شعر

مهر پنهان


مهر دلداری میان سینه ام پنهان شده


رهزن دل گشته و غارتگر ایمان شده


سرو قدی مه جبین مجنون شکاری نوش لب


کو به راه عاشقی لیلای این دوران شده


گر چه نقاش ازل دیگر چو او صورت نکرد


روی ماهش صورت تقلید نقاشان شده


زان شب اول که چشمانش نگاهم را گرفت


اشک لررانی به روی گونه ام غلتان شده


تا زمین بر خاک پایش بوسه ار جان میزند


آسمان در حسرت این ماجرا گریان شده


توسن دل تا عنان افراخت از فرمان عقل


در میان اشکهای دیده سرگردان شده


گفتمش بهر دوای دل بیاور بوسه ای


گفت کی بیمار من با بوسه ای درمان شده



بابا تو ببوسش ببین درمان میشه یا نه والابوخودا شاید شد



شعری از محسن علی بیگی(رها)

نظرات 59 + ارسال نظر
محمد حسین چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 03:09 ب.ظ http://mhmk.ir

تو این مایه ها منم یه دو بیتی گفتم :

ماه رویی ابروان همچون هلال - همچو تربیع است چشمان بی مثال
رو چو بدر و بوده محجوب او ز خلق - چون محاقی بوده پنهان این جمال

اصطلاعات نجومی همش

ای شاعر
ای سخن ور
ای .... الهی این آخریه قربونت بره

sms چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 04:04 ب.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

دراین زمان همه که میخوان خاص باشند
شما عادی باش تاخاص باشی

من همینطوری خاص هستم از بس ک چاقم85 گیلو

ستاره‏*‏ چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 04:37 ب.ظ http://deltangiha1373.blogfa.com

هنگام بسی زیبا بود
راستی انشاا درآینده ن چندان دور میخام دکتربشم اگ دارو نتیجه نداد بابوس شروع میکنم خخخخخخخخخ

منم مریضت میشم والابوخودابوس میخوام

sms پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 02:43 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com


بروسلی مرد آی بمیرم براش!!!!!!

خدا بگم چی بهت کنه با این کامنت گذاشتنت خیلی خندیدم

sms پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 02:47 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

این شعربایدازفیلترینگ ردبشه!!!!!
بجای بوسیده ای درمان شده!!!!
بایدمینوشت بوییده ای درمان شده

بهش ایراد نگیر ک دوست خودمه خیلی هم خوب سروده

مصطفی پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 10:39 ق.ظ

خیلی قشنگ بود

مرسی آق مصطفی

بـــ✿ــــツــــ✿ــــلآ پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 11:25 ق.ظ http://raze-gha3dak.blogsky.com

مثل نسیمی لای مو پیچید ، برگشت

انگار از عاشق شدن ترسید! برگشت


خوشبختی ام این بار می آمد بماند

یکدفعه از هم زندگی پاشید ، برگشت


مانند گنجشکی که از آدم بترسد

تا از کنارم دانه ای را چید ، برگشت


آن روز عزرائیل می آمد سراغم

دست تو را برگردنم تا دید برگشت!


اوهم فریب قاب عکسی کهنه را خورد

با شک می آمد گرچه بی تردید برگشت


بعد از تو شادی بازهم آمد به خانه

اما نبودی، از همین رنجید ، برگشت


مثل فقیر خسته و درمانده ای که

از لطف صاحب خانه ناامید برگشت


بعد از تو دیگر دشمنانم شاد بودند

اما غم من تازه از تبعید برگشت


بعد از تو هردفعه دلم هرجا که پر زد

مثل نسیمی لای مو پیچید ، برگشت!

بـــ✿ــــツــــ✿ــــلآ پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 11:34 ق.ظ http://raze-gha3dak.blogsky.com

آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟
زندگی بی عشق٬
اگر باشد!
همان جان کندن است...
دم به دم جان کندن ای دل٬
کار دشواریست، نیست؟

رضا پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 11:54 ق.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

bah bah

چه چه مرسی شدید

رضا پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 11:56 ق.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

همه ى قراردادها را که روى کاغذ بى جان نمى نویسند ، بعضى از عهدها را روى قلبها مینویسیم …
حواست به این عهدهاى غیرکاغذى باشد …
شکستن شان یک آدم را میشکند !

شادی پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 01:39 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکنه
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
.
.
.
.
.
.
.
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
با یک چتر اضافه اومدی
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمون نره دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم. تنها برو



دکترعلی شریعتی

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهاهاآآآآآآآآآآآآآهااااهااا گریه ی شدید هنگامه ای
خواهری آب راه افتاد

ســــــلــــــطــــــان 99 پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 04:12 ب.ظ http://sooltan99.blogfa.com

با عرض سلام خدمت هنگامه خانم گرامی مرسی از حضورت در نبودم چندی پیش بنابر دلایلی نتونستم خدمت برسم اما از این به بعد ان شاا... هستم خدمتتون

سلام یونس خان
خواهش
من هم کم اومدم وب ممنون ک هنوز یادم هستی

yegane پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.3doust.blogfa.com

دلش دل نبود..
ژله بود..
لعنتی واسه همه میلرزید جزمن

بعضی آهنگـــــــها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشـــــــده اند …


اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها


برای “ یک دلِ سیر گـــــــریــــــــــــــه کردن ” از ته دل

شایدم برای نجات مث

کمکم کن نزار اینجا تک و تنها بمونم

malmal پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 08:40 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

آقا شعرش خیلی قشنگ بود

عاقا قبول دارم شدید

malmal پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 08:41 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

این چ فیلمیه ک من ندیدمش تا حالا؟؟؟

سفری دیگر را میگی یوه یوه یوه یوهی ویویویهی

ببین ماهوره باید نیگا کنی

malmal پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 08:43 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

خب من تورو چی صدا کنم؟؟؟
هنگی خوشکله
خوبه؟

نچ مملی میتونی خانم عباس کچل صدام کنی

malmal پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 08:44 ب.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

هههه چ داداش باحالی
اس ام اساش خوندن داره فک کنم

کی ؟

چی؟؟

کجا؟؟؟

مانا (*-ــــ-) جمعه 19 مهر 1392 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.mana99.blogfa.com

عاقا من تازه از مرخصی برگشتم!
چرا وبت ایطو شده عایا؟

عاقا این هنگامه ی تنوع طلب میباشد

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 01:12 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

آیاکسی هست؟؟؟؟
من اینجاما!!!!!!!!

هااا من هستم دیگه کی میباشد

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 01:32 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

ایوالله
من الان موندم بعضیاکه میرن فیسبوک لونمیدن

من نرفتم فیسبوک خو عباس کچل اجازه نداد منم ک خیلی زن گلی هستم ب جون عمه کوچیکه نرفتم

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 01:56 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

آفرین بچه خوب اینم جایزت

باید عباس کچل برام جایزه بگیر ک زن ب این خوبی داره جایزه ی تو ک مجازیه

راستی هنوزم برای مامی هدیه میخری ؟؟؟عایا

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:15 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com


پ ن پ میخوای جایزه بهش هدیه ندم!!!!
مامان من عاشق طلاست...

جدی طلا دوست داره منم جواهر دوست دارم و قیراتشم باید بالا باشه

مامی شما چقدر دوست داره؟؟

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:31 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

واااااااااای دیگه شمابااین تفاهمتون بامادرم چرانمیایداینطرف!!!!؟

یعنی مامی شما هم بعععععععععععله جیب و کیف شما و پدر گرام و خالی میکنن مث من ایشالا ک موفق باشه

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:38 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

اگه خالی میکرد جیب بابام روالان آبادان نبودیم!!!¡!¡!!!!

پس چجوری جواهر میخره ک جیب پدریت خالی نمیشه

میشه بشه بگی چجوری

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:49 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

وقتی طلاارزونه سرویس میخره!!!!
بعدگرون که میشه میفروشه!!!!!

روز ب روز گرون میشه و نمیشه ک همه اش عوض کرد خیلی ازش کم میشه صزف نداره خیلی ضرر میکنه

من دلم ی سرویس دیدم میخواد اما عباس کچل میگه پول ندارم جیب پسرهامم تازه خالی کردم حالا موندم چکار کنم عجب دنیایی هست

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 03:19 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

من هستما!!!!!!!
خصوصیتی که شماازخودتون میگیدمثل مامانمه!!!!!

تقریبا تمام مامانها همینطور هستن شرمنده باید اعتراف کرد

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 03:31 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

هوووووووووووو
تمام ماماناشبیه همن ایولا!!!!!!
حتی سنشم مثل شماست البته بگم مامیم میگه۱۴سالشه

عاره مث همه اند

خوب مامی شما هنوز دهنش بوی شیر میده من دیگه بزرگ شدم و برای خودم خانمی شدم

الانم کاملا مشهوده

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 03:50 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

آره ولی به بابام میگه پیرمرد::عاشق
اینقدربهم تیکه میندازن که مردیم ازخنده™!!!!

مردها همه پیرن عاخه خانمها پیر نمیشه تیکه هم ک حق مسلم شماست

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 04:01 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

میگم خواننده ای بنام innaمیشناسید!!!؟

نه مگه من اهل این کارهام ب جون عمه کوچیکه اگه دروغ بگم

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 04:08 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

ای بدجنس توبه کردید؟؟؟؟!!!
حالاکه اسم یک خواننده روخواستیم!!!!!!

عاره عاخه الان موسم حج هستش منم توی هوای حجم فعلا توبه تا بینم چی میشه

هنگامه جمعه 19 مهر 1392 ساعت 04:08 ق.ظ

باید برم شام پنجمم و بخورم و نمازم و بخونم و بخوابم فعلا شبت خوش مرسی شدید جای علی و شهابم خیلی خالی بود

sms جمعه 19 مهر 1392 ساعت 04:15 ق.ظ http://dragoncruel.blogsky.com

البته وزن مامی من بیشتره!!!!

یااااااااااااااااااا ابوالفضل

رحمت جمعه 19 مهر 1392 ساعت 06:13 ق.ظ http://rahmat14.blogfa.com

شادگل::باشید همیشه

مرسی شدید سفت هنگامه ای

امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :
زندگی چه می گوید ؟
جواب را در اتاقم پیدا کردم :
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش !
پنجره گفت : دنیا را بنگر !
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است !
آیینه گفت : قبل از هر کاری به بازتاب آن بیندیش !
تقویم گفت : به روز باش !
در گفت : در راه هدف هایت سختی ها را هُل بده و کنار بزن !
زمین گفت : با فروتنی نیایش کن !
و در آخر تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگیر بخواب !

هیچی دیگه من تا حالا رو حرف تختم حرف نزدم

جیگرتو برم

منم ب حرف تخت خواب توجه ی کامل دارم

ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ..
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ...
" ﻋﺰﯾﺰﻡ " ...
" ﮔﻠﻢ " ...
"ﻋﺸﻘﻢ ...."
ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻼﻣﺶ ﺑﻮﺩ

نگار جمعه 19 مهر 1392 ساعت 09:19 ق.ظ http://respina94.blogfa.com/

خب راست می گه دیگه...ببوسش شاید خوب شد

کیو ببوسم عه عه اون مال دوست دختر خودش نوشته نچ من

رضا جمعه 19 مهر 1392 ساعت 10:44 ق.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

مردم این روزها قیمت هر چیزی رو میدونن ،
ولی ارزش هیچی رو نمیدونن ..!

رضا جمعه 19 مهر 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://jinkboy-reza.blogfa.com/

الان میگم به به چه چه..

سوت دست برای اینهمه ابراز احساست شما

این از زبون کوتاه خیلی خمشلتره

malmal جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:06 ق.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

من خیلی گیج شدم چی ب جی شد الان؟!!!

خوبه ک فقط نفهمیدی چی ب چی شده من ک نفهمیدم کج ب کجاست مملی

malmal جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:07 ق.ظ http://hamechiehamechi.blogfa.com

اعتماد ب سقف؟؟؟؟
چوکاره؟؟؟

منم هیتو شی میاکی از کنفوکارهای مشهورم

smith جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:29 ق.ظ http://smith44.blogfa.com

حوا!
بیا سیب را سر جایش بگذاریم
جبرییل را بکشیم
عزراییل را شکنجه دهیم
بهشت را ویرانه کنیم
شاید به زمین رانده نشویم و
میان جهنم رها شویم
این روزها
تاوان گناه سیب بسیار سنگین است
و من
بیشتر از همیشه خسته
بیا سیب را سر جایش بگذاریم

مرسی شدید

شهاب جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:40 ق.ظ

سلام سلام!
به به یه شعر قشنگ از دوست قدیمی
خیلی قشنگ بود سلام خدمتشون برسونید..
خوب نه منظورش این بود بهت بوس بدم چیز دیگه میخوای
قضیه همون شاگرد مکتب خونه که نمی گفت الف به خاطر اینکه مجبور نباشه بگه با

سلاااااااااااااااااااااااام شهاب خان به به چه چه ک شما سرافراز کردید خیلی وقته ک کم پیدا شدی

این تفسیر شما را خدمتشون عرض میکنم و هم سلام شما را

پریا جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.parya-b.blogfa.com

بعله....من خودم از حقوق زنان دفاع میکنم پس چی!!!!

منم میکنم از حقوق زنان دفاع

پریا جمعه 19 مهر 1392 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.parya-b.blogfa.com

مورد هم داشتیم
پسره میخواسته کمد دیواری بزنه تو اتاقش ،
زنگ زده قدِ دوست دخترشو پرسیده ..!

عه دوست منم همین کارو کرده دوس پسرش و ی شب مجبور شده تو کمد نگه داره خوبه ک تدبیر اول کنن

حمید جمعه 19 مهر 1392 ساعت 01:20 ب.ظ http://www.nursing89.mihanblog.com

به خوبی
ن بابا به خانم همسایه که نمیرسن
اومدی کلوب چیکار کردی؟
عضو نشدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا عضو شو دیگه
در ضمن به دلیل مسایل امنیتی این پیام رو تایید نکن

وای نگو ک چقدر تو دل برو شده با این النگوهاش :پوزخند

وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومی‌ست
و «دوستت می‌دارم» رازی‌ست
که در میان حنجره‌ام دق می‌کند
و من چگونه بی‌تو نگیرد دل‌م
اینجا که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند..

مرسی شدید

مهدی جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:33 ب.ظ http://ney3.blogfa.com

سلام به....خانوم
نمیدونم چرا این هنگامه نمیخواد به ما سر بزنه قرار بود یه جوابی به ما بده اما مثل اینکه غیبش زد

سلام

عه عه گفتم ب عباس کچلم گفتم گفت نچ نمیخواد شماره بدی عاخه تو زن منی

سلام خوبی شما چه خبر نه من تقریبا یک ماهی نبودم کامنت ها هم تایید نشده از طرف من نمیدونم یکی پسوردم رو دیده یا چطور شده من هم امروز پسورد، ایمیل خصوصی هم رو تکونی دادم و عوضشون کردم در مورد دوست گفته بودیدکی از شما بهتر دوستی با شما باعث افتخار است خوشحالم ما رو به دوستی قبولاندید

سلام دوستم

خیلی باید مواظب باشی یکی از بچه ها هم همینطور شده بود مرسی شدید هنگامه ای منم از دوستی شما مفتخرم

وحشی جمعه 19 مهر 1392 ساعت 02:51 ب.ظ http://vahshinaz.blogfa.com

سلام
خوشحالم که خوشت اومده
می گم گاهی ترسیدن برا قلب مفیده
آخه نازی

سلام


من نترسیدم اتفاقا خیلی هم جیگر بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد