خیلی غصه خوردم

ووووووووووووای از دست مبینا ک دیگه حووووصله برام نزاشته  

 

عاخه دختره فقط 10 سالشه دوست پسر 22 ساله پیدا کرده میبینی چ دوره زمونه ای شده 

 

منم ک خیلی حالم بد شد رفتم با خانواده شب بیرون خوب خیلی نگران مبینا بودم 

 

جاتون خالی بعد از بلال زدن ک خیلی شارژ شدم  

 

چون نمیتونستم خیلی راه برم  مدیونید اگه فک کنید از تنبلی یا .... .....هستم 

 

من ک خیلی دلم میخواست شیطونی کنم از بالای فضای سبز قل میخوردم تا پایین  

 

اینم شکلم وقت قل خوردنخیلی کیف داشت ...آدرس ی جایی بین زین و الدین   

 

بیچاره رضا ک مجبور بود من و بگیره ک پرت نشم توی پیاده رو و خنده های هنگامه ای

 

وقتی داشتیم برمیگشتیم وااااای همه نیگا میکردن

 

منم شالم و انداختم روی صورتم گفتم من نبودمخوب اینم از غصه خوردن من بخاطر مبینا

شعر

این شعر  از وب زهرا ( عاشقانه های مسیحا ) با کمک خودش ربودم  

 

چون از شعرش خیلی خوشم اومد  برید با صدای خودش توی وب خودش  

 

گوش کنید ک چه صدایی داره  بدو بدو  خیلی قشنگ خونده دلم رفت 

 

 

در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت

بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت

از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد

در وا شـد و آمــد بـه مـهـمـانی... دلم رفت

رفــتــم کـنــارش ، صـحـبتـم یـادم نـیـامــد!!

پـرسـیـد: شعـرت را نمی خـوانی؟ دلم رفت

مـثـل مـعــلـم هـا بـه ذوقـــم آفـریـن گــفـت

مــانـنــد یـک طــفــل دبـسـتــانـی دلـم رفت

مــن از دیــار «مـنــزوی» ، او اهــل فـــردوس

یک سیـب و یـک چـاقـوی زنجانی ؛ دلم رفت

ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد

زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت

ای کـاش اصـلا مـــن نمی رفــتـم کــنــارش

امـا چـه سـود از ایـن پشیــمـانی دلـم رفـت

دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد

دیـروز طـوفـان شد،چه طـوفـانی... دلم رفت

کاظم بهمنی 
 
دیگه من برای این شعر شکلک نمیزارم عاخه دلم رفت