دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست
آن عزیزت عهدو پیمانت شکست
دیدی ای دل در جهان یک یار نیست
هیچ کس در زندگی غمخوار نیست
دیدی ای دل حرف من بیجا نبود
از برای عشق اینجا جا نبود
نو بهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟
دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست
کمترین چیزی که می یابی ،وفاست
ای دل اینجا باید از خود گم شوی
عاقبت هم رنگ این مردم شوی.
زیبا بود بانو
مرسی
هنکامه جون اکه زبونم لال تبش بالا رفت با ابو سرکه باشویش بدین زود خوب میشه
باشه عزیزم خودتتو ناراحت نکن الان بهتره و خوابیده
به به چه شعری. هیچیش نیس خوب میشه
د دددددنگو عسلم بچم سرما خورده .....ددددجلوی مامانش که نشسته بالای سرش دددددددنگو!باور کن اگه دو روز نباشه خویه جاش خیلی خالیه امشب عروسی هم نبود همه می گفتن جاش خالیه
رضا جای داداش نداشتمه امیدوارم همیشه سالمو سرحال باشه زیر سایه شما...خودتون بهترین؟
بازم همینه گلم ...مرسی ...منم بهترم ....رضاشیطونه اما باور کن قلبش یه دنیاست
نامه ای در جیبم
و گلی در مشتم
غصه ای دارم با نی لبکی
سرکوهی گر نیست
ته چاهی بدهید
تا برای دل خود بنوازم.
عشق جایش تنگ است...
تقدیم شما، شعر از استاد منزوی بود.
شعر قشنگیه مرسی عزیزم
خوب میشه
بله دریا بودن قلبش واسم ثابت شده...همه تو وجودشون شیطنت دارن...عسل نکو کناه داره
بسیار زیبا
باریکلا
خیلی قشنگ بود
و حقیقت
موفق باشید
مرسی دریا از حضور گرمت...
دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست
کمترین چیزی که می یابی ،وفاست
سلام هنگامه جان
اشعاری که میذاری خیلی قشنگه
موفق باشی
سلام ...مرسی ...راستی منم یه وروجک دارم عکسش تو وبم هست اسمش ستاره ست...به خاطر همین شمارو هم خیلی دوست دارم