شعر

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

بلبل آهسته به گل گفت شبی


که مرا از تو تمنائی هست


من به پیوند تو یک رای شدم


گر ترا نیز چنین رائی هست


گفت فردا به گلستان باز آی


تا ببینی چه تماشائی هست


گر که منظور تو زیبائی ماست


هر طرف چهرهٔ زیبائی هست


پا بهرجا که نهی برگ گلی است


همه جا شاهد رعنائی هست


باغبانان همگی بیدارند


چمن و جوی مصفائی هست


قدح از لاله بگیرد نرگس


همه جا ساغر و صهبائی هست


نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست


نه ز زاغ و زغن آوائی هست


نه ز گلچین حوادث خبری است


نه به گلشن اثر پائی هست


هیچکس را سر بدخوئی نیست


همه را میل مدارائی هست


گفت رازی که نهان است ببین


اگرت دیده ی بینائی هست


هم از امروز سخن باید گفت


که خبر داشت که فردائی هست


 پروین اعتصامی




نظرات 101 + ارسال نظر
ali دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 10:53 ق.ظ http://3-5-2.blogsky.com

سلام

سلام علی خان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد