عمو جان

یه روز میخواستیم بریم عروسی دختر عمه ام .....عمو جان از تهران که اومدن تشریف فرما شدن

خونه ی ما ....



موقع رفتن همه آماده شدن از جمله عمو جان ...عمو را داشته باش



ادکلن زد...موهاش و سشوار کشید ...کرم به صورت و دستش زد ....لباس پوشید...کروات زد...



گفت : آماده ام بریم ......همه به عمو اینطوری نگاه کردن


کفشم پوشید .....اومد پا روی پله اولی بزاره که یهویی گفت: شلواررررررررررررررم کوش



بله تازه متوجه شده بود که شلوار نپوشیده ......


حالا شما حساب کنید کت و کروات رسمی بدون شلوار با شورت مامان دوز


منم به عموم رفتم اینقدر با استعدادم یعنی ...... بزارید همش از سوتی پسرهام نگم یه دفعه


از عمو جانم بگم تا حالا این تیپ بیرون رفتید

نظرات 23 + ارسال نظر
عسل جمعه 3 آذر 1391 ساعت 12:40 ق.ظ http://rozegar65.blogfa.com/


تصور قیافه عمو اون لحظه

بیچاره مات شده بود چقدر بهش خندیدم بیچاره را تا چند وقت هم مثال شده بود برامون

عسل جمعه 3 آذر 1391 ساعت 12:46 ق.ظ http://rozegar65.blogfa.com/

همش یه طرف اینکه جلو شما بوده یه طرف. با روحیه که من ازتون سراغ دارم میدونم که خان عمو شده سوژه

عموم خیلی با حاله و خیلی شیطون با اینکه سنی ازش گذشته اما هنوزم شیطونه یکی ا ز شاهکار ها شو واسه حمید دادم نمیدونم بنویسه یا نه


اما فک کن اون تیپ و خیلی با حال میشد اگه نمیفهمید و میرفت عروسی

عسل جمعه 3 آذر 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://rozegar65.blogfa.com/

پس این ژن شوخ بودن هست وو خونواده

شاید به این فک نکرده بودم ممنون عسلی دخملی

عسل جمعه 3 آذر 1391 ساعت 01:18 ق.ظ http://rozegar65.blogfa.com/

مامان جون من برم بخوابم. شبتون آروم. مواظب خودتون باشین

ممنون عسل جان که همراهیم کردی و تنهام نذاشتی

شبت خوش

فرید کرمی جمعه 3 آذر 1391 ساعت 02:19 ق.ظ http://www.faridkarami.blogsky.com/

سلام
سلام دوست عزیزم
اگه دوست داری باهم تبادل لینک کنیم لطفا یه سر به وبلاگم بزن و نظرت رو راجع به تبادل لینک کردن برام بزار .
همیشه سربلند و موفق باشی
http://www.faridkarami.blogsky.com/
---------------------------------------------
هنگامه خانوم واقعا شعرهاتون فوق العاده هستن - بهتون تبریک میگم
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید و شعرهای من رو هم ببینید
این هم لینک شعرهامه :
http://www.faridkarami.blogsky.com/pages/ashaar/

سلام

خوش امدی به وبت سر زدم عالی بود

نسیم جمعه 3 آذر 1391 ساعت 06:35 ق.ظ

‎جه باحال هنکامه جون
راستی سلام

سلام نسیم گلم خوبی مادر

MINA جمعه 3 آذر 1391 ساعت 10:28 ق.ظ http://tanhatarintanha.blogsky.com/


in k shaki nisti azizam k to ba estedadi

میسی عسیسم بله

سحر جمعه 3 آذر 1391 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.dutamun.mihanblog.com

عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.
کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود

عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند

فکر عود و چای و اسپند و گلاب افتاده اند

این فراخوان محرم مرزهارا هم شکست

ارمنی ها هم به فکر مشک و آب افتاده اند

پری وش جمعه 3 آذر 1391 ساعت 12:30 ب.ظ http://nymphlike.blogsky.com

عجب

والا بوخودا

نسیم جمعه 3 آذر 1391 ساعت 01:11 ب.ظ

فدای مادرشوهر مهربونم

قرفونه علوسم بلم الهی

ناهید جمعه 3 آذر 1391 ساعت 01:18 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

سلام آجی جووووووووووونم مرسی نفسم آره عسل بانو اومد کمکم کرد مثل خودت یه فرشته س

سلام آجی گلم دخملت چطوره ؟ حالا از کجا فهمیدی من زنم

ببببببببببببله عسل دخملی یه فرشته مهربونه

yegane جمعه 3 آذر 1391 ساعت 01:19 ب.ظ http://3doust.blogfa.com

جسمت را میخواهم چکار؟
وقتی ذهنت در حال مجسم کردن دیگریست.

آسمان غمهایم، حریر سپید کلامش را می تکاند
و آخرین دانه ی برفِ حرف را
تقدیم زمین گرم نگاهت میدارد ...
با این باور
که برف دانه ی آخر...
هرگز آب نخواهد شد.

ناهید جمعه 3 آذر 1391 ساعت 01:22 ب.ظ http://pasargadn7.blogsky.com

واااااااااییییی آجی مردم از خنده خیلی باحال بود

میسی گلم به پای دخملی شما نمیرسه

نازی جمعه 3 آذر 1391 ساعت 02:22 ب.ظ http://nini-dokhmal.blogfa.com/

سلام.
عجب عامویی!!!!!!
کر کر خنده است!!!!!!
آخ چقدر آدم کم میاره!!!!دلم سوخت

اگه قیافه اش رو میدیدی میمردی از خنده

سرباز جمعه 3 آذر 1391 ساعت 03:55 ب.ظ

همه اش از مشغولیت ذهنه...
سوتی رو میگم...

شاید اما عمو جان بی خیال این حرفاست..

neo جمعه 3 آذر 1391 ساعت 05:07 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

ایول.....بابایه من یه بار زیپ شلوارش رو یادش رفته بود ببنده....من همیشه خواب میبینم ک با دمپایی میرم مهمونی.نمیدونی چه استرسی داره

ما وقتی زیپ باز باشه به طرف میگیم پنجره را ببند

وای چه خواب وحشتناکی ..این که بد نیست با دم پایی خیلیم خوبه

پانیذ!! جمعه 3 آذر 1391 ساعت 06:01 ب.ظ http://9900.blogfa.com

یوووووووووووووووووووهو

یوووووووووووووووووووووووووووهااااااااااااااااا

باران جمعه 3 آذر 1391 ساعت 06:29 ب.ظ http://mysky77.blogsky.com

باریکلا هوش

منم به عمو جانم رفتم

محمد حسین جمعه 3 آذر 1391 ساعت 11:17 ب.ظ http://mhmk.ir

نه ولی عمو جان ما یه بار تو خیابون داشتیم میرفتیم وجدانا نمیدونم چی شد درز هر دو تا پاچه شلوارش باز شد وای نمیدونی از خنده داشتم میمردم بد بخت نمیدونست چیکار کنه خلاصه همونجا یه دربست گرفت و خودش و سریع رسوند خونه


اینم از خاطره عمو جان ما

پس عمو جانمان مث هم اند خیلی با مزه ست اینطوری واسه خانواده ی من هم این اتفاق افتاده


آخ بزار رسمی بحرفم تا تو هم یاد بگیری


شما چقدر با نمک هستید..

بگذارید بخندم اجازه میفرمایید

یاد گرفتی

شهاب شنبه 4 آذر 1391 ساعت 01:02 ق.ظ

خوبه دیگه عمو جان انقدر بی خیاله و فکرش آزاده که تو این سن اونقدر موهست براش که سشوار بکشه
مثل ما حرص بخور و فکر و خیالی بود که سی سالگی کله عمو جان می شد کویر لوت

عه شوهری منم خیلی کچل شده یعنی سشوار کشیده یا حرص خورده نمیدونم

hamidreza شنبه 4 آذر 1391 ساعت 05:30 ب.ظ http://labkhand2.blogsky.com

مرگ من واقعیته؟؟؟
راستی نظرا رو من کلا تایید میکنم،نمیدونم چه جور شده...

اااااااااره واقعنی


حتما مث یونس هک شدی

ک دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 10:51 ق.ظ

عموی بیچاره
چه اااااااااتویی داده دست شما

واقعا بیچاره اونم به من

مهندس هویج دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 08:55 ب.ظ http://havijoo.blogsky.com


ایول به حواس جمع.
دستش درد نکنه واقعا

هوووووووووووررررا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد