشتِ توست

در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد

من تو را دوست می‌دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت می‌کند.

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:51 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

مثل شمع بزم آبم کرد و رفت

عشوه ای آورد و خوابم کرد ورفت

رفت و کوه طاقتم را باد برد

یوسف امید من در ماه مرد

ای دل شوریده مستی میکنی

باز هم شبنم پرستی میکنی

نام هر کس که شود آهوی دشت

ای دل غم دیده دیدی بر نگشت

بعد از این زهر جدایی را مخور

چوب عمر بی وفایی را نخور

من که گفتم ای دل بی بند و بار

عشق یعنی رنج و یعنی انتظار...

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:52 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

راست میگفت سهراب

دور باید شد از این خاک غریب.....

چمدان من کو؟

غصه هایم مانده

آن همه خاطره های کهنه

چمدانم دیگر،پرشده از غم این تنهایی

نه،دگر خسته شدم

تاب ماندن هم نیست

نه دگر پای به رفتن دارم

نه دلی مانده که بند به جایی گردد

کهنه زخمی تازه

شده این ماندن من

راست میگفت سهراب

دور باید شد از این خاک غریبـــــــــــــــــــــ ــــــــــ

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:54 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام خواهر قشنگم
ممنونم عزیزم
به منم خوش گذشت به برکت آقا
نائب الزیاره بودم گلم

سلام خواهری

شکر خدا ک بهت خوش گذشته


مرسی ک برام دعا کردی و زیارت بوس سفت

سرباز شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:43 ب.ظ

قشنگ بود عزیزم

مرسی سربازم

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:55 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام خواهری
خوبی خانومم؟
عزاداریهاتون قبول

سلام خواهری

مرسی شکر
برای شما هم قبول حق

paradiso شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://p4radiso.blogsky.com

سلام
التماس دعای شدید
دلیلشو تو وبم گذاشتم

سلام

حتما میام میخونم

حتما دعا گو هستم

باران شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:38 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااام هنگامه جونم

سلااااااااااااااااااااااااااام باران شیطون خودم

باران شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:39 ب.ظ

وبلاگ من که درست شده نظرای ئبلا تو خراب شده یه قالب دیگه بذار روش خوووووووووووووووووو

عاره نوبتی دیگه با.ووشه درستش میکنم

باران شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:49 ب.ظ

خیلی خسته هستم
خوابم میاد

جیگرررررررررررررتو برو لالا

باران شنبه 25 آبان 1392 ساعت 06:54 ب.ظ

ببخشید هی دیر به دیر میاما
خیلی سرم شلوغه
برام دعا کن

خواهشات هنگامه ای

من همیشه دعا گو هستم بوس

علیرضا اقدمی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 07:40 ب.ظ http://www.alireza-agdami.blogfa.com

سلام خسته نباشید وبلاگتون خوبه مطالبش خوبه خوشم اومد. لطفا منم به لینک دوستان اضافه کنید.[خونسرد]

سلام

مرسی

حتما

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:33 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

اول

آآآآآآآآآآآآآپلین آآآآآآآآآآآپلین ب تو

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:35 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

زندگی من که نقاشی شد . . .
نقاش ، یک مداد مشکی تنها داشت و همان کافی بود . . .

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:37 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

از من خواست حلالش کنم !
همان کسی که با بی رحمی محبت هایم را حرام کرده بود !

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:37 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

گاهی دیدن یک عکس دو نفره تو رو یاد اون نمی ندازه !
تورو یاد خودت می ندازه . . .
که چقدر شاد بودی ، که چقدر خندون بودی ، که چقدر جوون بودی !
گاهی آدم ها دلشون فقط برای خودشون تنگ می شه . . .
دلم واسه خودم تنگه . . .

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:38 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

نه حافظم بلده..

بابا کار کشته ست

رضا شنبه 25 آبان 1392 ساعت 09:38 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

ما به هم نمی رسیم !
اما بهترین غریبه ات می مانم ، که تو را همیشه دوست خواهد داشت . . . !

sms یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 01:13 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

کلی حال کردیم!!!!

به به اسی کجا بودی تا حالا برو با ولیت بیا غیبتت و موجه کنه وگرنه کتک میخوری حسابی

خیلی جات خالی من و محمودآباد نبردی رفتم مهاباد

خوشحال شدم ک خوشت آمدندی

sms یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 01:26 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

اتل متل توتوله حال حسن چجوره
نه‌شیرداره نه‌گاوی موهاش‌شده‌آلمانی
هیچی نمونده واسش کس وکاری نمونده واسش
دلش خون شده ازمردم میخوادبره ازجهرم
میخوادبره‌آمریکا بگه تحریم‌نه‌ادعا
دلش خوش
ه‌به۱۸ آفرین‌گفته‌به‌ملت
هیچی‌نشده‌والا اسمشوگذاشتن‌آیتلا
میخوام‌بگم‌آیتلا یوقت‌نشی دولا
آمریکابگه‌باریکلا بعدمیشی‌خلعا!!!
دیگه‌ندارم‌حرف برم‌بشورم‌رخت!!!

paradiso یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://p4radiso.blogsky.com

هروقت اومدین وبلاگم و دلیلشو خوندین اگه میشه به اشتراک بذارین
حداقل یه صلوات واسش............

ایشالا ک خیلی زود خوب میشه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآمین

الهم صل علی محمد و آل محمد

شادی یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 04:38 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

دو چیز شما را تعریف میکند:

بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید ؛

و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید .

شادی یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 04:40 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد .

N . A . H . I . D یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 04:53 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

آن روز که سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبر از دل پردرد گل یاس نداشت
باید این جور نوشت
چه شقایق باشی چه گل پیچک و یاس
زندگی اجبار است

N . A . H . I . D یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 04:57 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

هر کس بد ما به خلق گوید
ما چهره زغم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم

N . A . H . I . D یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 05:05 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﻭ ﺟﻤﻌﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﯼ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﺸﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ یه شارژ دو تومنی برای یک ماه کافیه ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻮﺯﯾﮏ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺳﺨﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺷﯽ ..,.,.,ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻪ

N . A . H . I . D یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 05:06 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

غیر از “مرگ”
چیز دیگری جدایمان نمی کند
این قرار ِ اول من و تو بود
بعد ، ما “جدا” شدیم
“مرگ” “دیر” کرده بود . . .

N . A . H . I . D یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 05:11 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

دارم از چــشات مـیـفـتـــم
چـــــی دلـــیــل ایـــــن سقــــــوطـــه ؟ /
تــا مـیـپـــرســـم عــــــشــقـــم چـــی میـــشــه ؟ /
رو لبــــات مــــــهــــر ســـــــکــوتــــــه . . .

شادی یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 07:15 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

سلام عزیز دلم
ممنونم خواهر جون
خواهش میکنم یه خواهر خوشگل که بیشتر ندارم

سلام خواهری جووونم

لطف کردی خواهری

حس قشنگیه
یکی نگرانت باشه،
یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده.
سعی کنه ناراحتت نکنه،
حس قشنگیه …
وقتی ازش جدا میشی:اس ام اس بده
عزیز دلم رسید؟
قشنگه: یهو بغلت کنه،
یهو . . . تو ی جمع .. در گوشت بگه دوست دارم،
بگه که حواسم بهت هست.
حس قشنگیه ازت حمایت کنه،وقتی حق با تو نیست …
آره …
دوست داشتن همیشه زیباست

paradiso یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://p4radiso.blogsky.com

میشه خواهش کنم یه مطلب با این مضمون بذارین؟

حداقل واسه چند روز خواهش میکنم

خیلیییییییییییی داغووووووووووووونم

همون پستت و منم آپ کردم عزیزمناراحت نباش خدا بزرگه

3noghte سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 01:54 ب.ظ http://3noghte111.blogfa.com/

الان دیگه رفتی تو نخ حافظ ها؟؟؟؟ اگه یه شاعر مشتی داشته باشیم همین حافظه... این اگه نبود منم نبودم.. :)

شعرهاش و خیلی دوست دارم

مگه مال تو شعر گفته

سهیل جمعه 1 آذر 1392 ساعت 03:50 ق.ظ http://mano-soheil88-2.blogfa.com

مجنون وخدا
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضودرکوچه لیلا نشست
عشق ان شب مست مستش کرده بو د فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد برلب درگاه او پرزلیلاشد دل پر اه او
گفت یارب ازچه خارم کرده ای برصلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را بدستم داد ه ای وندر این بازی شکستم داده ای
نیشترعشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست انم میزنی
خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم تومجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگرنیستم این توولیلای تو...من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگ پنهان وپیدایت منم
سالها باجورلیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم صدقمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت غیرلیلا برنیامد از لبت
روز وشب اورا صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی درحریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خارت کرده بود درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم صد چولیلا کشته در راهت کنم

مصطفی دوشنبه 4 آذر 1392 ساعت 09:34 ب.ظ

سلام هینگامه خوبی همشهری؟
شعر بسی زیبا بود

سلام همشهری شکر خوبم

شما چطوری

تشکرات

مهسا جمعه 8 آذر 1392 ساعت 11:42 ب.ظ

عشق زندگی میبخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دل شوره می آفریند
دلشوره جرأت میبخشد
جرأت اعتماد به همراه دارد
اعتماد اسیر می آفریند
اسیر زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفریند

fereshte دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 06:47 ب.ظ http://http://fereshte-2013.blogfa.com/

کودوما دوشیزه هنگامه خانم

حالا دوشیزه ک نه ولی .......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد