شعر(ناتمام)

حالمان بد نیست غم کم میخوریم

کم که نه هرروز کم کم میخوریم

آب می خواهم سرابم می دهند

عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب

از چه بیدارم نکردی آفتاب

خنجری بر قلب بیمارم زدند

بیگناهی بودم دارم زدند

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست

از غم نامردمی پشتم شکست

سنگ را بستند و سگ آزادشد

یک شبه بیداد آمد دادشد

عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام، تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام

عشق اگر اینست مرتد می شوم

خوب اگر اینست من بد می شوم

نظرات 13 + ارسال نظر
zahra شنبه 8 مهر 1391 ساعت 07:14 ب.ظ

زیبا بانو!
سلام.

سلام چه دخمله فهمیده ای تو بیا خونه ما جلوی شوهری مان تعریف کن

عسل شنبه 8 مهر 1391 ساعت 07:20 ب.ظ http://rainymoment.blogfa.com

دنبال کلاغی میگردم تا قارقارش را به فال نیک بگیرم، وقتی قاصدک ها همه لالند.
بانو نبینم غم داشته باشی، پس ما چیکاره ایم؟ بوووس

بووووووووووس فدات شم

باران شنبه 8 مهر 1391 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.mysky77.blogsky.com

زیبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بود! این شعره از کیه؟

مرسی این شعر رو دوستم چند سال پیش برام فرستاده نمی دونم از کیه

یکی از همین مریم ها شنبه 8 مهر 1391 ساعت 07:55 ب.ظ

آی گفتین. کم نه هر روز کم کم ...

هاااااااااااااااااااای امان امان ای دل هااااااااااااااااااااا گلپا

نسیم شنبه 8 مهر 1391 ساعت 08:48 ب.ظ

سلام بانو شرمنده دیشب نبودین برا همین خداحافظی نکردم
محتاجیم به دعا

ایشالا بهت خوش بگذره وسفر پرباری داشته باشی

MINA شنبه 8 مهر 1391 ساعت 09:54 ب.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/

VAYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYYY
MAN KARSHENASI GHABOL SHODAMMMMMMMMMMMMMMMMM
HOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO
TO K NEMIDUNI CHEGHADR KHOSHHALMMMMMMMMMMMMMMMMMMMMM
1000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 TA BOSEEEEEEEEEEEEEEEEEEEE VASE TOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO
HOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO


خوشحال شدم مبارکه اما مارو فراموش نکنی

الـــــی یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:29 ق.ظ http://goodlady.blogsky.com

غیر از قفس اگر که مکان دگر نداشت

ای کاش این پرنده از آغاز پر نداشت

در شیب کوه چاره به غیر از گذار نیست

باور کنید ! رود خیال سفر نداشت

بی آبرو شدن ، نرسیدن ... بس است ، بس!

یوسف برای تو که به غیر از ضرر نداشت !

شاید به « اشتباه » خدا را پسر شود

از بخت خوش هر آن که به دنیا پدر نداشت

در ذهن این درخت « خطایی بزرگ » بود

او در سرش به غیر خیال « تبر » نداشت....

عزیزکم از شعر زیبایی که به جا گذاشتی ممنون

فرهاد یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 12:30 ق.ظ http://bookfire.blogfa.com/

دخترای ایرونی گل هستن

ممنون ..خوبه با هم نظرمون یکیه شما هم زن ایرونی بگیر خیلی بهتره ....
منم ایشالا برا پسرام همینطور

مهندس هویج یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 02:07 ق.ظ

خیلی قشنگ بود. و واقعا ازش لذت بردم. مرسی

مرسی عزیزکم

فرهاد یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 10:21 ق.ظ http://eshghebistoon.blogsky.com

سلام هنگامه جان افرین قشنگ بود

دست شاعرش درد نکنه فقط من انتخابش کردم.پایدار باشی

عباس یکشنبه 9 مهر 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://abas.blogfa.com

به قول معروف حالمان خوب است ولی تو باور نکن

میدونم

meysAM دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 01:13 ق.ظ http://hot-ice.iran.sc

دوس داشتم قشنگ بود

مسرور باشی

باران دوشنبه 10 مهر 1391 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.mysky77.blogsky.com

داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی‌ادب و بی‌هنری

اسم او بود علی مردان خان
کلفت خانه ز دستش به امان

پشت کالسکه مردم می‌جست
دل کالسکه نشین را می‌خست

هر سحرگه دم در بر لب جو
بود چون کرم به گل رفته فرو

بسکه بود آن پسره خیره و بد
همه از او بدشان می‌آمد
.هرچه می‌گفت لَله لج می‌کرد
دهنش را به لَله کج می‌کرد

هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود

هر چه می‌دادند می‌گفت کم است
مادرش مات که این چه شکمست

نه پدر راضی از او نه مادر
نه معلم نه لَله نه نوکر

ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان



شعرم خوشکل بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای بابا تو که خودت یه پا شاعری اما من از شعرا شعر کش میرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد