ازدواج قسمت اول

تا به حال به ازدواج فک کردین؟؟؟


خو بزارین یکم از ازدواج خودم بگم تا درس  عبرتی باشد برای آیندگان


من13سال و...(.نه بزاربگم14 که احساس بزرگ شدن داشته باشم)بودم که عباس کچل که البته اونموقع مو داشت به خواستگاری من اومد.. تحقیق و بقیه کارهاش بی خیال اصل و بچسب.


ما که دیدیم دیگه ایندفعه داره جدی میشه قند تو دلمون آب میشد هی غش و ضعف میرفت

هی تا صبح خواب عروس شدن میدیم  و هی ازاینکه میتونم آرایش کنم توی دلمون یه چیزی ول میخورد که نگو...اولین چیزی که انتخاب کردم یه رژلب قررررررررررررمز بود وای نمیدونی چه کیف میداد که دیگه مداد رنگی قرمزم رو یواشکی روی لبم نمیکشیدم


تا بلاخره از طریق رضایت دادگاه چو ن سنم قانونی نبود عقد شدو من ازدواج کردموای یازم

نمیدونید چقدر ذوقیده بودم هی جلوی آیینه میرفتم خودم رو نگاه میکردم فک میکردم دیگه خیلی بزرگ شدم .....هاااااااا مگه چیه خنده نداره

بجون شوهرمان دعا میکردم که اومده منو گرفته

ویه دونه محض رضای خدا عکس که دهنم بسته باشه و نخندیده باشم ندارم همه عکسها لبها تا بنا گوش بازه آخه خیلی ذوق کرده بودم








نظرات 38 + ارسال نظر
پری وش سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 10:22 ق.ظ http://nymphlike.blogsky.com

سلام
خب درس عبرتش کجا ست؟

شما پیدا کنید پرتغال فروشو

من هی این و گفتم که آزادی به دخترها دادن آرایش کنن و به خاطر یه رژمالیدن خودشون و تو آتیش نندازن

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:33 ق.ظ http://rozegar25.blogfa.com

سلام . اومدم بگم که منم دلم یه ذره شده براتون. پس بوس
ما که اجازه همه چی بمون دادن آرایش و ایناشو منظورمه اما خب الانم قصد ازدواج داریم بازم
حالا چیکا کنیم

ای جونم عسل دخملی خودم قربون اون شیطونیات دلم واست تنگیده بود

خو شوهری کن اینم کار نداره اما اگه پشیمون شدی نگی به من نگفتی

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:40 ق.ظ http://rozegar25.blogfa.com

یکیم مث عباس آقای شما فداکار پیدا نمیشه ما رو بگیره
بخاطر خودم نمیگما، میگم مامانم اینا یه دوماد گیرشون بیاد تنوع شه براشون . یه آدم جدید خسته شدن اینقد منو تنها دیدن
سراغ داشتین خبر کنین

من که همیشه از عباس کچلم تشکر میکنم وگرنه تا حالا خونه بابام مونده بودم بخودا


دارم دوتا

hamidreza سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:52 ق.ظ http://labkhand2.blogsky.com

14 سالگی ازدواج کردی؟؟؟؟
به جای رژ لب از مداد قرمز استفاده میکردی
بابا تو دیگه کی هستی........

خو مگه چیه

hamidreza سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 11:56 ق.ظ http://labkhand2.blogsky.com

خیلیم دلتون بخواد یه مرد میاد خودشو بدبخت میکنه و زن میگیره
البته می خواد بار گناهاش کم بشه زن میگیره ها
تازه مگه میشه تو این گرونیا زن گرف؟؟؟؟؟

نه دیگه نرخ زن رفته بالا خوب شد من زودتر ازدواج کردم وگرنه دیگه تو این گرونی رو دست باباییم مونده بودم

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 12:03 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

اگه دوتای خودتون منظورتونه ،که یکیشونو نسیم شش دونگ سند بنام زده
اون یکیم که میدونین آبمون با هم توو یه جوب نمیره

نسیم که قهر کرده حمیدو پرت کرده...

خو رضا یه کم بی عقله وگرنه باید تو رو

hamidreza سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 12:36 ب.ظ http://labkhand2.blogsky.com

تو این گرونی اگه دختر مهرم کم بیگیره...........
پسرا دیگه شرایط ازدواج ندارن مگه اینکه ماهی یکی دو ملیون درامد داشته باشن

من فقط صد هزار تومن بود ......

فرشته (کافه ترانه) سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 12:40 ب.ظ http://kafehtaraneh.blogsky.com

۱۴ سالگی خیلی زوده
خوبه خانواده ت اجازه دادن اون موقع ازدواج کنی !!!
آزادی به حدکافی داریم خوشبختانه
قصد ازدواج هم تا مدت ۵ سال نداریم ...
مجردی رو عشقه یه حال دیگه ای داره تو دوران مجردی مال خودتی ...

راستی تو گفتی مانی رو میخوای
غیرتی شدم الان
مشخصه هنگامه جان ؟

خیلیم دیر بود وگرنه کجا شوهری گیرم میومد ......

اره خیلی معلومه خواهرو داشته باش

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 12:43 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

نه بابا نسیم که سفت حمیدو چسبیده
رضا هم نه خب یخرده زیادی اعتماد بنفسش بالاس پیرمرد

خو بچه ام چکار کنه از خودش تعریف میکنه از پستی که تو وب من گذاشته معلومه چه کارس

nc سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://hayatkhalvat3.blogsky.com

چقد بامزه

خجالتم نده

محمد حسین سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 02:44 ب.ظ http://mhmk.ir

الان دارم به دوستای اون موقعت فکر میکنم که چی تیکه ای بهت مینداختن

اونام خودشون دست کمی داشتن.....

سرباز سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 03:07 ب.ظ

14 سال؟!!!!

بعععععععععععععععععععلع

شهاب سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 03:37 ب.ظ

این مدادرنگی قرمزها رو از خاله م هم شنیده بودم
یه گلایه! یه ظلمی نسل شما در حق ما کرده، با درس و مدرسه سر ما رو گرم کردین از نظرتون بچه ای که درس نخونه ناخلفه!
از هفت سالگی نوزده سال تمومه کله مون رو انداختیم تو کتاب درس خوندیم تازه میگیم می خوایم بریم سربازی بیایم دیگه بریم سر کار وزندگی بابامون ابرو کج می کنه و ترش می کنه که چرا نمی خوای برا ادامه تحصیل کنکور بدی. انتظار پدر مادرها الآن این شده که بچه ها تا سی سالگی تا دکترا نگرفتن و مایۀ سربلندی کامل پدر مادرشون و پز دادنشون تو فامیل نشدن، فکر زن و زندگی نکنن. تازه طرف شانس بیاره سربازی معاف باشه یکی مثل من که دو سال هم باید بره سگدویی تو کلانتری که دیگه بدتر.
سی سال تمام گشت و به آخر رسید عمر.... ما هم کچل در حسرت عشق تو مانده ایم.

الهی داداشی چقدر درد دل داشتی ووووووووووواااااااااااااای

خو بیتر بخدا درست رو بخون زن گرفتن راحته

شادی سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 06:03 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

ای جانم عزیزم
منم همین سن ازدواج کردم
ولـــــــــــی اصلا همچین حسی نداشتم

جدی پس تو از نظر عقلبی بزرگتر از منی

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 06:06 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

کجایین شما

رفته بودم رنگ بخرم ...

چه رنگی عه عه عه زرنگی خودت بگو چه رنگی

نازی سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام.اجازه؟
من نفهمیدم برا چی اجازه دادگاه؟؟؟؟؟؟؟ینی اگه یه دختر 14 ساله بخواد ازدواج کنه باید از دادگاه اجازه بگیره؟؟؟؟
ولی حیفه زودی ازدواج کنن ملت!دوران مجردی به این خوبی
هیشکی گیر نمیده و اذیتت نمیکنه!
به به!مجردا نفس میکشن بوخودا

ازدواج کردن اون موقع باید به سن قانونی میرسیدی 14 سال تموم


خو هر کدوم واسه خودش عالمی داره

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

نسکافه ای؟ شایدم بلوند

تو بردی

حالا جایزه چی میخای

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:07 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

کدوم درست بود؟
خب جایزه مممممممم
نمیدونم هرچی خودتون دادی قبوله

رنگی گه گفتی دودوسه

هر چی بگی فقط باید بیایی خونمون بخودا

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

خونتون که خیلی دلم میخاد .
حالا چی میدین بم؟1 اصلا واجب شد بیام عکساتونو ببینم

نمیدونی عسل دخملی وقتی بهم سر میزنی و بهم میگی مامان چقدر خر خر میشم


تو بیا هرررررررررررچی بخای میخرم بخودا

آرشید سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:53 ب.ظ

سلام
من هم 20 ساله بودم که ازدواج کردم .
زود ازدواج کردن محاسن زیادی داره ... از جمله اینکه با بچه ها مون با هم بزرگ شدیم ! و خیلی با هم مشکلی نداشتیم .
انشاءالله در جوار عزیزان و خانواده گرامیتون سالهای سال عمر باعزت و توام با سلامت و سعادت داشته باشید.

سلام

بعله همینطوره منم با بچه هام بزرگ شدم

شما و خانواده تان هم در پناه ایزد منان روزگارتان خوش

نسیم سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:59 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

عی بابا حمید که نمیاد خواستگاری ما این شکلیبشیم رضا هم که همش میگه نامزدمو بدین برم

کجا بره پدر سوخته ....کی ...کو ....گجا ......کیه ...

بوس نسیمی خیلی خوش حال شدم عزیزکم

عسل سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 09:55 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

دور جون از مهربونیتونه.
مامان هنگامه

جون دلم ....عزیزم....خوشگلم

ای قربونت برم

مریم سادات سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.namehayekhat-khati.blogfa.com

خو یه عکس میذاشتید از خودتون ببینیم چجوری میخندیدین

استغفروالله خواهر گناه میشود

اما بخودا یه عکسم ندارم که نخندیده باشم

مریم سادات سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.namehayekhat-khati.blogfa.com

منم با عسل میام خونتون

اخ جووووووووووون دوتا شیطون دیگه نبود

نسیم سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 10:51 ب.ظ http://www.ferahferah.blogfa.com

اقا قبول نیس عسل میاد خونتون من که عروستونم یه تعارفم نمیکنین
حمییییییییییییییییییییید

خواهش میکنم بفرما نسیم جان ...
آخ جووووووووون شد سه تا شیطون

عسل چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 08:01 ق.ظ http://rozegar25.blogfa.com

سلام. صبحتون بخیر. چشم فعلا دارم میرم بیرون برگشتم شعرم براتون میذارم. الان حالتون خوبه؟

سلام خانومی

ممنون

امروز با مامانم بودم عالی

هستی چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 08:59 ق.ظ http://parvanegi.blogsky.com/

ای جان

جااااااااااااااااان دلم

ک چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 12:31 ب.ظ http://roknabad1.blogfa.com

سلام
جه راستگو:D
کسی میاد به جای شما تو وبلاگ من پیام میذاره؟

سلام یعنی چی ؟حرف بدی که نمیزاره

sms چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://www.dragoncruel.blogsky.com

آق قربون آدم چیزفهم!
آقامن میگم سنت بشکونیدخوددخترابرن خواستگاری به جای اینکه۱۰سال صبرکنن یه پسرازدهات بالابیادخواستگاری!

هاااااااااااااااااااگل مراد هم همین و میگه

اینم یه آپ از فروغ فرخزاد به درخواست شما........

ناهید چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 04:27 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلام آجی جون الهی قربونت برم خیلی دوست دارم بخدا تو خیلی خوب و مهربونی بووووووووووووووس

سلام عزیزکم لطف داری تو هم خیلی با محبتی

بوووووووووووووس

ناهید چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 04:28 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮﺃﻡ.ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﻨﯽ ﻣﻦ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﻓﮑﺮ ﺗﻮﺃﻡ

من امروز ،برای رفع غمهایت، برای قلب زیبایت ،برای آرزوهایت .

دعا کردم

hamidreza چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 04:33 ب.ظ http://labkhand2.blogsky.com

چی صد تومن بود مهرت یا حقوق ماهیانت
من پسرا رو میگم...

بله صدهزار تومن تازه اون موقع ترکوند خیلی زیاد بود

نازی چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 05:48 ب.ظ

منم میام خونتون!!!!!!!!!!!برا من شامو دوتا حساب کنین گشنمه!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی سلام.

آخ جون چهارتا شدید

چه شود بامن میشد 7تا

عسل چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 06:24 ب.ظ http://rozegar25.blogfa.com

عی بابا اینا چش ندارن ببینن من فقط بیام خونتون همه راه افتادن دنبالم که

اتفاقا دوره همی میچسبهشیطونی در حد

یونس چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 06:36 ب.ظ http://guardian.blogsky.com

زیبا بود...خاطره جالبی بود...




زبون ندارم

neo چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 11:35 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

الهی.....مداد رنگی رو خوب اومدی ولی من همش کله ام تو لوازم آرایشیه مامانم بود طفلی هی قایم میکرد ولی من از اون سرتقا بودم.....
من 17 سالم بود عقد کردم 4 ساله بعد عروسی کردیم
مادربزرگم 9 سالش بوده ک عروسی کرده

من 17 دومین بچه ام حامله بودم


ای چونم

شادی پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com

نه عزیزِ دلم دلیلش اینه عاشق بازی کردن بودم
الانم با این سنم عاشقِ بازیو شیطونیم
زود شوهرم دادن گمونم سیر بازی نشدم

الهی بگردم ....درک میکنم عزیزم

خودمم همین طورم هنوز شلوغ و پر جنب و جوش

چیکار کنم دست خودم نیست تو این سن بیشتر حال میده همه سنگین میشینن و خودشون رو میگیرن اما من مشغول شیطونی ام

مهندس هویج یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 08:10 ب.ظ http://havijoo.blogsky.com

سلام هنگامه جونم.
خوبی عزیزم؟
وای نمیدونی چقدر ازین پستت خوشم اومد.
راستش منم دلم داره قند توش آب میشه
زود زود باقیش رو بنویس تا بخونم.دوست دارم

سلام من به تو یار قدیمی...بازم رفتم توی شعر

میسی

قرفون اون دلت بلم عسیسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد