هدیه ی محمدحسین
بابا آمد.بابا تند نیامد.بابا شیلین هم نیامد.بابا تلخ آمد.
بابا با گوشی مبایل آمد.بابا گوشی مبایلش لا لوی قبلش می گذالد.
بابا قبل از ولود به منزل تمام پیامک هایش لا تیلیت می کند.
بابا گوشی اش توی حال آنتن نمی دهد.
بابا همیشه می لود لوی بالکن با یکی، دوساعت حلف می زند.
بابا پشت فلمان ماشینش هم با مبایلش آمد.ببشخید...می لود.
بابا تا حالا ده بال جلیمه شده است.مبایل بابایم خیلی میگا پیسکیلی است.
اما از من عسک نمی گیلد.فکل می کند من کوچولو می باشم و نمی فهمم و دیدگاه لوانشناسانه ندالم.
بابا مبایلش لا از من بیشتل دوست دالد. لیست دوست های بابا همه خان می باشند.
خان لاله،خان شهناز،خان شیلین و خیلی خان دیگل.
حلف "میم" صفحه کیلیت مبایل بابا لا من خلاب کلدم!
بابا زندگی اش بی مبایل هلگز! بابا دوتا سیم کالت دالد.
وقتی به بابا می گویم :"بلای منم بخل" گوش نمی دهد.
بابا،بابای حلف گوش کنی نیست.هل وقت مامان از بابا تلفنی پول بخواهد،
به ناگاه مبایل بابا خط نمی دهد یا خاموش می گلدد.
وقتی بلای اولین بال به مادلبزلگم گفتم :"بابا مبایل گلفته است"
،مادلبزلگ گفت :"خدا لا شُکل پسلم وبا نگلفته است".
بابا خیلی می آید.یا خیلی نمی آید.بابا پشت گوشی اش یک جول دیگل حلف می زند.
بابا بلند بلند حلف می زند.بابا حلفه ای شده است.
گاهی می شود که با یک دستش با تلفن منزل حلف می زند و دست دیگلش لا دل سولاخ
دماغش نموده است و گوشی مبایلش لا زیل چانه اش گلفته و غش غش می خندد.
آهنگ مبایل بابایم متفاوت می باشد.بلای خان شهناز: "کفتل کاکل به سل های های"،
بلای خان شیلین :" ازون بالا کفتل می آیه"
و بلای خان لاله :"یه کالد سلاخ به دلم، آخ به دلم ،واخ به دلم " می باشد.
اما آهنگ مادلبزلگ که به مبایل بابا زنگ می زند ،از همه قشنگتل می باشد:
"پیلهن صولتی دل منو بلدی". مامان از این آهنگ های خان ها بی اطلاع می باشد.
بابا خیلی زلنگ است.اما من او لا به زودی مولد لو قلال خواهم داد.
تا دیگل فکل نکند بچه اش نمی فهمد.
فلهنگستان زبان فالسی می گوید: "نگوییم مبایل،بگوییم تلفن هملاه ".
لذا بابا با هملاه آمد.مامان گفت :"دستم دلد نکند ،هملاه دیگل کیست؟!"
لدفن یکی ترجمه کنه ب منم بگه 
چقدر درد دل داشته این بچه والابوخودا
شعر دلآرام
این شعر را دلآرام بهم داده خیلی من و دوست داره 
قراره ک دوتا مامان بزرگهاش و بده ب عباس کچل من و بگیره
گفتم :تو ا ز کجایی؟؟ گفت: از فلان محله...
گفتم: غذای تو چیست؟؟ گفت : استخون کله...
گفتم : چرا لاغری ؟؟ گفت: مدلش همینه..
گفتم : نداری دندون؟؟ گفت : از چای شیرینه..
گفتم : بابات چکارست؟؟ گفت : مدتی بیکار بود..
گفتم: قبل از بیکاری؟؟ گفت آشپز قطار بود....
گفتم : چقدر عجیبی؟؟ گفت : از کحا میدونی...
گفتم : ک از جوابهات گفت : خل بودم زمونی...
گفتم :دلم گرفته گقت : اشک بریز وا میشه...
گفتم : ک بی بهونه؟؟ گفت: غیر از این نمیشه..
گفتم : با من دوست میشی؟؟ گفت: دوستی با ستاره؟؟
گفتم : بزن چشمکی گفت :
قابلی نداره...
واااای دلآرام دستت درد نکنه
دیگه شما هم ب بزرگی خودتون ببخشید چون دلآرام 13 سالشه 
راستی از علی خیلی وقته خبری نیست 
کسی ازش خبر داره دلم برای دامادم تنگیده 