تصادف

دیروز بهم خبر دادن دوستم توی بیمارستان بستریه


گفتن با موتور بودن ملیحه و شوهریش


با دوتا از دوستام قرار گذاشتم بریم عیادت آخه شنیده بودم بد جوری  افتاده از زوی موتور....


خیلی نگرانش بودم ......وقتی رفتیم دیدنش ..ازش پرسیدیم چی شده فقط خندید


من .....ماشین بهتون زده


مریض....نه



دوستم ..شما زدین به ماشینی چیزی


مریض...نه



اون یکی دوستم ......خوردید زمین



مریض....نه



هر چی گفتیم ...خندید و گفت :نه



آخرش سه تایی بهش گفتیم : مرگ و نه درد نه همش میخندی مارو بگو داشتیم از نگرانی میمردیم





با خنده خیلی شدید که بهش میگن قهقهه گفت: با موتورمیرفتیم داشتم با شوهریم صحبت


میکردم که یه دفعه نمیدونم چی شد...(شوهزیش یه بوق زده بود) منم از خنده زیاد شل شدم و


افتادم  دیگه چیزی نفهمیدم   



بابا نکنید پسرم نکنید این کارها چیه خوب نمیگید باعث این همه درد و ناراحتی واسه همه میشن




چرا مسئولین نظرات نمیکنن آخه یه قانونی یه لایحه ای چیزی باشه که این اتفاقات نیفته

شیشه

شییشه ای می شکند......یک نفر می پرسد ،که چرا شیشه شکست؟

یک نفر می گوید:شاید این رفع بلاست،دیگری می گوید : شیشه پنجره را باد شکست؟

دل من سخت شکست هیچ کس ،هیچ نگفت، غصه ام را نشنید،

قلب من ازشیشه ی یک پنجره هم کمتربود ؟