شعر هدیه سیما جان

سلام هنگامه جونم
****************************************
وای باران باران...شیشه ی پنجره را باران شست ....
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پر مرغان نگاهم راشست.....-
در میان من وتو فاصله هاست
گاه می اندیشم میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دست های تو توانایی آن را دارد که مرا
زندگانی بخشد
چشم های تو به من آرامش می بخشد ...
وتو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا
با وجود تو شکوهی دیگر
رونقی دیگر هست
می توانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من آن چه را می بخشی.........
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبرمرگ مرا از کسی می شنوی
روی تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را-بی قید-
وتکان دادن دستت که -مهم نیست زیاد-
وتکان دادن سر را که-عجیب!عاقبت مرد؟
-افسوس
-کاشکی می دیدم!
من به خود می گویم :
"چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟.....
....با من اکنون چه نشستن ها خاموشی ها
با تو اکنون چه فراموشی ها
چه کسی می خواهد من وتو ما نشویم
خانه اش ویران باد"
(حمید مصدق)

نظرات 41 + ارسال نظر
هنگامه سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 11:30 ق.ظ

ممنون سیما جان بابت شعر قشنگت

مینا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 11:33 ق.ظ http://taraze-roozaane.blogsky.com

سلاام..
تو کیستی، ک من این گونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی، ک من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟
ک ذره های وجودم تو را ک می بینند
ب رقص می آیند
سرود می خوانند!
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
ب من بگو ک مرا از دهان شیر بگیر!
ب من بگو ک برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار ب زیر؟
ترا ب هر چه تو گویی، ب دوستی سوگند
هر آن چه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
ک صبر، راه درازی ب مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است

" فریدون مشیری "
.
.
خیلی زیبا و قشگ بود...

سلام شعر تو هم بسی بسیار زیباست

ببخش از تو بجای شما استفاده میکنم میخوام احساس نزدیگی و صمیمیت بکنم

شادی سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:02 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

مــن

همه ی حرف هایی که پشت سرت بود را به جـــان خریدم

و تـــو

همه ی من را

به یک حــرف فروختـــی....

شادی سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:04 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

آرزو کن با من
که اگر خواست زمستان برود
گرمی دست تو اما...
باشد.
"ما"ی ما "من" نشود
سایه ات از سر تنهایی من
کم نشود...

رضا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:06 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

ای دل بی ارزش !
لامـــصب… یاد بگیر !
اگه کسی بهت گفت دوسِتـــــــ دارم
لزوما به این معنی نیست که کَسِ دیگه ای رو دوست نداره…

رضا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:07 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

هنوز آنقدر ضعیف نشده ام
که خطرِ ریزشِ این کـوه را جار بزنم
اما تــــو
حوالیِ من که می رسی احتیاط کن

رضا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:09 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

خواستے دیگـــه نباشے ،
آفرین… چــــه با اراده !
لعنَت به دبستانـے که تو از درسهاش ،
فقط تصمیــم کبــر ے رو آموختـــے …

رضا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:11 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد

رضا سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:11 ب.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

دریا چه دل پاک و نجیبی دارد
بنگر که چه حالت غریبی دارد
آن موج که سر به صخره ها میکوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد

محمد حسام سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:12 ب.ظ http://hesamtarab.blogfa.com

سلام من منتظر بودم که شما انتخاب کنید ...
جزءیک هدیه به شما ...
ایشالله لیاقت داشته باشید جزءهای بیشتری رو انتخاب کنید

سلام

ممنون ایشالا ک خدا توفیق بده حتما

شادی سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 05:13 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

دنیا تنهایی های زیادی داره اما تنهایی من دنیایی داره

sima سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.sima1363.blogfa.com

سلام هنگامه جونم.ممنونم که شعر را گذاشتید.قابل شما را نداشت.این شعر یادگاری ازبهترین روزهای زندگیمه.واسه همین به شما تقدیم کردم.میبوسمتون از راه دور

سلام سیما جان خواهش میکنم من ممنونم بابت این هدیه ی زیبات مرسی شدید

منم بوس سفت هنگامه ای

MINA سه‌شنبه 5 آذر 1392 ساعت 09:25 ب.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/

دردهای من

جامه نیستند

تا ز تن در آورم

چامه و چکامه نیستند

تا به رشته ی سخن درآورم

نعره نیستند

تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی

دردهای من نهفتنی است

رحمت چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 06:35 ق.ظ http://rahmat14.blogfa.com

تا فرصت هست تمامی ی وسعت عشق را باید

به تماشای مهر نشست!

دارد زمستان میشود

پروانه های دلم چه تلخ پیر شدند در حسرت فشردن

دستان بی انتهای یاوری بی منت!


چه تلخ نشکوفت حس مخملین رفاقت در نباریدنهای باهم بودن!

تا فرصت هست

تمامی ی مهربانی راباید به تماشا نشست


تا فرصت هست...
سسلام صبح شما بزرگوار به خیر وشادی

سلام

سبز باشی دوست من

پریا چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://www.parya-b.blogfa.com

از تکرار دوستت دارم خسته شدم
کمی هم تو بگو

تا من ناز کنم
نترس……

باورم نمیشود…

پریا چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.parya-b.blogfa.com

بنی آدم اعضای یکدیگرند...
.
.
.
.
.
.
.
ولی شاعر کثافت دقیقا اشاره نکرده من جیگر کی ام؟؟؟؟؟

خودم بهت میگم جیگر منی

شکوفه چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 01:32 ب.ظ http://talai.blogsky.com

راستی تا حالا خارج کشور رفتی؟

بله رفتم

مانا (*-ــــ-) چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 03:43 ب.ظ http://www.mana99.blogfa.com

خیلی قششششنگ بود!
باورت میشه هنگلمه از اول تا آخرشو خوندم!

مرسی شدید هنگامه ای وای مانایی راست میگی باید برات ی جایزه ی بزرگ بزرگ بخرم والابوخودا برای اولین باره ک شعرهای انتخابی و خوندی

یاد سهراب بخیر
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی ، باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست اما
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

و چقدر دیر می فهمیم که زندگی همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هســتیم...

با "هیچ کس نبودن" بهتر است از
حضور اشتباه در کنار کسی بودن ...

از فرهاد پرسیدند از شیرین چه خبر؟ گفت آهسته تر لیلی با من است

دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است گاهی فکر می کنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش می زند

MINA چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 09:22 ب.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/

.
آدمها که دارن از احساسشون حرف میزنن ، اول جمله هاشون یک (فعلا) بزارید ؛ اینطوری شاید بشه باور کرد ، البته با تاکید روی شاید …

آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره...

نگران خیس شدن پاهایش بود ...
آن زمان که آب از سر من گذشته بود...

شادی پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 11:26 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

ﻣﻦ ﻣﻌﻤولا ﺁﺩﻡِ ﻏﺎﯾﺐ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻫﺴﺘﻢ !

ﺩﻭ ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﺮﻑ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩ ؛

ﺗﻮﯼ ﺣﻤﻮﻡ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺪﻡ !

شادی پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 11:32 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

شاید بگذرم از تو !اما حساب لب هایت از تمام تو جداست .من از ان لب ها دوستتدارم شنیده ام

شادی پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 11:32 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

وقتی تلاقی چشمانمان گونه هایت را گل میندازند این زیبا ترین گل دنیاست

شادی پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 11:34 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

این روزها . . . . .

حالم همچون دایره ای می ماند

که هیچ گوشه ای ، برایش دنج نیست . . .

مجتبی پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 12:04 ب.ظ http://p30tools.blogsky.com/

سلام
خوبین خوشین سلامتین

سلام

شکر

شما چطورین؟؟

حبیبه پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 03:33 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

سلوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم حبیبه اومد

سلام خوش اومدی کجا بودی تا حالا

شهاب پنج‌شنبه 7 آذر 1392 ساعت 08:49 ب.ظ

به به این شعره رو من همون بخشش که می گه "چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد" خیـــــــــــــــــــلی دوست داشتم
ولی اما الآن تازه بقیه شو خوندم قشنگ بود فقط بعضی جاهاشو نفهمیدم بعضی جاهاشم غمگینه هعـــــــــی های های های.

به به ک شما چقدر عاشقانه بودین من خبر نداشتم ...حالا طرف کی هست میشه یواشکی بهم بگی

گریه نکن شهاب الان ک منم گریه کنم

سیما جمعه 8 آذر 1392 ساعت 12:33 ب.ظ http://www.sima1363.blogfa.com

سلام هنگامه جون.خوبید انشالله؟امیدوارم تو این سرمای پاییزی خونه ی دلتون گرم گرم باشه...
چرا دیگه بهم سر نمیزنید؟

سلام سیما جان شکر خوبم گلم مرسی شدید

حتما میام عزیزم بوس سفت

N A H I D جمعه 8 آذر 1392 ساعت 07:16 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.co

سلاااااام آجی جووووووونم خوبی همه کسم ؟ الهی قربونت برم آجی جونم بخدا دلم خیلی واست تنگ شده بود داشتم دق میکردم چند روز پشت سر هم کار داشتم و نتم هم داغون بود نتونستم بیام وب دردت بجونم آجی هنگامه که اینقد خوب و مهربونی دوست دارم بخدا

سلام سلام آجی جووووووووونم مرسی قربونت برم درسته منم دلتنگت بودم میومدم بهت سر میزدم منم عاااااااااااااااشقتم

حبیبه شنبه 9 آذر 1392 ساعت 02:08 ب.ظ http://habbebhe.blogfa.com

دنبال درس ومشخ

خو چرا عصبانی میشی

آپلبن

خو مدونم ک دروغ میگی

ب منم درس یاد بده

سرباز یکشنبه 10 آذر 1392 ساعت 08:51 ق.ظ http://mylifedays.blogsky.com

هر وقت این منظومه رو میخونم یه دنیا غم میاد سراغم...

چرا مگه خاطره ی بدی داری

malmal دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 09:47 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

ی سری حرفای خوصوصی هس توش ک نمشه

خو منم همون ی سری حرفای خصوصی میخوام

malmal دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 09:48 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

حرفام ب یکیه ک خ خ خ دوسش دارم

اون کیه من دهنم قرص قرصه مملی

malmal دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت 09:49 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

بالا بری پایین بیای هر کار کنی نیمیگم

میگی فقط ی کم دیگه باید صبر کنم ب اندازه ی پیرزن ی کیلو آهن بخوره

مهسا سه‌شنبه 12 آذر 1392 ساعت 10:54 ب.ظ

مسافر شهر غریب...

روی ریل هایی که تلق و تلق چرخ ها بوی زندگی می دهد...

و هو هویش

یاد تو را در ذهنم پر رنگ تر می کنند...

مسافرم...

به سمت پیوستن دو خط موازی می روم

من میدانم که با تو پایان بی معنایست...

من به امتداد سوت قطار می اندیشم...به نفس های تابستان بهاری

مسافرم و...

به شهر غریب می روم

چه فرقی دارد قطار تا کجا می رود..ما همه ی ایستگاه ها را رد کرده ایم...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد